برنامه «عشق ابدی» یک رئالیتیشو جدید است که این روزها در سکوهای اینترنتی مورد توجه قرار گرفته و به سرعت به یکی از موضوعات بحثبرانگیز در فضای مجازی و محافل فرهنگی تبدیل شده است.

«عشق ابدی» به دنبال ایجاد تغییراتی در سبک زندگی و ارزش‌هاست / سرگرمی، بهترین حوزه برای اثرگذاری عمیق است
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، این برنامه که به نمایش غلط و غیر واقعی روابط عاطفی و چالش‌های جوانان در مسیر انتخاب پارتنر می‌پردازد، سؤال‌های متعددی در اذهان ایجاد کرده است؛ آیا هدف اصلی سازندگان فقط سرگرمی است یا اهداف عمیق‌تری در پس پرده نهفته است؟ تا چه حد این برنامه توانسته است واقعیت‌های جامعه ایرانی را بازنمایی کند و چه تأثیری بر بنیان خانواده و روابط زناشویی خواهد داشت؟

برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها و بررسی دقیق‌تر ابعاد مختلف آنچه در برنامه «عشق ابدی» تصویر شده، با دکتر معصومه نصیری، دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران و کارشناس برجسته حوزه رسانه و ارتباطات گفت‌وگو کردیم.

در این مصاحبه دکتر نصیری با نگاهی تحلیلی و کارشناسانه به تحلیل محتوا، اهداف پنهان، تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و سازگاری این برنامه با ارزش‌های جامعه ایرانی-اسلامی پرداخته است.

توهمی به نام «عشق ابدی»
معصومه نصیری

به نظر شما، هدف اصلی سازندگان برنامه «عشق ابدی» از تولید و پخش این محتوا چیست؟ آیا فقط سرگرمی است یا اهداف دیگری پشت پرده وجود دارد؟

اساساً یکی از جنبه‌های تولید برنامه‌هایی از جنس «عشق ابدی» سرگرمی است؛ اما نمی‌توانیم این‌گونه ساده‌انگارانه به آن توجه کنیم که فقط می‌خواهد سرگرمی باشد یا فقط می‌خواهد کسب درآمد کند. حوزه سرگرمی بهترین حوزه برای گذاشتن تأثیرات عمیق، بلندمدت و معمولاً غیرقابل‌بازگشت است. نکته اصلی این است که در قالب این سرگرمی و در قالب آنچه ما در حوزه رسانه از آن به‌عنوان مدیریتِ در حین غفلت یاد می‌کنیم تغییراتی اعم از سبک زندگی و ارزش‌ها صورت گرفته است.

با توجه به فرمت «رئالیتی شو» و شیوه‌های اجرایی این برنامه، تا چه حد می‌توان آن را یک «برنامه همسریابی» تلقی کرد؟ آیا این فرمت به‌درستی می‌تواند مفهوم ازدواج و روابط عاطفی را به تصویر بکشد؟

این برنامه اصلاً داعیه همسریابی ندارد. داعیه برنامه پارتنریابی است، نه به مفهوم همسر؛ بلکه به مفهوم آنچه از آن به‌عنوان یک همراه است و این‌گونه نیست که دنبال همسریابی به مفهوم آنچه ما در نگاه ایرانی-اسلامی خودمان از همسر در ذهن داریم باشد. «عشق ابدی» دنبال خلق مدلی از گزینش یا درواقع انتخاب کردن افراد بر اساس ظاهر است و نه بر اساس توانمندی یا ارزش‌های اخلاقی. الگویی که این برنامه ارائه می‌دهد انتخاب مبتنی بر فیزیک، جذابیت‌های ظاهری و آنی است. من اصلاً فکر نمی‌کنم این برنامه اساساً در ذات خودش به‌لحاظ هدف‌گذاری، دنبال مسئله همسریابی و ازدواج باشد.

این برنامه تا چه حد موفق به بازنمایی واقعی روابط عاطفی و چالش‌های ازدواج در جامعه ایران شده است؟ آیا می‌توان آن را آینه‌ای از واقعیت دانست یا بیشتر به سمت فضاسازی مصنوعی و نمایشی گرایش دارد؟

این برنامه بازنمایی واقعی از روابط عاطفی و ازدواج در ایران نیست. چالش‌های ازدواج در ایران این مواردی که این‌ها مطرح می‌کنند، نیست. این برنامه کلیشه‌ای را خلق می‌کند و یک انگاره ذهنی را می‌سازد. درواقع تصویر ذهنی از اینکه روابط عاطفی چیست، عشق چیست، آیا شما می‌توانید همزمان با چند نفر ارتباط داشته باشید یا چند نفر را اصلاً در معرض انتخاب خودتان قرار دهید، برای مخاطب ایجاد می‌کند. من فکر نمی‌کنم این‌ها بحث چالش‌های ازدواج در ایران باشد. حتی اگر این نوع روابط را هم در جامعه ایران داشته باشیم در این برنامه، مصنوعی و اغراق‌آمیز به آن پرداخته شده است. این برنامه داعیه تابوشکنی و سد شکستی در جامعه‌ای را دارد که هنوز مسائل زیادی برایش مهم است.

