هر چند در سالهای اخیر، تلاشهایی برای بهبود وضعیت نمایش و توزیع فیلمهای کوتاه از جمله برگزاری پاتوقهای فیلم کوتاه توسط انجمن سینمای جوانان ایران و ایجاد فضاهایی برای گفتوگو و تبادل تجربه میان فیلمسازان جوان صورت گرفته اما هنوز این اقدامها نتوانستهاند آن گونه که شایسته و بایسته است، به نتایج ملموس و پایدار منجر شوند.
در چنین شرایطی، چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در حالی برگزار میشود که بیش از ۷۴ درصد آثار از سراسر کشور به دبیرخانه جشنواره رسیدهاند؛ آماری که نشان از پویایی، گستردگی و نفوذ سینمای کوتاه در نقاط مختلف ایران دارد. این امر همچنین بیانگر نقش مؤثر انجمن سینمای جوانان در تربیت و حمایت از استعدادهای نوظهور در عرصه فیلم کوتاه است.
این دوره از جشنواره با شعار و رویکرد «خِردمحوری و اندیشهورزی» با دبیری بهروز شعیبی از ۲۷ مهر آغاز شده است.
به انگیزه برگزاری این رویداد، با آکو زندکریمی، کارگردان و شادمهر راستین، فیلمنامهنویس گفتوگویی داشتیم تا درباره ضرورت اکران آثار کوتاه، موانع پیش روی فیلمسازان این حوزه و آینده سینمای کوتاه ایران گفتوگو کنیم.
کمیت بالا، کیفیت پایین
آکو زند کریمی، کارگردان برجسته فیلم کوتاه با انتقاد از وضعیت تولیدات این حوزه گفت: هر سال حدود ۲هزار فیلم کوتاه در ایران ساخته میشود، اما تنها حدود ۵۰ فیلم قابل قبول و درخشان از میان آنها بیرون میآید. این نسبت در برابر حجم تولید و هزینههای صرف شده، نگرانکننده است. در کشورهایی مانند سوئیس یا لهستان سالانه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ فیلم کوتاه ساخته میشود که از آن میان، حدود ۵۰ اثر خوب بدست میآید. با در نظر گرفتن مقیاس تولید، ما باید دستکم ۲۰۰ فیلم کوتاه باکیفیت در سال داشته باشیم، اما چنین نیست.
او افزود: در تولید این ۲ هزار فیلم، هزاران نفر دخیلاند و بودجههای زیادی صرف میشود، اما نسبت خروجی باکیفیت به مقیاس تولید، ناامیدکننده است. باید به این وضعیت توجه جدی شود؛ چراکه این روند در بلندمدت به زیان جریان فیلم کوتاه ایران تمام میشود.
زند کریمی با وجود انتقاد از نسبت کمیـ کیفی آثار، کیفیت کلی سینمای کوتاه ایران را قابل قبول دانست و عنوان کرد: سینمای کوتاه ایران در مقایسه با سینمای بلند داخلی و حتی در برابر ۱۸ کشور منطقه، جایگاه قابل توجهی دارد. این برتری تا آنجا پیش رفته که در بسیاری از جشنوارههای خارجی از جمله دریای سرخ، ترکیه، دبی و ارمنستان، رقیبان اصلی فیلمسازان ایرانی، خود هموطنانشان هستند و این مایه افتخار است.
این کارگردان جوان یکی از نقاط قوت نسل جدید را ورود فیلم کوتاه به عرصه صنعت دانست و اظهار کرد: این روزها فیلمسازان کوتاه میتوانند حامیان مالی خارجی جذب کنند، سرمایه بگیرند و آثارشان را به بازارهای داخلی و بینالمللی عرضه کنند. در دهه اخیر رشد چشمگیری در هر دو بعد کمی و کیفی رخ داده است؛ تعداد تولیدات بیشتر شده، کیفیت آثار بالاتر رفته و آثار ایرانی در بازارهای جهانی حضور پررنگتری یافتهاند.
