حرمی متبرک به نام فاطمه معصومه(س) در شهر قم که از گذشتههای دور، مکانی مورد علاقه بانوان بوده است. این حرم یکی از قدیمیترین ابنیه تاریخی در ایران است و داستانی با خود دارد. داستانی که امروز در آستانه سالروز شهادت صاحب باکرامتش با هم مرور خواهیم کرد.
باغی که مقبره شد
میدانیم و شنیده و خواندهایم که حضرت فاطمه معصومه(س) یک سال پس از سفر برادر گرانقدرش علی بن موسیالرضا(ع) عزم خراسان کرد و در راه سفر بیمار شد و موسیبن خَزرَج اشعری او را به قم برد و در سرای خویش ساکن کرد.(بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۹) و در همین شهر از دنیا رفت و پیکر مطهرش در باغی به نام بابلان که متعلق به میزبان خانم یعنی موسی اشعری بود، به خاک سپرده شد. در تاریخ از این باغ با عنوان مقبره بابلان نیز نام برده شده است، زیرا پس از خاکسپاری پیکر مطهر حضرت معصومه(س) در آن باغ، برای استفاده عمومی مردم وقف شد. این باغ زمینی سرسبز در بیرون شهر قم و در کنار رودخانهای بود و آنچنان که آمده است تا قرنهای ۷ و ۸ قمری همچنان مکانی خارج از محدوده این شهر بوده است. در این باره اینگونه میخوانیم که قاضی احمد قمی از شمسالدین صاحب دیوان یاد میکند که «متوجه شهر قم شد و چون به آنجا رسید، در مشهد شریف که بیرون شهر است، فرود آمد». در وصف این مرقد در سفرنامه شاردن آمده است: «دیوار پهن و ستبری از آجر میان ساختمان حرم و رودخانه کشیده شده بوده که به هنگام طغیان رودخانه، به حرم آسیبی وارد نیاید».
زنی قبه بر سر تربت او نهاد
اما تا به این دیوار پهن و ستبر و ساختمان بنا برسیم روزگاری بر این مرقد مطهر گذشته است. بنابر روایتهای تاریخی، پس از خاکسپاری پیکر مطهر خانم حضرت معصومه(س)، مدفن ایشان را با سایهبانی نشانهگذاری کرده بودند و پس از آن زنی به نام زینب «قبه بر سر تربت او نهاد». البته در مورد نسب ایشان اختلاف وجود دارد. حسن قمی، مؤلف تاریخ قم (نوشته ۳۷۸ق/۹۸۸م) او را دختر امام جواد(ع) و برخی دیگر او را دختر موسی مُبرَقع میدانند. بنایی که توسط زینب ساخته شد تا ۳۷۸ق/۹۸۸م که تاریخ قم تصنیف شده، پا برجا بوده است و پس از آن اطلاعی از بازسازی یا گسترش این بنا در دست نیست به جز این خبر که حاکم قم در تاریخ ۳۵۰قمری سردر بقعه را از جانب رودخانه گسترش داد و برای بنا درِ بزرگتری نصب کرد.
دیگر امیری که در گسترش این بقعه شرکت داشت، یکی از امیران طغرل سلجوقی بود که به گواه تاریخ به اشارت شیخ طوسی «مشهد و قبه سِتّی فاطمه(س) را بساخت». بنایی که در آن وقت ایوان و رواق و گلدسته نداشت و بر فراز آن قبهای بود. گفته میشود این بنا در دوران حمله مغول از آسیب به دور ماند، زیرا ساختمانی که امیر سلجوقی ساخته بود تا دوره صفویان پا برجا بود. اوژن فلاندن فرانسوی که در سال ۱۸۴۰ میلادی به ایران سفر کرده در این باره مینویسد: «این شهر از نظر اینکه مدفن یکی از اولاد پیامبر یعنی حضرت معصومه است، نزد شیعیان و مردم ایران دارای اهمیت ویژه است… مقبره فاطمه که ایرانیها معصومه مینامند در تمام مشرق احترامی بسزا دارد و مردم از اکناف به زیارتش میآیند، این فاطمه نوه علی(ع) است… تیمور لنگ نیز به برکت همین فاطمه است که به قم چندان لطمهای وارد نکرده است و تنها دلبستگیاش غنائم و جواهراتی است که توده مقدسین در مرقد فاطمه گرد ساخته بودند». (سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ص ۱۲۲)
با توجه به رویکرد صفویان در ارج نهادن به بناهای مطهر اهلبیت(ع)، حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) با شکوه و جلال بازسازی شد. شاهان صفوی برای آستان حضرت معصومه(س) گنبد و بارگاه ساختند و ساختمانش را با کاشی آراستند. اما بانی این بازسازی شاه بیگم دختر شاه اسماعیل اول بود. او مرقد مطهر ایشان را به صورت بنایی هشت پهلو با هشت صفه بازسازی و دیوارهای آن را به کاشیهای معرق مزین کرد. اما برخی مورخان بانی این بازسازی را زن دیگری با نام شاهبیگی بیگم دختر مهماد بیک میدانند که «عمارت رفیعه حضرت معصومه(س) را بنا بکرد و قریب ۱۰۰۰ تومان املاک نفیس وقف آن مزار موهبت آثار فرمود».
به زیورها بیاراستند
چنانکه میدانیم و در تاریخ خواندهایم پس از دوره صفویان ساختوساز حرمهای مطهر به دلیل آشوب کشور متوقف شد و حتی در برخی حوادث، این مرقدهای مطهر آسیب دیدند. بهطور مثال در زمان درگیریهای اشرف افغان و نادرشاه، اشرف افغان هنگام گریختن، نفایس و زر و زیورهای آستانه مطهر حضرت معصومه(س) را به یغما برد. از بازسازی این آستان مطهر در دوره نادری و زندی خبری در دست نیست، اما در عهد قاجار، حرم به شکوه وعظمت خود بازگشت و آنچنان که در تاریخ ثبت شده، فتحعلی شاه سطح حرم را با مرمر فرش کرد و آینهکاری دیوارهای آن نیز در دوره او آغاز شد و در عهد محمد شاه خاتمه یافت. در این دوره بود که بنای بقعه و ساختمان آن بازسازی و کاشیکاری آن به دست بزرگترین کاشیکار روزگار به مدت هشت سال انجام شد. کاشیهایی که هنوز پا برجا هستند و یکی از قدیمیترین یادگاران این آستانه بهشمار میروند. فتحعلی شاه ضریح آستان را نقرهپوش کرد و فرمان داد گنبد را که در دوره صفوی از نو ساخته شده بود، با خشت طلا تزئین کنند. این گنبد همچنان باقی است.
مرقد مطهر حضرت معصومه(س) ۶ گلدسته دارد که دو گلدسته آن یادگار دوره صفوی است و قاجاریان آنها را طلاکاری کردند. این آستان دارای دو صحن است؛ صحن عتیق و صحن جدید. مشهورترین ایوان این حرم، ایوان طلا و دیگری ایوان آینه است. این ایوان یکی از شاهکارهای معماری و ساخته استاد حسن معمار قمی است. رواقها نیز در گرد حرم مطهر ساخته و پیراسته شدهاند.
مقبره سیده فاطمه(س) نواده محمد(ص)
در وصف آنچه بر این آستان رفته و درخصوص شکوه و جلال این بقعه مطهر دیگران نیز زبان به سخن گشودهاند. دیگرانی که بخشی از شرحهایشان در مقالهای با عنوان «قم در سفرنامهها» آمده که برخی از آنها را در این قسمت ذکر میکنیم. بهطور مثال سفیر فرانسه در زمان محمدشاه قاجار درباره اهمیت این حرم مینویسد: «قم در حال حاضر هنوز یکی از شهرهای مهم ایران است. در حدود ۱۲هزار جمعیت دارد که همواره به سبب زائرانی که به اینجا میآیند تا تکالیف مذهبیشان را انجام دهند، افزایش مییابد. تقدس این شهر نه تنها برای ایرانیان بلکه برای مردم آسیای مرکزی که پیرو مذهب تشیع هستند آنقدر زیاد است که مردگان خود را به آنجا حمل میکنند و به خاک میسپارند. البته کسی حق ندارد مردهها را در حرم آرامگاه حضرت فاطمه دفن کند. حتی به فتحعلی شاه نیز چنین امتیازی داده نشده است، به همین سبب حیاط مجزایی در کنار امامزاده ساخته شده و جسد فتحعلی شاه در آن به خاک سپرده شده است». (ایران در ۱۸۴۰- ۱۸۳۹ م، ص۱۶۸)
تاویرینه فرانسوی، از بزرگترین جهانگردان قرن هفدهم میلادی درباره حرم حضرت معصومه(س) مینویسد: «مقبره سیده فاطمه نواده محمد(ص) در آخر مسجد واقع شده است. بهطوری که میان دیوار و قبر، فقط یک آدم میتواند عبور کند. اطراف قبر ضریح بزرگی از نقره کشیده شده که ۱۶ پای مربع مساحت آن است. در روشنایی چراغهای بسیار که از چراغدانهای طلا ونقره بیشمار نورافشانی میکنند، جلوه و تلألو غریبی به این مکان میدهد. در هر طرف مسجد نزدیک بر فاطمه تالار بزرگی است برای فقرا و اشخاصی که باید از مطبخ و خیرات سلطنتی غذا بخورند». (سفرنامه تاویرینه، ص ۸۶)
اما از این دست توصیفها در سفرنامههای دیگر نیز آمده است. بهطور مثال میخوانیم: «آرامگاه حضرت فاطمه به سبب گنبد طلاکاری شده بلندی که داشت از دور نمایان بود. چسبیده به این گنبد، یک نوع گلدستهای بود که سقفی به سبک بام خانههای چینی داشت و در آنجا اذانگویان مردم را به اقامه نماز دعوت میکردند». (ایران در ۱۸۴۰- ۱۸۳۹ م، ص ۱۶۸) همچنین سیاح دیگری نوشته است: «در زمان پیشروی به سوی قم، گنبد زراندوز فاطمه(س) را کمابیش از دهکده پاسنگون در ۵ مایلی شهر، از دور دیدیم. گفته شده در روزهای آفتابی، هنگامی که پرتو آفتاب یک راست میتابد، گنبد از کاروانسرای آبشور که در ۱۵ مایلی شهر قرار دارد، دیده میشود… قم از سه جهت درخور ملاحظه است: روحانیون بسیار، گنبد زراندوز فاطمه و ویرانههای آثار باستانی آن». (سفرنامه جیمز موریه، سفر دوم، ص۲۰۴)
به برکت این آستان
اما حضور روحانیون شاهد و دلیلی بر ساخت معروفترین بناها بر گرد این آستان مقدس، یعنی مدارس و مساجد است، مکانهایی که همگی محل درس و بحث بودند. مدارسی که در هر دوره گستردهتر شدند و بر اهمیت و ارزش آنها افزوده شد و حال ما بهخوبی برخی از آنها را که محل گسترش علوم دینی بوده و همچنان هستند، میشناسیم. از آن جمله میتوان به مدرسه فیضیه و مسجد اعظم قم اشاره کرد. پس از آن، در دورههای بعد، این حرم بازسازی و مرمت شد تا دوره حاضر که این حرم مطهر دارای گنبدی زرین، ضریح مطلا، گلدستهها و صحن و سرایی چشمنواز است. این حرم موزهای نیز دارد. در این موزه اشیای نفیسی چون قرآنهای خطی، ۱۲ قطعه فرش قبر پادشاهان قاجار، قسمتی از پرده کعبه که توسط امام خمینی(ره) اهدا شده، مسکوکات کهن و گرانبهای زرین و سیمین اسلامی از عصر خلفای عباسی تا روزگار معاصر، قالیچههای نفیس، درهای زرین و سیمین، قندیل و چلچراغ و شمعدان و بسیاری چیزهای دیگر نگهداری میشود. (ویکیشیعه، مدخل حرم حضرت معصومه(س)) به دور از ذهن نیست که بقعه متبرکی که بانی حضور علما و طلاب بوده، دارای کتابخانهای مشهور نیز باشد.




نظر شما