تحولات منطقه

محمد علی باشه آهنگر، کارگردان و نویسنده سینما متروپل گفت: ما عادت کردیم که برای مقابله با سانسور به ایده جدیدی برسیم و همیشه سانسور خطرناک نیست و گاهی کمک می‌کند فیلمساز راه جدیدی پیدا کند ولی به هرحال هیچ فردی دوست ندارد فیلمش دچار ممیزی شود.

باشه آهنگر: بازکردن سینما یک مبارزه و جنگ روانی در مقابل دشمن بود
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

وقتی پای مام وطن به میان می آید همه دست به کار شده و می خواهند کاری برای این خاک عزیزتر از جان انجام دهند، دفاع و مبارزه شکل مختلف به خود می گیرد، یکی اسلحه به دست می گیرد، دیگری دوربین عکاسی، یکی می نویسد، دیگری می نوازد و می خواند ولی گاهی مبارزه راه‌اندازی سینما در یک شهر محاصره شده است؛ فیلم سینمایی سینما متروپل روایتی عاشقانه از مبارزه‌ای متفاوت در زمان محاصره شهر آبادان است. درباره فرایند تولید و نگارش این فیلم با محمدعلی باشه آهنگر، کارگردان و یکی از نویسنده‌های فیلم گفت‌وگو کرده‌ایم.

فیلم سینمایی «سینما متروپل» نگاهی متفاوت به دفاع مقدس دارد، این نگاه از کجا شکل گرفت؟
ایده اصلی «سینما متروپل» به اوایل جنگ ایران و عراق و محاصره آبادان مربوط می‌شود، آن زمان من به همراه خانواده‌ام در آبادان زندگی می‌کردیم و سینما متروپل، سینمای محله ما بود، درواقع بخشی از مقر تبلیغات ما در فضای جنگی بود به عبارت دیگر این سینما در آن شرایط خاص در اختیار ما قرار گرفته بود و ما سعی کردیم در آن شرایط که آبادان در محاصره نیروهای بعثی قرار گرفته بود، از این سینما برای مقابله با فضای تبلیغاتی دشمن به عنوان یک برگ برنده استفاده کنیم.

پس داستان فیلم «سینما متروپل» واقعی است و شما خودتان آن شخصیت اصلی فیلم بودید؟
بن مایه اصلی فیلم واقعی است و من یکی از همان بچه‌هایی هستم که در فیلم به تصویر کشیده شده است.

مخالفت‌ها و کارشکنی‌هایی که در فیلم نشان داده شده، تا چه حد اندازه واقعی است؟
مخالفت‌ها در فیلم در واقع یک «عملیات فریب» است به همین دلیل در سکانس بعد از شهادت رضا، آقای صرافت دوربین را می‌گیرد و به سیاوش می‌گوید: «الان نباید اینجا باشی، باید بروی بیمارستان نفت چون اونجا را زدن» این دقیقاً نشان می‌دهد که همان افرادی که مانع بازگشایی سینما می‌شدند، در واقع برنامه دیگری داشتند و جای دیگری، شخصیت اصلی خطاب به فرمانده می‌گوید: «یکی باید به من جواب بده که چرا اجازه نمی‌دادید که سینما باز بشود، شما هرچه گفتید ما انجام دادیم، من می‌خوام یکی به من جواب بده» و آن فرمانده (مهدی) پاسخ می‌دهد: «من به تو جواب می‌دهم، ما نمی‌توانستیم اجازه دهیم تماشاگر بیاید توی سینما و از دماغشان خون بریزد، ما نمی‌توانستیم چنین ریسکی بکنیم» و در واقع فضایی که در فیلم به وجود آمده، در اصل یک «عملیات فریب» است تا نفوذی‌های داخل شهر احساس کنند باز کردن سینما یک لقمه چرب است و می‌تواند ۳۰۰-۴۰۰ نفر تلفات از ما بگیرند.

من در ابتدای فیلم فکر می‌کردم مخالفت‌ها بهانه‌های ظاهری دارد، و دلیل اصلی این است که اگر جمعیتی در سینما جمع شوند، عراق می‌تواند آنجا را با موشک مورد هدف قرار دهد و عده زیادی به شهادت برسند و با توجه به گفته شما این برداشت من به عنوان یک مخاطب درست بود؟
بله، بالاخره آن سینما قبل از اینکه زیر آتش قرار بگیرد، به دلیل نفوذ بسیار وسیع دشمن در شهر، مورد حمله واقع شد یعنی سینما در زمان انتقال عراقی‌های زخمی حاضر در سینما مورد بمباران هوایی قرار گرفت.

گروه شما واقعاً قصد داشت در آن زمان سینما را راه بیندازد؟
بله، در واقعیت هم همینطور بود و به غیر از مسئله سینما، ما در آبادان از سال ۶۰ تا پایان شهریور ۶۳ یک گروه تئاتر داشتیم که در اولین دوره جشنواره تئاتر فجر جایزه دریافت کردیم و پس از عملیات شیمیایی دشمن در آبادان، این شهر به اجبار خالی از سکنه شد و دیگرادامه کار ممکن نبود و حتی بخش‌هایی از واحدهای نظامی نیز به بیرون از آبادان منتقل شدند.
دلیل اصلی برای بازکردن سینما ایجاد سرگرمی برای افرادی بود که هنوز در شهر آبادان زندگی می‌کردند؟
فارغ از فراهم کردن سرگرمی برای افراد، بازکردن سینما یک مبارزه و جنگ روانی در مقابل دشمن بود، به عبارت دیگر وقتی دشمن یک شهر را محاصره ‌کرده و تصور می‌کند همه چیز را از بین برده است ناگهان جاسوسان گزارش می‌دهند که در این شهر محاصره شده، نه تنها بازار و بیمارستان کار می‌کند، بلکه سینما هم باز شده است، این برای دشمن یک ضربه روانی بزرگ است یعنی عملیات محاصره دشمن شکست خورده و نه تنها شهر سقوط نکرده، بلکه سینمایش هم باز است! و این یک پیام بسیار قوی بود.

تبدیل این خاطرات واقعی به فیلم سینمایی، از کی در ذهن شما شکل گرفت؟
معمولا ایده‌هایی که برای فیلم‌هایم استفاده می‌کنم واقعی است، مثل داستانهای معراج شهدای اهواز در «سرو زیر آب»،«دیدبانی» در پالایشگاه آبادان در فیلم ملکه و «ماجراهای تفحض در فرزند خاک»، همگی بخشی از خاطراتم هستند و می توان گفت ایده‌های ۴۰ ساله‌ام هستند که باید شرایط شان به وجود می‌آمد تا ساخته می‌شدند.

برای نوشتن فیلمنامه، با دیگر همرزمان تان هم مشورت کردید؟
این فیلمنامه را من به همراه پسرم حامد نوشتم و متاسفانه تعدای از همرزمان و دوستان قدیمی به شهادت رسیده بوند و دوستان دیگر نیز شرایط گفت و گوی جدید در این باره را نداشتند و تقریبا اتفاقاتی که برای من رخ داده بود کامل بود ضمن اینکه سینما متروپل، سینمای محله ما بود و فقط مربوط به اتفاقات دوران جنگ نبود، به خاطر گرمای هوا، سینما تفریح اصلی مردم آبادان محسوب می‌شد و نوجوانان هم سن من فیلم‌هایی می‌دیدند که همزمان با تهران نمایش داده می‌شد و حتی سینمایی بود که فیلم‌های اروپایی و آمریکایی را همزمان با اکران جهانی برای کارکنان شرکت نفت نمایش می‌داد.

به عنوان راوی اصلی کدام بخش از داستان برای شما دوست‌داشتنی‌تر بود؟
گرچه بن مایه داستان واقعی است ولی به لحاظ بعد نمایشی، قسمتی‌هایی که بچه‌ها با تمام وجودشان می‌خواهند، فیلم را آماده‌ی نمایش در سینما متروپل کنند برای من دوست داشتنی است البته در واقعیت این فیلم‌هایی که در سینما نمایش داده شد نبود ولی ما می‌خواستیم فیلم‌هایی نمایش دهیم که در حافظه تماشاگر وجود داشته باشد مثل «پدرخوانده» «قیصر» «لورنس عربستان» «چارلی چاپلین» «مردی برای تمام فصول» و «بربادرفته». البته بخشی از لیست فیلم‌ها تغییر کرد گرچه ما می‌خواستیم فیلم‌های دیگری نمایش دهیم ولی مجوز نگرفتیم مثل فیلم «زر خرید» و «دایره سرخ» و تنها فیلم سیاه و سفیدی که توانستیم پیدا کنیم و به نمایش عموم بگذاریم فیلمی ساخته یوگوسلاوی سابق درباره جنگ پاتیزن‌های جنگ جهانی دوم بود چون فیلم‌های دیگر را نداشتیم.