با توجه به میزان بالای بازدید و واکنش‌های عمومی به این برنامه، سازوکار جذب مخاطب آن را چگونه تحلیل می‌کنید؟ چه عواملی موجب شده‌اند این برنامه تا این حد در جامعه مورد توجه قرار گیرد؟

این برنامه آن‌قدر که ما تصور می‌کنیم بازخورد نداشته است. به میزان سرمایه‌گذاری و تبلیغی که برای آن انجام شده، دیده نشده است. استقبالی که ما مثلاً از یک آهنگ ساسی دیدیم، در این برنامه اتفاق نیفتاده است؛ چون با واقعیت موجود جامعه ما به ‌معنی دقیق کلمه فرق دارد. آدم‌ها چهره‌های کارگردانی‌شده و مهندسی‌شده می‌بینند، نه آنچه واقعاً ممکن است یک پسر یا دختری در روابط خود با آن درگیر باشد. شما افرادی را می‌بینید که یا اینفلوئنسر و بلاگر هستند یا در کار تبلیغات و فشن و مد هستند و چون با واقعیت قابلیت تطبیق ندارد، مخاطب هم به مفهوم واقعی با آن همذات‌پنداری نمی‌کند. من همچنان معتقدم این برنامه به میزانی که سازندگان آن تصور می‌کردند وایرال شود، بازتاب پیدا نکرد.

برنامه «عشق ابدی» چه تصویری از نقش‌های جنسیتی (زن و مرد) در روابط عاطفی و ازدواج ارائه می‌دهد؟ آیا این تصویر با الگوهای ما در مورد حقوق و مسئولیت‌های زوجین سازگار است؟

اتفاقی که ذیل برنامه‌هایی مثل «عشق ابدی» شکل می‌گیرد، فضای به‌شدت معیوب است؛ فضایی که انگاره مطلوبیت را در ذهن پسرها و دخترهای ما دچار تغییر می‌کند. زن مطلوب و مرد و پسر مطلوب و ایده‌آل در این برنامه چگونه نشان داده می‌شود؟ اصلاً چه ایده‌آلی برای عشق در نظر می‌گیرد؟ این برنامه نظام مطلوبیت جامعه ایرانی و جامعه جوان و نوجوان ایرانی، دختر و پسر ایرانی را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. در این نظام، مطلوبیت به‌شدت از عمق به سطح می‌آید. درواقع مخاطب با یک ساختار معیوبی مواجه می‌شود که با الگوهای فرهنگی ما سازگاری ندارد و اساساً قابلیت تطبیق ندارد.

خیلی از این اتفاق‌هایی که در این برنامه رخ می‌دهد مورد انتقاد بازیگران ما هم بوده‌اند. شاید در کشورهای دیگر هم به این صراحت و مشمئزکنندگی مطالب مطرح نمی‌شود. بحث ایجاد تغییر در نظام مطلوبیت، ارائه انگاره معیوب از زن مطلوب، دختر مطلوب، دختر زیبا، پسر توانمند، همه این اتفاق‌ها دارد در فضای این برنامه رخ می‌دهد.

به اعتقاد شما، پخش چنین برنامه‌هایی چه تأثیری بر بنیان خانواده و استحکام روابط زناشویی در جامعه ایرانی اسلامی می‌تواند داشته باشد؟ آیا به ترویج بی‌تعهدی یا افزایش انتظارات غیرواقعی دامن می‌زند؟

فضای سرگرمی و فضای آنچه در حوزه مد، صنعت بدن، صنعت تبلیغات و صنعت زیبایی مطرح می‌شود حتماً به مرور به فضای استحکام روابط زناشویی لطمه می‌زند و بنیان خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ چون همان‌طور که اشاره کردم، نظام مطلوبیت در این برنامه‌ها دستخوش تغییر می‌شود و زنان فکر می‌کنند مرد ایده‌آل، مردی است که سیکس‌پک دارد، در ماشین را باز می‌کند، دسته‌گل‌ها و کادوها و مراسم‌ آنچنانی می‌گیرد و در عین حال مردان ما هم نظام مطلوبیتشان یک زن بی‌عیب و نقص به‌لحاظ ظاهری و طنازی است. شما می‌بینید در این فضاها هرکسی که طنازتر و عشوه‌گرتر است، موفق‌تر است.

این فضا مطلوبیت یک زن ایده‌آل و سالم را از زن عاقل و خردمند، باهوش، مادر و... به سمت زن عشوه‌گر و گول‌زننده‌ تغییر می‌دهد. این مسائل حتماً روابط زناشویی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به همین دلیل مسئله تعهد ذیل مسائل دیگر بی‌اهمیت که گفته شد، می‌رود.

این برنامه ترویج رویکرد «کالاانگاری» هم دارد که تلاش دارد روابط عاطفی، شأن و کرامت انسانی را زیر سؤال ببرد.

کالاانگاری یک مقوله بسیار مهم است، به‌خصوص در حوزه مربوط به زنان که به‌صورت جدی در دستور کار نهادهای مرتبط جهانی است و حتی براساس پژوهش‌ها بیان می‌کنند وقتی به زن به‌عنوان یک کالا و ابزار نگاه شود، مخاطرات روانی را برای او ایجاد خواهد کرد. پس بحث کالاانگاری مبتنی است بر بی‌توجهی به ظرفیت‌های غیرزنانه و مبتنی بر توانمندی است. این خیلی مسئله مهمی است و اینجاست که فرق میان نگاه و ارزش‌های اسلامی و مادی‌گرایانه خودش را نشان می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۴:۴۴ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۲
    0 0
    کار شما هم خوب نیست که به این مسائل می پردازید. با این کار به این مسائل دامن میزنید