به گزارش قدسآنلاین؛ اُوِن جونز در مقالهای در «گاردین» نوشت: مثل روز روشن است که نسلکشی اسرائیل ــ با پشتیبانی غرب ــ با غزه چه کرده؛ پرسش مهم ولی این است: با ما غربی ها چه کرده است؟
محمد شهادت تحلیلگر ساکن غزه یکبار به من گفت: «ما فلسطینی ها مثل قناریهای معدن زغالسنگ هستیم؛ فریاد میزنیم و با این فریاد، نسبت به خطری که به زودی سراغتان خواهد آمد، هشدار می دهیم. واقعاً فکر می کنید ائتلاف سیاسی-رسانهای که از کشتن کودکان ما لذت برده و به وجد می آید، دلش برای شما خواهد سوخت؟»
هشدارهایی از گذشته های وحشتناک و نه چندان دور وجود دارند که نباید آن ها از پیش چشم دور کنیم؛ چیزهایی مثل آنچه «اِمه سه زر» از برجستهترین چهرههای فکری جنبش ضداستعماری قرن بیستم در اثر معروفش با عنوان «گفتاری در باب استعمار» به آن اشاره کرده بود:« استعمار، استعمارگر را از تمدن تهی می سازد، او را به معنای واقعی کلمه درنده خو و وحشی می کند، تنزلش می دهد و باعث می شود غرایز مدفونش سربرآورند؛ غرایزی همچون: حرص، خشونت، نفرت نژادی و نسبیگرایی اخلاقی که توجیه کننده جنایت است.
از نظر «سه زر»، فجایع حاصل از امپریالیسم غربی ــ با انسانزدایی و خشونت ذاتیاش-در نهایت به شکل «فاشیسم» دوباره به درون اروپا بازخواهند گشت. این مسئله همان پدیده «بومرنگ امپریالیسم» است که هانا آرنت، فیلسوف آلمانی-آمریکایی از آن به این تعبیر یاد کرده است.
سوال این است که این بومرنگ از میدان نسل کشی غزه چه چیزی را به سوی جوامع غربی بازخواهد گرداند؟ بدیهی است که هر نسلکشی مستلزم انسانزدایی کامل از قربانیان خود است و در این بین، فلسطینیها نیز استثنا نیستند. دیدیم که رهبران اسرائیل، فلسطینی ها را «حیوانات و جانوران انساننما» خواندند که مستحق تجربه «جهنم» هستند. اسحاق هرتزوگ رئیسجمهور اسرائیل بعد از عملیات هفتم اکتبر با ادبیاتی که پرده از نیت شوم نسل کشی پرده بر می داشت ، تمام ملت فلسطین را مسئول این عملیات دانست و بی خبری و عدم دخالت شهروندان و غیرنظامیان در چنین عملیاتی را رد کرد. دیگر سیاستمداران اسرائیلی از ضرورت «محو کامل غزه از روی زمین» صحبت کرده بودند، «باریان ماست» نماینده جمهوریخواه آمریکا گفته بود که « اغراق نیست اگر بگوییم تعداد بسیار کمی از غیرنظامیان فلسطینی بیگناهاند» و «جسی واترز» مجری فاکسنیوز هم فلسطینی ها را «وحشی» خوانده بود.
با این حال، این روند انسان زدایی منحصر در خشونت فیزیکی نبوده و فراتر از آشکارترین و خشونتآمیزترین جلوههایش ادامه دارد. به آنچه که امروزه نرمالایز و عادی شده نگاهی بیاندازید؛ هیچ تلاشی نشد تا حداقل وانمود شود که جان فلسطینیها، اندک ارزشی در برابر جان یک اسرائیلی دارد؛ بیمارستان ها بمباران و 1700 نفر از کادر درمان کشته شدند، مردمی که در مدارس پناه گرفته بودند، قتل عام شدند؛ نوجوانان-به گفته دکتر نیک مینارد- «هدف تمرینی تیراندازی» سربازان اسرائیلی شدند و نمونه های فراوان دیگری که می توان ذکر کرد.
واقعاً می توان پیامدهای عمیق این اتفاقات را نادیده گرفت: اینکه دولتهای غربی این جنایات را تسهیل کردند و رسانههای غربی آن را تشویق کرده یا بدون اعتراض پذیرفتند؛ اینکه آن دسته از ساکنان غرب که علیه این بربریت بیحد و حصر اعتراض کردند، شیطاننمایی شدند، از کار برکنار شدند، از پلیس کتک خوردند، بازداشت شدند و به اخراج تهدید شدند؛ اینکه هرآنچه از نظم بینالمللی باقی مانده بود برای محافظت از اسرائیل در برابر پاسخگویی حقوقی از بین رفت و فی المثل قضات دادگاه بین المللی به خاطر صدور حکم بازداشت برای راهبران اسرائیل به جرم جنایت جنگی توسط ایالات متحده تحریم شدند.
دولت اسرائیل بیش از پیش به راست افراطی گرایش یافته و با جنبشهای راستگرای جهانی در فرانسه، سوئد، اسپانیا و مجارستان روابط نزدیک برقرار کرده است؛ زیرا این جریانها را حامیان قابل اعتماد خود میداند. وزیر امور دیاسپورا(یهودیان خارج از اسرائیل) و مقابله با یهودستیزی اسرائیل حتی تامی رابینسون-چهره راست افراطی بریتانیا و کمپینر ضداسلام- را برای بازدید رسمی دعوت کرد و او را «رهبر شجاع در خط مقدم مبارزه با اسلام رادیکال» خواند.
راست افراطی در غرب، اسرائیل را الگوی خود میبیند: یک دولت قومی که بهزعم آنان جنگی مقدس علیه اسلام بهراه انداخته است. رهبر حزب راستگرای اسپانیایی «وُکس» گفته بود که اروپایی ها باید آنچه در اسرائیل می گذرد را پیش چشم داشته باشد و پیشنهاد داده بود که اروپا برای محافظت از خود ««مهاجرت گسترده را متوقف کرده و مهاجران غیرقانونی را اخراج کند» چرا که « اروپای مسلمان نمیخواهیم.»
زمانی که اسرائیل قانونی تصویب کرد که حق تعیین سرنوشت را تنها به یهودیان اعطا میکرد، گرت ویلدرز، رهبر راستگرای افراطی هلند آن را «فوقالعاده» و «نمونهای برای همه ما(اروپایی ها)» خواند و همان تمنیّات رهبر حزب راستگرای اسپانیا را تکرار کرد: «مردم دولت-ملت ، فرهنگ بومی، زبان و پرچم خود را تعریف کنند …چرا که این به ما کمک می کند تا اسلامی نشویم».
به گفتهی پژوهشگر اسرائیلی شموئل لدرمن، غزه به «آزمایشگاهی برای خشونت نسلکشانه» و همزمان به میدانی برای آزمودن «سلاحها و فناوریهای امنیتی نوین» تبدیل شده است. روزنامهنگار استرالیایی آنتونی لوونشتاین نیز یادآور میشود که اسرائیل سالهاست اختراعات خود را بر فلسطینیان آزمایش کرده و سپس صادر می کند از نرمافزارهای جاسوسی و سامانههای تشخیص چهره و پایگاههای دادهی بیومتریک گرفته تا پهپادها، حصارهای هوشمند و سامانههای هدفگیری با هوش مصنوعی.
در حال حاضر، فلسطینیها در میان آوارها جستوجو میکنند تا پیکرهای عزیزانشان را بیابند؛ دعا میکنند که این یورش نسلکُشانه برای همیشه پایان یابد، و کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه که اسرائیل راهشان را بسته بود، سرانجام برسند.اما همانطور که دونالد ترامپ اوایل امسال گفت:«تمدنی در غزه از میان رفته است.» در پی هر جنایت بزرگ تاریخی، همیشه این پرسش مطرح بوده که در آن زمان چه چیزهایی میدانستیم. با وجود کارزار دروغپراکنی، تحریف، فریبکاری، وارونهنمایی و مغشوش کردن واقعیت از سوی اسرائیل، همه ما نه همه جزئیات دهشتناک را ــ چون بیشتر رسانهها آنها را سفیدشویی کردند ــ اما به اندازه کافی می دانستیم. جنایات اسرائیل پنهان نبود: رهبرانش خود به آنها افتخار میکردند و این جنایات به صورت زنده در برابر چشم جهانیان پخش میشد.
بهای که فلسطینیان تاکنون پرداخته اند ورای تصورات ماست، سوال اما این است که ما چه بهایی خواهیم پرداخت؟ غرب خودش را انسانزدایی کرده است و این اتفاق درست در زمانی اتفاق افتاده که جنبش راست افراطی که مسلمانان و چپگرایان را دشمنی در درونش میبیند، در حال اوجگیری است. پس از آنکه ایالات متحده قایقهای ونزوئلایی را بهاتهام قاچاق مواد مخدر بمباران کرد، دادستان کل آمریکا وعده داد: «همین روش را با آنتیفا در پیش میگیریم: کل سازمان را از بالا تا پایین نابود میکنیم.» «آنتیفا» یا ضدفاشیسم، اکنون به شبحی بدل شده که میتواند به هر مخالف چپگرایی نسبت داده شود.
انتظار نداشته باشید انسانزدایی خشن و فناوریهای نظامی دیستوپیایی که در غزه تکمیل شدند، همانجا بمانند. تاریخ تاریک ما چیز دیگری میگوید. چه تأسفبار که عبرتهای این تاریخ را نیاموختیم.




نظر شما