تحولات منطقه

واقعیت این است قدرت و ثروت، رابطه وثیقی با «زمین» دارند. این زمین است که حامل و حاوی عناصر و عوامل بنیادین قدرت و ثروت است؛ از «جمعیت» تا «دسترسی»؛ از «نیروی کار» تا «منابع زیرزمینی»؛ از «فرهنگ» تا «وسعت»؛ از «دسترسی» تا «موقعیت».

به بهانه سفر ترامپ به شرق آسیا؛ ژئوپلیتیک در پوسته‌ دیپلماسی
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

واقعیت این است قدرت و ثروت، رابطه وثیقی با «زمین» دارند. این زمین است که حامل و حاوی عناصر و عوامل بنیادین قدرت و ثروت است؛ از «جمعیت» تا «دسترسی»؛ از «نیروی کار» تا «منابع زیرزمینی»؛ از «فرهنگ» تا «وسعت»؛ از «دسترسی» تا «موقعیت». از این‌رو است که قدرت‌های مستقل و غالب، در مقیاس‌های مختلف از محلی و ملی تا منطقه‌ای و جهانی، الزاماً پایه‌های سیاست خود را روی واقعیت؛ روی زمین بنا نهاده و به موهوماتی نظیر حقوق و قواعد بین‌الملل یا آنچه «دیپلماسی» خوانده می‌شود، تمرکز چندانی نداشته‌اند.
با این مقدمه، سراغ یک نمونه‌ کاملاً ملموس با دستاویز خبری بسیار داغ رفته‌ایم؛ سفر رئیس جمهور ایالات متحده‌ آمریکا به شرق آسیا. سفری که به بهانه‌ دیپلماتیک شرکت در اجلاس سالانه «آسه‌آن» و دیدار از چند کشور همپیمان در آسیای شرقی مانند «ژاپن» و «کره جنوبی» انجام شده، اما این اتفاق‌نظر میان تمام تحلیلگران و کارشناسان وجود دارد آخرین چیزی که برای ترامپ و تیمش اهمیت خواهد داشت، دیپلماسی است.
دیپلماسی، مفهومی دیرینه و ریشه‌دار در سنت سیاسی یونان باستان است. آنجا که دیپلمات‌ها در حکم خبررسان‌هایی بودند که وظیفه‌ انتقال پیام میان «دولت‌شهرها» را برعهده داشته و در گذر زمان به سپهر ادبیات سیاست فانتزی به‌ویژه برای قدرت‌های درجه ۲ و ۳ وارد شده و دستاویزی برای زاد و ولدهای «بروکراتیک» و دور نگه‌داشتن جوامع از منابع بنیادین و اصیل قدرت و ثروت بوده است.
قدرت و ثروت باید کسب شود، حفظ شده و توسعه یابد. نقص در هر کدام از این اضلاع سه‌گانه، فروپاشی را در پی دارد و از این رو است که تمام قدرت‌های نافذ جهانی، صفر تا صد راهبردهای خود را بر مبانی ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک استوار کرده و از دیپلماسی به مثابه یک کاغذ کادو، دور این هدف و دارایی ارزشمند استفاده می‌کنند. امری که در جوامع عقب نگه داشته‌شده، کاملاً معکوس است. مدعیات، ژئوپلیتیکی است و اهداف، دیپلماتیک؛ آن هم از نوع «رمانتیک»!
در نمونه مذکور، سفر ترامپ به شرق آسیا در قالب راهبرد بلندمدت ایالات متحده برای مهار چین قابل تفسیر است. اگر چه نشانه‌هایی از حرکت خارج از نُت و ساز ناکوک ترامپ در استراتژی‌های بین‌المللی آمریکا به چشم می‌خورد، اما او در این مورد خاص و مهم، کاملاً توجیه‌شده و آگاهانه از کمربند مهاری که پیرامون «اژدهای زرد» تعبیه شده، و منافع و علایق رژیم مطبوعش حفاظت می‌کند البته با روش خاص خود. روشی که غلظت نمایشی‌بودن آن زیاد است و البته به دقت از جانب طرف چینی رصد می‌شود. آسه‌آن به عنوان یک بلوک به شکل خاص اقتصادی، از کشورهای مستقل در جنوب شرقی آسیا، به همراه تایوان، کره‌جنوبی و ژاپن، در واقع محل برخورد دو صفحه ژئوپلیتیک قدرتمند چینی و آمریکایی است که هر آن، احتمال زمین‌لرزه ای مهیب، سونامی بزرگ یا فورانی آتشفشانی را به همراه دارد.
در مقابل اما چین، روسیه فعلی و شوروی سابق نیز بیکار ننشسته و در مقیاسی کوچک‌تر، کمربندی متشکل از کشورهای مستقل و نیمه‌مستقل در آمریکای مرکزی، کارائیب و آمریکای جنوبی نظیر کوبا، ونزوئلا و در برهه‌هایی بولیوی، نیکاراگوئه و ... را به اردوی خود دعوت کرده و حتی با پیمان «بریکس» و عضوگیری از مهره‌ای نافذ چون برزیل، حیاط خلوت یانکی‌ها را شلوغ و اسباب خشم و ناراحتی آنان را فراهم کرده‌اند.
چشم در مقابل چشم؛ ونزوئلا در ازای تایوان، بریکس در ازای آسه‌آن، کوبا و کلمبیا در ازای کره و ژاپن. بازی در جریان است و توپی که الزاماً روی زمین می‌چرخد، نه پای میزهای مذاکره.

خبرنگار: محمد امینی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha