در هفتههای اخیر، ادبیات سیاسی کشور دستخوش تغییراتی نگرانکننده شده است؛ تغییری که مرز میان نقد دلسوزانه و تخریب آگاهانه را به شدت کمرنگ کرده است. آنچه امروز در بخشی از فضای سیاسی و رسانهای کشور مشاهده میشود، دیگر نام «نقد» به خود نمیگیرد، بلکه بیشتر به نوعی هتاکی سازمانیافته علیه ارکان نظام و ارزشهای اخلاقی شباهت دارد.
از تریبونهای رسمی گرفته تا جلسات علنی مجلس، از پستهای شبکههای اجتماعی تا برخی برنامههای صدا و سیما، رد پای این ادبیات تخریبی بهوضوح دیده میشود. تأسفبارتر آنکه برخی چهرههای سیاسی هم امروز با اظهار نظرهایی غیرمسئولانه، خود به جریانسازی این فضای مسموم کمک میکنند.این شرایط، پرسشهای مهمی را پیش روی جامعه قرار داده است؛ آیا قوه قضائیه نباید در برابر چنین فضایی ورود جدیتری داشته باشد؟ مرز قانونی و شرعی آزادی بیان با هتاکی و تشویش اذهان عمومی کجاست؟ و در این میان، مصونیت نمایندگان مجلس تا چه اندازه میتواند شامل رفتارهای خارج از عرف و قانون شود؟
روزنامه قدس در راستای رسالت ذاتی خود برای واکاوی ریشههای فرهنگی و سیاسی تحولات جاری، در گفتوگویی اختصاصی با عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، به بررسی ابعاد مختلف این پدیده و نسبت آن با اخلاق سیاسی، قانون اساسی و رفتار رسانهای در جمهوری اسلامی پرداخته است.
در هفتههای اخیر شاهد گسترش ادبیات هتاکی و رفتارهای غیرمسئولانه در فضای سیاسی کشور هستیم؛ برخی چهرههای سابق سیاسی هم در این زمینه نقش دارند. به نظر شما قوه قضائیه در چنین فضایی نباید به عنوان مدعیالعموم وارد شود؟
طبق قانون، قوه قضائیه زمانی میتواند وارد پروندهای شود که شکایتی مشخص از سوی فردی مطرح شده باشد؛ یعنی در جایی که به کسی توهین شده یا حقی از او ضایع شده است. اما اگر قرار باشد دستگاه قضا به عنوان مدعیالعموم از کلیت فضای سالم کشور دفاع کند، این اقدام نیازمند آن است که مسئله به سطحی بسیار حادتر رسیده باشد. در وضعیت فعلی، با همه ناهنجاریها، شرایط هنوز آن قدر حاد نیست.
باید دید چرا چنین فضایی شکل گرفته است. ما در آستانه یک انتخابات مهم قرار داریم و حتی کسانی که ظاهراً انتخابات را به سخره میگیرند، در رفتار سیاسی خود نشان میدهند به شدت به نتیجه آن دل بستهاند. برخی از چهرههایی که پیشتر در جایگاههای بالای اجرایی قرار داشتند، امروز برای اینکه از ذهن جامعه پاک نشوند یا احساس تأثیرگذاریشان را از دست ندهند، به رفتارهایی متوسل میشوند که در شأن سابقه آنها نیست.در این شرایط افراد با اظهارات و حرکات ناشایست میکوشند دیده شوند و حضور خود در صحنه سیاسی را استمرار دهند. اما مهار این رفتار، صرفاً با ابزار قضایی ممکن نیست؛ بلکه جامعه باید نسبت به این رفتارها واکنش آگاهانه نشان دهد. افکار عمومی باید بفهمد در شرایط پس از یک جنگ ترکیبی سخت و فشار خارجی، نیاز اصلی کشور اتحاد است، نه تفرقه.متأسفانه برخی به خاطر منافع شخصی حاضرند این همبستگی را قربانی کنند؛ اما با وجود این نباید همه چیز را به قوه قضائیه حواله دهیم. گاهی ورود مستقیم دستگاه قضا موجب میشود اصل شناخت جامعه از رفتار غلط این چهرهها مخدوش شود.
اما برخی اظهار نظرها حقیقتاً آرامش روانی جامعه را میخراشد. جامعه در این شرایط چه باید بکند؟
خب مهار چنین سیاستمدارانی باید از مسیر آگاهیبخشی عمومی صورت گیرد. وقتی مردم بدانند فلان سیاستمدار برای جلب توجه یا رسیدن به قدرت چگونه برخلاف منافع ملی موضع میگیرد، خود جامعه او را کنار خواهد زد.اینجاست که نقش رسانهها مهم میشود؛ مطبوعات باید بدون وابستگی جناحی، این انحرافات را برای مردم شفاف کنند.
اما بخشی از اتفاقها متأسفانه از طریق تریبونهای رسمی انجام میشود.
بله قبول دارم، اما راه حل همان است که گفتم. مطبوعات باید بدون وابستگی وارد شوند و نقد کنند حتی اگر گوینده آن سخنان، یک مقام رسمی باشد.
اگر جامعه این واقعیت را بشناسد و رسانهها آن را تبیین کنند، نیازی به دخالت قوه قضائیه نخواهد بود؛ چراکه افکار عمومی خود بزرگترین داور در برابر فرصتطلبان و هتاکان سیاسی است.
خبرنگار: سید حسین حسینی



نظر شما