به گزارش قدس آنلاین، «شرم و انتظار» عنوان تازهترین نمایشگاه سعید بابایی است؛ مجموعهای در ادامه مسیر واقعگرایی اجتماعی او که بر محور انسان و زیستن در بستر جامعه شکل گرفته است. بابایی در این آثار، از هیاهوی رنگ و فرم فاصله گرفته تا حقیقت خام و صادقانه زندگی طبقات فرودست را به تصویر بکشد و از خلال چهرههای خاموش، معنای کرامت و امید را یادآور شود.
سعید بابایی، نقاش نیشابوری متولد ۱۳۳۷، از چهرههای شناختهشده در عرصه نقاشی واقعگرای اجتماعی است. او فارغالتحصیل رشته طراحی از دانشگاه هنر جدید در سال ۱۳۶۶ است و طی بیش از سه دهه فعالیت حرفهای، در بیش از بیست نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور حضور داشته است. از نگارخانههای رادین، رضوان، سروش و سهرنگ گرفته تا حضور در نمایشگاههای بینالمللی چون «نوستالژی ایرانی» در مجارستان و مشارکت در نمایشگاههای هنرمندان آستان قدس رضوی، همواره دغدغه انسان، زیستن، و شأنِ فراموششده کار و رنج در کانون آثارش قرار داشته است. بابایی نقاشی را نه وسیله تزئین، بلکه زبانِ بازتابِ زندگی میداند؛ زبانی که در هر اثر، بخشی از واقعیت انسانی و اجتماعی را روایت میکند.
نمایشگاه جدید او با عنوان «شرم و انتظار» از ۱۸ تا ۲۳ مهرماه در نگارخانه رادین برپا شده و هر روز از ساعت ۱۸ تا ۲۱ میزبان علاقهمندان است. در بدو ورود، فضایی آرام، صمیمی و در عین حال متفکرانه حاکم است. نور ملایم گالری و چیدمان دقیق تابلوها تماشاگر را به درنگ و سکوت دعوت میکند. در نگاه نخست، هیچ هیاهو یا رنگهای فریبندهای به چشم نمیخورد؛ اما هر تابلو در سکوت خود، فریادی از زندگی دارد.

روند شکل گیری نقاشیهایی از لحظههای زندگی
سعید بابایی، درباره چگونگی شکلگیری ایده و روند اجرای این مجموعه گفت: «ایدهی اولیه و سوژهی این نقاشیها از زمانی آغاز شد که میخواستم برای دفتر کارم کارگری پیدا کنم تا باغچه را سر و سامان دهد. وقتی به سرِ گذر رفتم، جایی که کارگران روزمزد معمولاً در آنجا جمع میشوند، ایده به تصویر کشیدن زندگیشان در ذهنم شکل گرفت. درست همان لحظههای کوچکی که کمتر کسی به آنها توجه میکند. در ابتدا تصمیم گرفتم از این افراد عکاسی کنم تا بتوانم بعداً از روی عکسها نقاشیهایم را کار کنم، اما در عمل با دشواری روبهرو شدم. آنها حاضر نبودند از خودشان عکس بگیرم و در برابر دوربین گارد داشتند. حتی بعضی از آنها تصور میکردند قصد سوءاستفاده دارم و مورد اتهام قرار میگرفتم. در نهایت، به سراغ اینترنت رفتم و شروع کردم به جستوجوی عکسهایی از کارگرانی که در انتظار کار بودند.»
بابایی در ادامه توضیح داد: «عکسهای زیادی دیدم. حدود ۱۵۰ عکس را انتخاب کردم و سپس این تعداد را به ۱۰۰، بعد به ۵۰ و در نهایت به ۲۰ عکس رساندم. از میان همان ۲۰ عکس هم با خلاقیت شخصیام تغییراتی ایجاد کردم تا نتیجه نهایی مطابق با حس و حال خودم باشد. در نهایت همین تصاویر پایه شکلگیری مجموعه نقاشیهای این نمایشگاه شد.»