تفاوت بنیادین میان فیلم کوتاه و بلند
آکو زند کریمی در تبیین جایگاه فیلم کوتاه گفت: فیلم کوتاه و فیلم بلند به هیچ وجه همسان نیستند؛ تنها واژه «فیلم» در هر دو مشترک است. فیلم کوتاه جریانی آوانگارد، پیشرو و تجربهگراست؛ اغلب از کلیشهها فاصله دارد و گاه بیارتباط با ساختارهای مرسوم سینماست. ماهیت آن از لحاظ گرافیک، ساختار، محتوا، متن و اجرا به طور مداوم تغییر میکند و معمولاً هر یک تا دو سال یک بار پوستاندازی دارد. جامعه فیلم کوتاه ایران باید این را بپذیرد که فیلم کوتاه جریانی مستقل است، نه نسخهای کوچک از فیلم بلند.
بحران آموزش در سینمای کوتاه ایران
زند کریمی یکی از جدیترین آسیبهای این حوزه را ضعف آموزش دانست و بیان کرد: انجمن سینمای جوانان، آموزشگاهها و دانشگاهها مهمترین مراکز آموزشی فیلم کوتاه هستند، اما در یک دهه اخیر آموزش اصولی جای خود را به آموزش سطحی داده است. امروز فیلمسازی به پدیدهای اپیدمیک تبدیل شده؛ همه میخواهند فیلم بسازند، بیآنکه شناخت درستی از مبانی داشته باشند. بسیاری تنها هدفشان حضور در جشنوارههاست نه خلق اثر اصیل.
کارگردان فیلم کوتاه «چمدان» با اشاره به ناآگاهی برخی مدیران سینمایی گفت: بسیاری از سیاستگذاران جشنوارهها تفاوت فیلم کوتاه و بلند را درنمییابند. چهرههای شاخص سینمای بلند با همان نگاه و معیارها، درباره فیلم کوتاه تصمیمگیری میکنند و این رویکرد سیستماتیک، فیلم کوتاه را به بیراهه میبرد. آثاری که در سطح جهانی موفقاند، در داخل کشور کنار گذاشته میشوند.
او ادامه داد: در جشنوارههای بینالمللی دیدهام فیلمهایی از ایران که توسط مدیران ناآشنا رد شدهاند، اما جایزه گرفتهاند. اختلاف ارزشگذاری میان داوران داخلی و معیارهای جهانی، نشاندهنده کمسوادی تصمیمگیرندگان است. وقتی افرادی که هیچ تجربهای از جریان فیلم کوتاه جهانی ندارند در رأس تصمیمگیری قرار میگیرند، نتیجهاش عقبماندگی فرهنگی است.
زند کریمی درباره راهکار این وضعیت گفت: افرادی که در رأس سیاستگذاری فیلم کوتاه قرار میگیرند، باید تجربه مستقیم از جشنوارهها و بازارهای جهانی داشته باشند. متأسفانه بسیاری از مدیران چنین شناختی ندارند و هر سال افراد ناآگاه جایگزین میشوند. من اعتقاد دارم در داخل ایران ۵۰ نفر آگاه و پرچمدار داریم که در برابر این جریان ناآگاه مقاومت میکنند و آثارشان حرف جهانی دارد؛ اما این گروه اقلیتاند و اگر آموزش و سیاستگذاری درستی صورت نگیرد بزرگترین مشکل این است که بقیه تولیدات، محتوایی تولید میکنند که فقط منابع را هدر میدهد و به پیشرفت جریان کمک چندانی نمیکند.
او در ادامه افزود: مشکل اصلی، نبود نیروی انسانی متخصص نیست، بلکه بیاعتمادی و توزیع ناعادلانه قدرت است. روابط شخصی مهمتر از شایستگی است. کسانی که روابط قویتری دارند، معمولاً پستهای مهمتری میگیرند و همین موضوع سبب میشود جریان واقعی فیلم کوتاه آسیب ببیند.
کارگردان فیلم «ذبح» در نقد ساختار آموزشی گفت: گاهی افراد بانفوذی در حوزه آموزش حضور دارند که هیچ تجربه عملی در فیلم کوتاه ندارند. مثلاً استادی که در فیلم بلند فعالیت داشته، در آموزش فیلم کوتاه از فرمولهای اشتباه استفاده میکند. نتیجه این است که هنرجویان، نگاه و ساختار نادرستی میآموزند و در عمل دچار خطاهای بنیادی میشوند.
نبود نظام اقتصادی پایدار برای فیلم کوتاه
زند کریمی در ادامه گفت: فیلم کوتاه و فیلم بلند دو شیوه و دو نگاه کاملاً متفاوت دارند. فیلم کوتاه اغلب طراوت و تازگی خود را حفظ میکند، در حالی که فیلم بلند ممکن است در گذر زمان حرفهای اما مکانیکی شود. برای من فیلم کوتاه حکم سرزمین مادری را دارد و هرگز آن را رها نمیکنم. با این حال در ایران به دلیل نبود بازار و شبکه اقتصادی مشخص، امرار معاش از راه فیلم کوتاه دشوار است. در کشورهای توسعهیافته، فیلم کوتاه بازاریافته است و فیلمسازان میتوانند حرفهای زندگی کنند، اما در ایران این مسیر هنوز فراهم نیست.
تبعیض میان تهران و شهرستانها
او درباره تمرکز امکانات فیلمسازی در تهران تصریح کرد: بیشتر بودجهها و زیرساختهای تولید در پایتخت متمرکز است، بنابراین فیلمسازان تهرانی به بازیگران حرفهای، تجهیزات و عوامل مجربتر دسترسی دارند. در مقابل، فیلمسازان استانها با محدودیتهای مالی و فنی روبهرو هستند. این موضوع موجب میشود آثار شهرستانی، حتی با محتوای قوی، به دلیل ضعف فنی کمتر دیده شوند.
این فیلمساز در پایان گفت: بخشی از مشکلات سینمای بلند ایران از جمله کلیشهای شدن، تکرار و فقدان جذابیت، ریشه در بیارتباطی با جریان فیلم کوتاه دارد. اگر تهیهکنندگان و مسئولان به نسل جدید فیلم کوتاه اعتماد کنند و اجازه دهند نوآوریهای این نسل به سینمای بلند منتقل شود، سینمای ایران دوباره زنده خواهد شد. نیازی نیست نسل جدید مطابق سلیقه قدیمیها کار کند؛ کافی است اصالت و نوآوریشان حفظ شود.
او تأکید کرد: پیشرفت زمانی ممکن است که آموزش تخصصی شود، سیاستگذاری بر اساس شناخت واقعی صورت گیرد و حمایتها شفاف و هدفمند باشند. تنها در این صورت است که فیلم کوتاه میتواند موتور محرک سینمای ایران باقی بماند.
ضرورت نظم در انتخاب لوکیشن
شادمهر راستین، فیلمنامهنویس در گفتوگو با قدس درباره تأثیر لوکیشن بر نگارش فیلمنامه گفت: در بیشتر کارگاههای آموزشی فیلم کوتاه، حتی در سطح بینالمللی، پس از مرحله ایدهپردازی بر اهمیت لوکیشن تأکید میشود. لوکیشن از جنبه تولید، تمرکز گروه کارگردانی و نیز از نظر فضاسازی، به فیلمنامهنویس کمک میکند تا بتواند در فرایند نگارش از فضا بهدرستی بهره گیرد. به همین دلیل نخستین شرط ساخت فیلم کوتاه، یافتن لوکیشن مناسب است؛ یک جغرافیای مطلوب، یک عمارت یا چشمانداز قابل توجه که بتواند ایده نویسنده و کارگردان را به تصویر بکشد.
او افزود: اگر فیلمساز در قالب فیلم کوتاه نتواند با محدودیتهای اجرایی به ویژه محدودیت زمان، سازگار شود، اثر او به ناچار به فیلمی پراکنده و فاقد انسجام تبدیل میشود. فیلم کوتاه ذاتاً با محدودیت زمانی روبهرو است. اگر فیلمساز در کنار این محدودیت زمانی، خود را به محدودیت مکانی نیز مقید کند، این امر میتواند به تقویت ایده در مرحله فیلمنامه و حتی در اجرای اثر کمک کند.
راستین با تأکید بر اینکه منظور از محدودیت، سانسور نیست، تصریح کرد: منظور این است که فیلمساز خود را ملزم کند تا داستان را در چند لوکیشن آشنا و تحت تسلط خود روایت کند و بتواند در همان مکانها فیلمبرداری انجام دهد. بنابراین زمان و موقعیت مکانی روی نوشتن فیلمنامه قوی و کیفیت داستان تأثیرگذارند.
شادمهر راستین ادامه داد: تا پیش از سال ۱۴۰۱، انتخاب لوکیشن در ذهن فیلمسازان محدود بود. برخی مکانها برای فیلمبرداری انتخاب نمیشدند، چون به دلیل ملاحظات سانسور، فیلمسازان ترجیح میدادند از آنها صرف نظر کنند. اما امروز تنوع بیشتری در انتخاب لوکیشن وجود دارد و فیلمسازان میتوانند آزادانهتر هر مکان دلخواه را برای فیلمبرداری انتخاب کنند، البته چالشهای احتمالی پس از تولید را هم میپذیرند.
این فیلمنامهنویس تأکید کرد: پذیرش محدودیت در لوکیشن به معنای سانسور نیست. وقتی فیلمی ۱۵ دقیقهای ساخته میشود، هدف نظم و رعایت اصول در ساخت فیلمنامه است. بهتر است داستان در سه تا نهایتاً پنج لوکیشن روایت شود تا ساختار اثر منسجمتر گردد. این رویکرد نه تنها نشانه سانسور نیست، بلکه بیانگر نظم و شناخت حرفهای از قواعد فیلمنامهنویسی است.
حلقه گمشده فیلم کوتاه ایران؛ نبود امکان نمایش
راستین در ادامه درباره مهمترین چالش فیلم کوتاه در ایران گفت: به نظر میرسد حلقه گمشده فیلم کوتاه ایران، امکان نمایش است. مخاطب هنوز نمیداند باید فیلم کوتاه را کجا تماشا کند. به جز چند جشنواره که در بازهای کوتاه (مثلاً ۱۰روزه) حدود ۴۰۰ فیلم را نمایش میدهند، در طول سال هیچ فضای مشخصی برای نمایش فیلم کوتاه وجود ندارد.
او افزود: دولت معمولاً تصور میکند با اختصاص یک سالن سینما به فیلم کوتاه، مسئله نمایش حل میشود، در حالی که بستر اصلی نمایش فیلم کوتاه، تلویزیون و پلتفرمهای اینترنتی هستند. تلویزیون در ایران با فیلم کوتاه قهر است و در نتیجه، مخاطبان این آثار اندکاند. در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ تلویزیون فیلمهای کوتاه بیشتری نمایش میداد و برنامههایی مانند سینمای آزاد به معرفی آثار فیلمسازان جوان میپرداخت. مثلاً آثار آقای عیاری از همین طریق به مخاطب معرفی شد.
این فعال حوزه فیلم کوتاه نبود فضای دائمی و مشخص برای نمایش و عدم همکاری تلویزیون را علت اصلی این وضعیت دانست و گفت: برای رفع این چالش باید مخاطب را با فیلم کوتاه آشنا کرد. این آشنایی خود موجب رشد و پویایی فیلمسازان میشود. حالا که تلویزیون فاصله گرفته، گزینه دوم برای فیلمسازان شرکت در جشنوارههای بینالمللی است. فیلمها در این مسیر نمایش داده میشوند، جوایزی میگیرند و بعد در فرهنگسراها یا کارگاههای آموزشی به صورت خصوصی نمایش داده میشوند.
ضرورت توجه به حقوق مادی فیلمسازان کوتاه
راستین با اشاره به مشکلات کپیرایت عنوان کرد: فیلمسازان جوان تصمیم گرفتهاند بهجای حضور در تلویزیون، در جشنوارههای خارجی شرکت کنند. نکته مهم این است که حقوق مادی آثار معمولاً به صاحبان فیلم بازنمیگردد. لازم است نهادهایی مانند انجمن سینمای جوان یا مرکز گسترش سازوکاری ایجاد کنند تا درآمد حاصل از نمایش یا فروش بلیت به صاحبان اثر برسد. اکنون ساختار مشخصی برای تهیهکننده و اکران فیلم کوتاه وجود ندارد، اما اگر این تجربه سامان یابد، میتواند زمینهساز تنظیم دقیقتر حقوق مالکیت آثار در سینمای بلند نیز باشد.
کمبود آثار اقتباسی در فیلم کوتاه ایران
این فیلمنامهنویس در بخش دیگری از سخنانش درباره ضعف سینمای اقتباسی گفت: آثار اقتباسی در سینمای ایران اندکاند. با الگوی اقتباس میتوان با هر اثر ادبی مواجه شد و این روند در حال شکلگیری است. بسیاری از فیلمها بهصورت غیرمستقیم از شاهنامه فردوسی الهام گرفتهاند، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه. اما ساخت فیلم بر اساس داستانهای ادبی مشخص کمتر اتفاق میافتد. علت اصلی، نبود نویسندگانی است که برای سینما بنویسند و تیراژ پایین کتابها که انگیزه تهیهکننده برای اقتباس را کاهش میدهد.
او افزود: فیلمهایی مانند بامداد خمار، چشمنامه و داستانفروشی از جمله آثار اقتباسی هستند. اگر هر سال مجموعهای از این نوع فیلمها تولید شود، سینمای اقتباسی ایران رشد میکند. ما دارای گنجینه ادبی غنی هستیم، اما در بهرهبرداری سینمایی از آن ضعف داریم.
پایان باز؛ مشارکت تماشاگر در روایت
راستین در پاسخ به پرسشی درباره پایانهای باز بیان کرد: در سینما، مشارکت تماشاگر اهمیت فراوانی دارد. پایان باز به معنای بیپایانی نیست؛ بلکه کارگردان پایان را به تماشاگر واگذار میکند و او را در شکلگیری معنا سهیم میکند. البته این رویکرد برای همه مخاطبان مطلوب نیست، چون برخی ترجیح میدهند پایانی روشن را ببینند، اما من ترجیح میدهم در فیلمی مشارکت داشته باشم که هنر پایانبندی آن، ذهن تماشاگر را درگیر کند تا او همراه با کارگردان به پایانی ذهنی برسد.
جشنوارهها، موتور محرک فیلم کوتاه
این فیلمنامهنویس درباره نقش جشنوارهها در رشد فیلمسازان گفت: جشنوارهها تأثیر چشمگیری دارند. زمانی در ایران هر استان جشنواره فیلم کوتاه ویژه خود را برگزار میکرد. در این جشنوارهها، آثار برگزیده هر استان به نمایش درمیآمد و تولید فیلم افزایش یافته بود. تماشاگران بومی نیز از فیلمهای شهر خود استقبال میکردند.
او در پایان اظهار کرد: فیلم کوتاه در ایران ظرفیت بالایی دارد. هر استان میتواند جشنواره اختصاصی خود را برگزار کند و در شهرهای بزرگ نیز امکان برگزاری چندین جشنواره وجود دارد. این رویدادها میتوانند محل نمایش فیلمها باشند و با فروش بلیت، بخشی از سرمایه فیلمسازان را جبران کنند. جشنوارهها میتوانند فضای اکران فیلم کوتاه را احیا و حلقه ارتباط میان فیلمساز و مخاطب را بازسازی
کنند.




نظر شما