در آینهکاریهای حرم منور رضوی، میان کتیبههایی که با آیات نورانی آراسته شدهاند، رد دستانی است که روح هنر را به زیارت رسانده است. استاد حاج ابوالقاسم کمالیزاده از آندسته هنرمندانی بود که آثارش زینت معماری مذهبی ایران و تجلیایمان، صبر و خلاقیت در بستر گچ و آیه بود. برای شنیدن از زندگی و هنر این استاد ماندگار، به سراغ فرزند او، محسن کمالیزاده رفتیم. کسی که روایتش از پدر، همچون گچبریهای حرم مطهر، پر از جزئیات، عشق و وقار است.
تولد در خاک خراسان، رشد در سایه هنر
استاد حاج ابوالقاسم کمالیزاده ۹ اردیبهشت ۱۳۲۱ در روستای عبدالمجید، از توابع ملکآباد فعلی چشم به جهان گشود. هرچند کودکیاش در آن روستا سپری شد اما خیلی زود خانوادهاش به مشهد مهاجرت کردند و در محله بالاخیابان ساکن شدند، جایی که بعدها به یکی از خاستگاههای هنری استاد بدل شد. در خانوادهای که کار از کودکی آغاز میشد، استاد نیز از سن هشتسالگی شاگرد استاد عبدالحسین قانع شد و بنایی را آموخت، آغاز راهی که به گچبریهای حرم مطهر ختم شد.
در سالهای ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲، استاد حاج حسین مطیفیفر به همراه برادر و گروهی از هنرمندان از اصفهان وارد مشهد شدند. چون با شهر آشنا نبودند، از استاد قانع خواستند شاگردی را معرفی کند. انتخاب استاد قانع، ابوالقاسم کمالیزاده، نوجوانی با دستانی پرتوان و چشمانی مشتاق بود. از همان روز، استاد کمالیزاده شاگرد استاد مطیفیفر شد و گچبری را آغاز کرد. این شاگردی چند سال ادامه یافت تا آنکه به همراه استاد اصفهانیاش به اصفهان رفت و چند سالی در آن شهر مشغول کار شد. بازگشتش به مشهد، نقطه عطفی شد و با همکاری با استاد مطیفیفر در پروژههای بزرگ و رسیدن به مهارتی که او را در جوانی به چهرهای برجسته بدل کرد، همراه بود.
آغاز فصل ماندگاری
سال ۱۳۳۷، استاد کمالیزاده وارد عرصه کار در حرم مطهر رضوی شد. در آن زمان، فعالیتها محدود به درزگیری آینهها بود. یکی از نخستین آثارش، گچبری روی آینههای مقابل ضریح بود که با همکاری استاد مطیفیفر انجام شد. اما نقطهعطف بزرگتر با آغاز پروژه تالار تشریفات که دو سال به طول انجامید و امروز با نام موزه گنجینه قرآن و نفایس حرم مطهر رضوی شناخته میشود، در سال ۱۳۴۴ رقم خورد. این پروژه با همراهی شاگردان مشهدی و اصفهانی در دو طبقه اجرا شد و نشان داد استاد؛ هنرمند، مدیر و مربی توانمندی است. در آن سالها، حرم مطهر رضوی معماری برجسته به نام حاج شکرالله خوشدست داشت. او که استعداد و مهارت استاد کمالیزاده را دیده بود، او را به نایب تولیت وقت معرفی کرد. این معرفی، دروازهای شد برای ورود رسمی استاد به آستان قدس رضوی. پس از تالار تشریفات، استاد کمالیزاده پروژههایی را بهتنهایی اجرا کرد؛ از جمله اتاق خصوصی، دانشگاه اسلامی رضوی، کتابخانه قدیم حرم مطهر، موزه ملک تهران، مهمانسرای حرم مطهر و بسیاری دیگر.
استاد کمالیزاده در دهههای بعد در پروژههای مذهبی متعددی نقش داشت و با همکاری بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و دوست و یار دیرینش مرحوم مهندس تابش، یادگاریهای ارزشمندی از خود به جا گذاشته است؛ از جمله طرح توسعه حرم حضرت معصومه(س)، رواق امام خمینی(ره) در قم، بازسازی امامزادههایی که در زلزله بم آسیب دیده بودند، توسعه حرم شاهچراغ(ع)، حوزه علمیه علویه قم، مسجد محمدیه کیانپارس، حوزه علمیه امام حسن(ع) در لواسان و دهها مسجد در شهرهای مختلف. آثار او، جلوهای از هنر گچبری و نشانهای از تعهد مذهبی و عشق به اهلبیت(ع) است.
هنرمندی که از تکرار گریزان بود
استاد کمالیزاده از معدود هنرمندان گچبر بود که خود طراحی میکرد و اجرا را نیز بهعهده داشت. او هرگز به تکرار طرحها رضایت نمیداد و همواره در پی خلق فرمهای جدید بود. در پروژههای مختلف، از جمله حرم حضرت شاهچراغ(ع) دقت داشت هیچ کتیبهای تکراری نباشد. در آنجا، آیات قرآن کریم را با خلاقیت، دقت و احترام به متن مقدس انتخاب و هر کتیبه را با آیهای تازه گچبری کرد. سبک استاد کمالیزاده برخاسته از دل خراسان بود. سبکی ساده، روان و خلوت که در عین سادگی، نظمی درونی و زیبایی خاص خود را دارد. برخلاف سبک اصفهانی که وابسته به نقاشی و تزئینات رنگی است، سبک خراسانی حتی با رنگ طبیعی گچ نیز جلوهای فاخر دارد. استاد معتقد بود پیچیدگیهای سبک اصفهانی گاه به بینظمی میانجامد، در حالی که سبک خراسانی با وقار و ابهت، بدون نیاز به رنگآمیزی، زیبایی خود را حفظ میکند. او این سبک را احیا کرد و در آثار خود و شاگردانش، تمایز آن را با سبکهای دیگر بهوضوح نشان داد.
استاد ابوالقاسم کمالیزاده بهعنوان یکی از چهرههای صاحبسبک در گچبری مکتب خراسان، در راستای معرفی و آموزش این شیوه هنری، نظارت بر تدوین و تألیف کتاب «گچبری مکتب خراسان» را برعهده داشت، اثری مصور و منحصربهفرد که بهعنوان متن آموزشی تخصصی در حوزه گچبری شناخته میشود و توسط حوزه هنری منتشر شده است.
پدری برای نسل هنر
استاد کمالیزاده فردی انقلابی، مذهبی و هیئتی بود. خوشرو، خوشبرخورد و مهربان؛ صفاتی که هرکس از او یاد میکرد، به آنها اشاره داشت. صبر، شکیبایی، توکل فراوان و ارادت عمیق به اهلبیت(ع) در رفتار و آثارش مشهود بود. او معتقد بود روزیرسان خداست و هیچگاه اجازه نمیداد شاگردی بیکار بماند. در کار، جدی و دقیق بود اما در تربیت، مهربان و دلسوز. این ترکیب، او را به الگویی کمنظیر برای نسل جوان بدل کرد. در طول عمر بابرکت استاد، بیش از ۳۰۰ نفر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از او هنر گچبری را آموختند. او با علاقه و صبر، فوتوفن کار را به شاگردانش منتقل میکرد و در امور زندگی، ازدواج و کار نیز همراهشان بود. استاد علاوه بر آموزش، انگیزه میبخشید، مسئولیت میداد و با خانواده شاگردان ارتباطی صمیمی داشت. هر سال، روزی را برای میهمانی با شاگردانش اختصاص میداد؛ مجلسی که در آن، هنر و محبت در هم میآمیختند. اما دایره مهر او تنها به شاگردان محدود نمیشد. استاد کمالیزاده به دستگیری از نیازمندان و حمایت از ضعیفان شهره بود. چه آنها که در کارگاهش کار میکردند، چه آنها که تنها گذرشان به کوچهاش میافتاد؛ سایه حمایت او، بیصدا اما گسترده، بر سر بسیاری پهن بود.
وداع با هنرمندی که حرم مطهر را آراست
استاد حاج ابوالقاسم کمالیزاده از همان دسته هنرمندانی بود که گچ را به ذکر و دیوار را به دعا بدل کرد. پیکر این استاد بزرگ در صحن کوثر حرم مطهر رضوی بدرقه شد و در قطعه نامآوران بهشت رضا(ع) آرام گرفت. اما رد دستانش هنوز بر آینههای حرم مطهر پیداست، در انحنای کتیبهها، در سکوت رواقها، در نگاه زائری که بیآنکه بداند، از کنار هنرش عبور میکند و دلش آرام میگیرد.




نظر شما