او با اشاره به مضمون آثار خود گفت: «سوژه اصلی من، به تصویر کشیدن زندگی کسانی بود که در انتظار لقمه نانی هستند و گاهی در برابر خانواده و فرزندانشان احساس شرمندگی میکنند. نام نمایشگاه نیز از همین حس شرم الهام گرفته است؛ شرمی انسانی و تلخ که در چهره بسیاری از این مردمان موج میزند. تمام نقاشیها با مضامین اجتماعی کار شدهاند و سبک کار نیز امپرسیونیسم شخصی است. برایم جالب است که حتی مخاطب عام هم از دیدن این آثار هیجانزده میشود و مفهوم آن را بهخوبی درک میکند. بسیاری از بازدیدکنندگان به من گفتهاند که این صحنهها را در گوشه و کنار خیابان دیدهاند اما هیچوقت به آن دقت نکرده بودند. به گمانم، همین دیدهشدن دوباره این زندگیها هدف اصلی کار من است.»
بابایی درباره روند کار خود توضیح داد: «کشیدن این ۲۰ تابلو حدود پنج ماه زمان برد. هر تابلو لحظهای از زندگی واقعی است، نه خیال یا آرزو. ما باید دردهای جامعه را به تصویر بکشیم؛ این رسالت هنر است. در ادامه راه، این دیگر مسئولان هستند که باید کاری برای این انسانها انجام دهند.»
وی در بخش دیگری از گفتوگو، به نگاه انتقادیاش نسبت به فضای رایج نقاشی در کشور اشاره کرد و گفت: «نقاشان ما مدام به سراغ درخت و میوه و منظره میروند. اینها زیباست، من هم سالها طبیعتنگاری کردهام، اما احساس میکنم زمان آن رسیده از این مرحله عبور کنیم. امروز باید نقش جامعهشناختی نقاشی را جدیتر بگیریم. نقاشی تنها برای زیبایی نیست؛ میتواند نگاه جامعه را تغییر دهد. نمایشگاه «شرم و انتظار» نخستین تجربه من در زمینه سوژههای اجتماعی است، اما قصد دارم این مسیر را ادامه دهم. این نمایشگاه برایم آغازی تازه است؛ راهی برای گفتوگو با مردم، با واقعیت، و با آن بخشهای خاموش زندگی که کمتر دیده میشوند.»
او در پایان از برنامه آینده خود خبر داد و گفت: «این مجموعه قرار است هفتهی آینده در نیشابور نیز به نمایش درآید و در آنجا با حضور مسئولان و هنرمندان شهر افتتاح شود. امیدوارم این نمایشگاه بتواند مخاطبان بیشتری را به تأمل درباره زندگی و انسان امروز دعوت کند.»

دعوت به دیدن دوباره
در گالری رادین، بازدیدکنندگان آرام از مقابل تابلوها عبور میکنند، گاهی در برابر یکی میایستند و مدتی طولانی خیره میمانند. سکوت سالن، بخشی از تجربه اثر شده است. بهسختی میتوان از کنار این آثار بیتفاوت گذشت. هر تابلو پرسشی در ذهن مخاطب میکارد: آیا من هم در زندگیام لحظهای از شرم یا انتظار را تجربه نکردهام؟ این پرسش، به نوعی جانِ نمایشگاه است. بابایی در این مجموعه، ما را دعوت میکند به دیدن دوباره آنچه در زندگیمان محو شده است؛ لحظات خاموش، چهرههای بینام، و نگاههایی که از فرط تکرار نادیده گرفتهایم. نمایشگاه «شرم و انتظار» نه صرفاً رویدادی هنری، بلکه تجربهای انسانی است. تجربهای که مخاطب را در برابر واقعیت زندگی قرار میدهد، بیآنکه فریاد بزند یا بخواهد تأثیر بگذارد. آثار بابایی در سکوت خود سخن میگویند؛ از رنج و امید، از زیستن در مرز کرامت و نیاز. او با پرهیز از شعار و احساسات سطحی، به جوهره انسان نزدیک میشود.
در پایان بازدید، وقتی از گالری خارج میشوی، حس میکنی چیزی درونت جا مانده است؛ شاید نگاهی، شاید فکری، شاید پرسشی ساده اما عمیق: ما در برابر انسانهایی که هر روز میبینیم اما نمیبینیم، چه مسئولیتی داریم؟
«شرم و انتظار» تلاشی است برای پاسخ دادن به همین پرسش. تلاشی که از دل نقاشی آغاز میشود اما در دلِ بیننده ادامه مییابد.




نظر شما