حضرت زینب(س) به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ اسلام، دارای نقش پررنگی در زنده نگهداشتن معانی والای الهی و انسانی مانند احیای حق و عدالتطلبی است. ایشان به عنوان نمونهای کامل از یک انسان و یک زن مسلمان با ایفا کردن نقش خود در حد اعلا، حماسهای به قد و قامت حماسه شهدای عاشورا رقم زد. برای ما که در زمان حیات ائمه اطهار(ع) و بزرگان دین زیست نکردهایم آشنایی با سیره و تأسی به آنچه از ایشان برای ما بهجا مانده است میتواند راهگشا باشد. آنچه از سیره حضرت زینب(س) برای ما به یادگار مانده نیز در همین راستا آگاهیبخش و نجاتدهنده است. در ادامه با توجه به میلاد فرخنده حضرت زینب(س) مروری داریم بر جنبههای رفتاری و اخلاقی ایشان که میتواند به عنوان الگو برای ما روشنگر و آگاهیبخش باشد.
میراثدار باورهای الهی با نقل حدیث
چه در دوران معاصر و چه در سدههای گذشته، نویسندگان و مورخان زیادی در مورد زندگی حضرت زینب(س) و آموزههای آن دست به قلم شدهاند. علی قائمی در کتابی درباره زندگی حضرت زینب(س) مینویسد: «به گفته سیوطی: او زنی خردمند و تیزبین بود، خردمندی بود که برای او قدرت ادراک و استنباطی قوی بود. مانند این سخنان در شأن زینب نه تنها از دید شیعیان، بلکه در آثار اهل سنت بسیار است». (زندگی حضرت زینب(س)، ص ۱۲۱) همچنین مرحوم طبرسی میگوید حضرت زینب(س) اخبار بسیاری از مادر خود نقل کرده که در تاریخها وجود دارند. ابوالفرح اصفهانی نیز مینویسد: «از او احادیث بسیاری باقی مانده مثل حدیث امایمن، ماجرای فدک و روایاتی چون داستان نزول غذای بهشتی برای فاطمه(س) به نقل از محمد بن علی طوسی، داستان دفن پدر، داستان دعای فاطمه(س) برای مؤمنان در نماز شب و...».
خوب است بدانیم حضرت زینب(س) روایات بسیاری را از پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س)، برادرانش، امسلمه و امهانی نقل و بزرگان بسیاری از ایشان نقل قول کرده است، مثل امام سجاد(ع)، ابنعباس، عبدالله بن جعفر، فاطمه بنت الحسین و... .
دوستدار عبادت خداوند
با توجه به روایات و احادیث و آنچه در تاریخ آمده است؛ در بحرانیترین شرایط و آنجایی که افراد حتی توان تشخیص راه درست و غلط از هم را ندارند؛ حضرت زینب(س) حتی در شبهای پرتلاطم واقعه کربلا و پس از آن با دلی مطمئن و در سایه ولایت به عبادت و شبزندهداری مشغول بود. در این باره از حضرت سجاد(ع) نقل شده در شب یازدهم محرم دیدم عمهام به صورت نشسته نماز شب خواند، زیرا این همه مصیبت توانش را کاسته بود. مرحوم علامه شیخ محمدباقر خراسانی بیرجندی در کتاب «کبریت الاحمر» مینویسد: «از برخی مقاتل معتبر از امام سجاد(ع) نقل شده که فرمود: عمهام زینب(س) با تمام مصیبتهایی که بر او وارد شده بود، از کربلا تا شام هیچگاه نوافل خود را ترک نکرد. نیز روایت کرده چون امام حسین(ع) برای وداع با زینب(س) آمد، از جمله سخنانی که به او فرمود این بود: خواهر جان، مرا در نماز شب فراموش نکن».
فدای جان برای حفظ امام عصر(ع)
بعد از واقعه عاشورا هنوز رسالت حضرت زینب(س) به پایان نرسیده بود. مراقبت، حفظ و حراست از کاروان اسرا یک طرف و حفظ جان امام عصر طرف دیگر. به گواه تاریخ، در واقعه عاشورا و پس از آن، دشمن بارها قصد جان امام سجاد(ع) را داشت و حضرت زینب(س) با شیوههای مختلف سعی کرد از جان ایشان محافظت کند. آنچنان که آمده است چون در عصر عاشورا شمر به قصد جان حضرت سجاد(ع) وارد خیمهها شد و خود را به این امام بزرگوار که در بستر بیماری بود، رساند؛ عمه ایشان حضرت زینب(س) امام سجاد را در آغوش گرفت و فرمود: «بهخدا قسم نمیگذارم او کشته شود یا مرا هم با او بکشید». (قائمی علی، زندگانی حضرت زینب(س)، ص ۲۴۱) همچنین در مجلس ابنزیاد پس از دفاع جانانه حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع)، ابنزیاد که در تنگنا قرار گرفته بود به شیوه مستبدان قصد جان امام(ع) را کرد که مجدد حضرت زینب(س) با ازخودگذشتگی از جان آن حضرت دفاع کرد و خطاب به ابنزیاد فرمود: «بس است خونهایی را که از ما ریختی. اگر قصد کشتن او را داری مرا هم با او بکش. بهخدا سوگند او کشته نخواهد شد مگر آنگاه که من نیز کشته شوم و ابنزیاد ساکت شد».(همان، ۲۴۳) در مجلس یزید نیز همین اتفاق برای امام سجاد(ع) افتاد و یزید خواست امام سجاد(ع) را از دم تیغ بگذراند که زینب(س) برخاست و گفت: «یزید زمین را از خون خاندان پیامبر سیراب کردی، آیا این تو را کافی نیست و حال میخواهی از نسل پیامبر(ص) کسی بر زمین نماند؟» (همان، ۲۴۳)
دلیر و بااراده مثل مادرش
یکی از زبانزدترین و بارزترین نکتههای اخلاقی در زیست حضرت زینب(س) شجاعت و دلیری این زن والامقام است. شجاعت در بنیهاشم صفتی بود که زنان و مردان از آن بهرهمند بودند، اما در واقعه عاشورا حضرت ثابت کرد این مثال در مورد خاندان اهل بیت(ع) بحق و بسیار درست است. به گواه مقاتل و روایات، حضرت زینب(س) در سراسر واقعه عاشورا هیچ گاه حالتی مغلوب و شکستخورده نداشت و در تمام مراحل اسارت، تضرع و التماسی از ایشان مشاهده نشد. «زینب(س) قوت روح دارد و ضعف از خود نشان نمیدهد». (عباسی غریب، محمد علی، زینب(س) و شخصیت تاریخی او، ص ۱۳۵)
در کوفه هنگامی که ابنزیاد فهمید ایشان زینب دختر علی(ع) است، خشمگین شد و گفت: سپاس خدای را که شما را رسوا کرد و بکشت. حضرت در حالی که از نگاهش به ابنزیاد تحقیر میبارید، چنین پاسخ داد: «سپاس خدای را که ما را با خویشاوندی با پیامبر گرامی داشت و از آلودگی مبرا کرد و شخص گناهکار رسوا میشود و فاجر است که دروغ میگوید و او هم غیر از ماست». (برگرفته از بنت الشاطی، عایشه، زینب(س) بانوی قهرمان کربلا، ص ۱۴۶-۱۴۸) ابن زیاد که انتظار چنین پاسخی را نداشت و خواست این پاسخ حضرت زینب(س) را جبران کند، دوباره پرسید: کار خدا را درباره خاندان خود چگونه یافتی؟ حضرت زینب(س) باز هم با عزت نفس و روحیه قوی پاسخ داد: و ما رأیت الا جمیلا؛ و آنگاه زینب(س) به سرزنش و توبیخ ابنزیاد پرداخت و گفت مادرت به عزایت بنشیند که عزیزان ما را کشتی. (برگرفته از قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب(س)، ص ۲۹۹)
سخنان حضرت زینب(س) در کاخ یزید هم دلیل بر شجاعت و عزت نفس بالای ایشان است. در بیان شهامت حضرت زینب(س) همین کافی است که در موقع چوب زدن یزید به سر و دندان امام حسین(ع)، قیام کرده و خطبه بلیغی ایراد کرد و در خانه یزید او را یابنالطلقاء خواند و ظلم و ستمهای او را در میان جمعیت افشا کرد. (اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت، ص ۷۱۶ -۷۲۰)
در تنگنا اما سربلند و وظیفهشناس
انسان در هر دوره و مرحله از عمر خود باید بپرسد وظیفه و تکلیف او در برهه زمانی که در آن قرار گرفته چیست؟ رمز جاودانگی شخصیتهای بزرگی چون حضرت زینب(س) این است که آنها در سختترین شرایط هم به وظایف خود عمل کردند و شانه از بار مسئولیت خالی نکردند. حضرت زینب(س) در شرایط سخت اسارت، هم به کودکان میرسید و هم زنان داغدار را دلداری میداد و هم جراحت پایشان را مرهم مینهاد و زخمهایشان را مداوا میکرد. آگاهی از وظیفه و مسئولیت بود که ایشان را قادر به انجام سخنرانیهای بلیغ و فصیح در کاخ یزید و ابنزیاد کرد. اگر این انگیزه و آگاهی وجود نداشت ایشان نمیتوانست پیام عاشورا را به دیگران برساند و در دفاع از مکتب و انجام وظیفه با وجود شرایط بحرانی و دشوار، سربلند بیرون بیاید و در مسیر حق با گامهای محکم پیشروی کند.
منابع: قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب(س)، مقاله اخلاق اسارت؛ بازخوانی الگوی رفتاری حضرت زینب(س) در دوران اسارت




نظر شما