وقتی سرعت طوفان در سیستان از ۱۰۰ کیلومتر میگذرد به این معناست که افراد بیشتری قرار است جان خود را از دست بدهند، هموطنان بیشتری نابینا خواهند شد، جمعیت بیشتری دست به مهاجرت خواهند زد، تصادفهای بیشتری به دلیل کاهش دید در جادهها رقم خواهد خورد و افراد بیشتری به دلیل نابودی مزارع و تلف شدن دامهایشان به زیر خطر فقر سقوط میکنند و این بخشی از مصیبتنامه سیستان است.
متأسفانه طوفانهای شن هر روز شاخصهای توسعه انسانی و اجتماعی در سیستان را کاهش داده و اجازه نمیدهد مردم نفس راحت بکشند.
چشمهایی که بسته است
سیستان به دلیل بالاترین میزان ریزگردها بیشترین آمار مبتلایان به بیماری سل و بیماران تنفسی را به خود اختصاص داده اما با وجود تبدیل به قطب مشکلات تنفسی، از داشتن حتی یک پزشک فوق تخصص ریه محروم است.
در سالهای گذشته تبلیغات بسیاری مبنی بر تأسیس بیمارستان تخصصی بیماران ریوی در این منطقه انجام شده اما واقعیت موجود ادعاهای دیروز مسئولان را تأیید نمیکند.بنا بر گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی زابل اگر چه این دانشگاه چندی پیش حتی به جذب یک فوق تخصص اهل سوریه و ناآشنا به زبان فارسی نیز تن داد اما ریزگردها عامل انصراف متخصصان میشوند.آمارهای رسمی در خصوص بررسی عوامل مرگ در افراد بالای ۳۰سال منتسب به ذرات معلق در شهر زابل در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد ریزگردها جان ۶۴۵ نفر را در سال گذشته گرفته است.
متأسفانه ذرات معلق ۲۳/۸ درصد مرگهای این شهر را به خود اختصاص داده، در حالی که سهم مرگهای منتسب به ذرات معلق در کل کشور ۷/۱۲درصد بوده است.بر اساس نتایج آخرین مطالعات به ازای هر ۱۰ میکروگرم در مترمکعب افزایش غلظت گرد و غبار، ۲۵ درصد مرگهای قلبی و عروقی و ۶درصد بیماریهای تنفسی افزایش مییابد.
مشکل فقط افغانستان نیست
هر بار صحبت از خشکسالی و شوربختی مردم سیستان میشود مشکل را به بیمهری افغانستان و لجاجت آنها در رهاسازی حقابه گره میزنند اما واقعیت این است که باز کردن همین گره به دست دولت است که با استفاده از دیپلماسی موفق به وصل حق ایران نشده است.گذشته از دخالت همسایگان اما مسئولان در حوزه مدیریت دریاچه نیز عاجز بودند زیرا با خشکیدگی هامون مسیر برای تاخت و تاز خودروهای قاچاق هموار شده است، اگر در گوگلمپ مشاهده کنید شبکه تار عنکبوتی ایجاد شده در کف دریاچه ناشی از تردد بی حد و مرز همین خودروهاست!
متأسفانه هر کدام از رد این لاستیکها وقتی طوفان میآید تبدیل به گودال شده و به اصطلاح «بادکند» ایجاد میکند و موجب جاری شدن شنهای روان میشود اما مسئولان نه تنها اقدامی برای جلوگیری از تردد خودروهای قاچاقی نکردهاند بلکه در خصوص ورود غیرقانونی گلههای شتر نیز منفعل عمل کردهاند.
در حال حاضر با وجود شعارهای متعدد درباره تثبیت شنها اما بودجه و تشکیلاتی برای اثبات این ادعا در سیستان نداریم.
با وجود اینکه چاه نیمهها به عنوان منبع ذخیره آب در سیستان هستند و افزون بر ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب را در خود ذخیره میکنند اما کشاورزان سیستانی سهمی از این چاه نیمهها برای زراعت ندارند و دولتمردان تأمین آب شرب هزار روستا و هفت شهر سیستان و شهر زاهدان را به این منابع ناپایدار آب وصل کردهاند!سالانه افزون بر ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب یعنی یک سوم آب ذخیره شده در چاه نیمههای سیستان تبخیر میشود اما هنوز این مصیبت انگیزهای برای چارهاندیشی در مسئولان ایجاد نکرده است.




نظر شما