همکاری با پسرتان در نگارش فیلمنامه چگونه بود؟
گرچه ایده اصلی از من بود ولی گسترش داستان، شخصیت‌پردازی، داستانک‌ها و خرده روایت‌ها را با هم پیش می‌بردیم و پس از نگارش کامل، چندین بازنویسی انجام دادیم تا به بار بنشیند البته بخشی از بازنویسی‌ها هم به خاطر ممیزی‌ها بود چون ممیزی‌های زیادی به فیلمنامه وارد شد البته بعد از تولید فیلم نیز ممیزی‌های زیادی داشتیم.

ممیزی روی کیفیت نهایی فیلم تأثیر منفی داشت؟
معمولا هر سانسوری مشکلی برای فیلم به وجود می‌آورد ولی ما عادت کردیم که برای مقابله با سانسور به ایده جدیدی برسیم و همیشه سانسور خطرناک نیست و گاهی کمک می‌کند فیلمساز راه جدیدی پیدا کند ولی به هرحال هیچ فردی دوست ندارد فیلمش دچار ممیزی شود.

برای جذابیت و گیشه‌پسند کردن این فیلم هنری، چه راهکاری اندیشیدید؟
برای رسیدن به این مهم، تلاش کردیم که قصه جذاب باشد و برای فیلمبرداری با استاد زرین‌دست کار کردیم ولی مهمتر از همه در بخش‌های که به فیلم اضافه می‌شود مثل تیتراژ قیصر، نقاشی‌های سردر ، نوآوری‌های تدوین و جلوه‌های ویژه سعی کردیم برای مخاطب پرتنش و با ریتم بالا باشد.

خط عاشقانه فیلم بین شخصیت‌های جوان چطور شکل گرفت؟ آیا واقعیت داشت؟
چنین مواردی در هر دوره‌ای برای برخی از بچه‌ها اتفاق می‌افتاد و خط اصلی برگرفته از واقعیت بود وحتی در ماجرای ازدواج یکی از بچه‌ها با یکی ازخواهرها، در جشن ازدواج شان همسرش را با جیپ توپ ۱۰۶ به خانه برد.

چرا این عشق تلخ تمام شد؟
برای اینکه کلیشه را بشکنیم و پیش‌بینی تماشاگر را به هم بزنیم از چنین فراز و فرودی استفاده کردیم.

آیا در طول تولید فیلم، اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داد؟
بزرگترین چالش، فیلمبرداری صحنه انفجار و آتش گرفتن پرده سینما بود و اینکه در سینمای واقعی که اجاره کرده‌ایم انفجار ایجاد کنیم، این موارد به سادگی به دست نیامد و با مطالعه، تست و رعایت مسائل ایمنی و امنیتی توانستیم سینما را به یک دژ مستحکم تبدیل کنیم که در عین حال بتوانیم آن را آتش بزنیم، گرچه در زمان خوانش فیلمنامه این مورد برای همه غیرقابل باور بود.
چالش دیگر به دست آوردن فیلم‌های آپارات ۳۵ میلی‌متری برای نمایش بود چون ما هرچه گشتیم فیلم آپارات «پدرخوانده» «قیصر» و «لورنس عربستان»را پیدا نکردیم و این حیرت انگیز بود که چرا این فیلم‌ها که گنجینه سینمای ایران هستند در سازمان‌های متصدی وجود ندارند، حتی قوطی فیلم را پیدا کردیم ولی فیلم دیگری داخل آن بود و به نظر می‌رسید این فیلم‌ها گم شده یا مورد دستبرد واقع شده اند، حتی برای فیلم «قیصر» با آقای کیمیایی نیز تماس گرفتیم ولی ایشان نیز نسخه‌ای در اختیار نداشتند.

توقیف سه ساله فیلم و سانسورها به چه علتی بود؟
واقعا دلیل قابل قبولی نداشتند مثلا عنوان کردند که چرا بحث سانسور را در فیلم نشان‌ داده‌ای از طرفی برخی از شخصیت‌های فیلم را شبیه شخصیت‌های واقعی و فعلی کشور تفسیر می‌کردند و اینکه چرا این فیلم که هنرپیشه‌اش الان در ایران نیست نمایش داده شده یا به خط داستانی عشق در فیلم ایراد می‌گرفتند که به نظرم دلایل جدی و منطقی نبود.

منبع: پایگاه خبری صبا خبر

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha