در سالهای اخیر، سرآشپزهای ایرانی رویدادهای شگفتانگیزی در بسیاری از شهرهای سراسر جهان برگزار کردهاند. میهمانیهایی اصیل و ایرانی که بیشباهت به یک سفارتخانه فرهنگی نیستند. در این برنامهها همه چیز به گونهای طراحی و اجرا میشود که میهمانانی از فرهنگهای متفاوت خود را در بخشی از خاک ایران تصور کنند و تجربه حضور در یک فضای کاملاً ایرانی را داشته باشند؛ از صرف چای به سبک و سیاق ایرانی گرفته تا پذیرایی با عطر و طعم شیرینیهای سنتی مثل باقلوا و قطاب و کلوچههای محلی ایران. در انتها هم همنشینی عطر و طعم و رنگ غذاهای ایرانی است که هم در منظر مشاهده بینهایت زیبا و چشمنواز هستند و هم تجربه مزههایی شگفت را تا ابد در خاطره چشایی میهمانان نگه میدارند.
شبهای ایرانی
مخاطبان این رویدادها معمولاً «فودبلاگرها»، خبرنگاران حوزه گردشگری غذا و چهرههای فعال صنایع غذایی هستند. عکسها و ویدئوهایی که از مراسم مختلف «شب ایرانی» در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود به سرعت هزاران نفر در نقاط مختلف جهان را با یک سفره ایرانی اصیل آشنا میکند.
همین بازنشر گسترده، چهرهای متفاوت و رنگارنگ از ایران به مخاطبان جهانی مخابره میکند؛ چهرهای که ربطی به تنشهای سیاسی ندارد و بر تجربهای ناب از یک میهماننوازی خاطرهانگیز استوار است.
این دست رویدادها، نمونههای امروزی و شاخهای از «دیپلماسی نرم» هستند؛ قدرتی که به گفته «جوزف نای»- بنیانگذار نظریه قدرت نرم- از راه جاذبه فرهنگ و ارزشها عمل میکند نه از مسیر فشار سیاسی. غذا زبانی جهانی است؛ برای درک عطر نان تازه یا طعم زعفران نیازی به مترجم نیست و همین ویژگی، آن را به ابزاری مؤثر برای اثرگذاری بر افکار عمومی تبدیل میکند.
همزمان، گردشگری خوراک به یکی از پُررونقترین شاخههای صنعت سفر بدل شده است. براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، تورهای آشپزی، بازارچههای غذای خیابانی و کلاسهای آموزش خوراک محلی هر سال میلیونها مسافر را جذب میکنند. ایتالیا با جشنوارههای پاستا و پیتزا و کلاسهای آموزش پخت آن، از شناختهشدهترین نمونههاست، اما امروز از مکزیک تا ژاپن، سفر برای چشیدن و یاد گرفتن غذا به اندازه دیدن بناهای تاریخی اهمیت یافته است.
همین فضا فرصت بزرگی برای آشپزی ایرانی است. تنوع خوراکی از شمال تا جنوب کشور، مواد اولیه منحصربهفردی مانند زعفران و پسته و دستورهای کهن، ایران را به مقصدی جذاب برای علاقهمندان به طعمهای تازه تبدیل میکند.
برگزاری رویدادهای بینالمللی توسط سرآشپزهای ایرانی و دعوت از گردشگران خوراک میتواند این ظرفیت را به شکل ملموس به نمایش بگذارد.
لقمه گرفتن برای جهان
اگر پذیرفته باشیم که فضای امروزی گردشگری غذا فرصتی برای فرهنگ ایرانی محسوب می شود به تبع آن باید این را هم قبول کنیم که این مقوله، فرصت گرانبهایی را هم برای دیپلماسی ما فراهم میکند.
کشورهای دیگر سالهاست این مسیر را جدی گرفتهاند. تایلند با برنامه Global Thai تعداد رستورانهای تایلندی در جهان را چند برابر کرد.
ژاپن با ثبت «واشوکو» در یونسکو و آموزش سرآشپزان خارجی، سوشی و رامن و به تازگی نوشیدنی ماچا را به عنوان نمادی ملی به همه جای جهان فرستاد. کره جنوبی موج K-Food» » را در کنار موسیقی و سریالهای کرهای صادر کرده است.
میتوان گفت امروزه، بشقابها بیشتر از اینکه فقط ظرفی محتوی غذا باشند، یک کارت ویزیت فرهنگی به حساب میآیند.
بنابراین تأثیر یک استکان چای سرگل گیلان یا خاصیت جادویی «فسنجان» گاهی بیشتر از صدها خبر و تحلیل و گزارش، ذهن یک غیرایرانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بو و طعم مستقیم به حافظه و احساسات متصل میشوند و تصویری مثبت و ماندگار از یک ملت برای ملتی دیگر میسازند.
وقتی میهمان خارجی پس از تجربه یک شب ایرانی، از شکل و شیوه پذیرایی، از تشریفات میهماننوازی و از عطر و رنگ غذاهای ایرانی متن و تصویری از دیدگاه خود به جهان ارائه دهد، درواقع روایتی تازه از ایران رقم زده؛ روایتی که بر یک تجربه صمیمانه شخصی استوار است، نه رویدادی رسمی زیر سایه محدودیتهای سیاسی.
البته در سایهسار همین روایت ایرانی، دیپلماسی ما هم میتواند هوشمندانه و از مسیری کاملاً فرهنگی به دنبال اهداف خودش باشد.
به این امید که مسئولان ایرانی هم حواسشان به این ظرفیت باشد و دیپلماسی غذا را جدی بگیرند.



نظر شما