تحولات منطقه

۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۹
کد خبر: ۱۱۰۶۶۷۸

بازیگری که در حافظه جمعی چند نسل از ایرانیان با نقش‌های ماندگار و صمیمی‌اش در آثار کودک و نوجوان پیوند خورده است، درباره نخستین تجربه‌های تئاتری، نامه‌نگاری‌های عاشقانه دغدغه‌های فرهنگی و وضعیت امروز سینمای کودک سخن گفت.

رضا فیاضی: سینمای کودک دیگر مهربان نیست
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

رضا فیاضی فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۵۵ با ایفای نقش در سریال «گلباران» به کارگردانی رضا بابک آغاز کرد و سپس در فیلم «چریکه تارا» ساخته بهرام بیضایی حضور یافت. او در کنار بازیگری، مدیریت صحنه و بعدها نویسندگی و تدریس را نیز تجربه کرد. از آثار ادبی او می‌توان به مجموعه‌های «قصه ملی»، «روایت‌های زنانه»، «الو… اینجا پدری به قتل رسیده»، «لیر ناشاه» و «زن و شوهری با قامت متوسط» اشاره کرد.

فیاضی چند سالی در جزیره کیش زندگی کرد، کتاب‌فروشی «جزیره کتاب» را راه‌اندازی کرد و در کنار تدریس، به ترویج کتاب‌خوانی پرداخت. با این حال، پس از دوران کرونا و بیماری، به تهران بازگشت و زندگی فرهنگی خود را از سر گرفت.

از «ملی» تا رضا فیاضی
او در روایت زندگی خود می‌گوید تولدش با داستانی دراماتیک گره خورده است: «زمانی که نفت ملی شد، شرکت نفت برای کارگران حق اولاد تعیین کرد. من اولین فرزند خانواده بودم و پدرم نمی‌دانست باید برایم شناسنامه بگیرد، به همین خاطر بدون شناسنامه به من می‌گفتند “ملی” و این اسم تا سال‌ها با من بود. بعدها فراموش شد، اما برای من بخشی از خاطرات کودکی باقی ماند.»
فیاضی با خنده ادامه می‌دهد که هنوز هم در کنار نام «رضا»، یک «ملی» کوچک در وجودش باقی مانده است.

از هنرستان تا تئاتر کوچک اهواز
این بازیگر پیشکسوت درباره مسیر ورودش به تئاتر توضیح می‌دهد: «در خانواده‌ای کارگری بزرگ شدم و مثل همه خانواده‌های اهوازی، آرزوی مادرم این بود که من به شرکت نفت بروم. هنرستان صنعتی برق خواندم، اما در هیچ کارگاهی شرکت نکردم. تا اینکه دکتر طباطبایی به اهواز آمد و کلاس تئاتر برگزار کرد. از آنجا همه‌چیز جدی شد. ما بچه‌ها را کسی بازی نمی‌داد و استادان بزرگی چون نصیریان و انتظامی می‌آمدند اهواز اما ما را دعوت نمی‌کردند. تا اینکه گروه تئاتر کوچک را تشکیل دادیم و از آن زمان مسیر حرفه‌ای من آغاز شد

استادان نصیریان و انتظامی می‌آمدند اهواز، اما من و حمید لبخنده و دیگران به سختی دعوت می‌شدیم و خودمان را می‌انداختیم بین بقیه. تا اینکه گروه تئاتر کوچک را تشکیل دادیم و جدی‌تر شدیم.

ماجرای «نگین فیاضی» و یک زندانی عاشق
فیاضی با لبخند به بخش کمتر شنیده‌شده‌ای از زندگی‌اش اشاره می‌کند: «در جوانی برای خیلی از دوستانم نامه‌های عاشقانه می‌نوشتم؛ بعضی از آن نامه‌ها به ازدواج منجر شد. در مجله اطلاعات جوان، دخترها و پسرها برای هم نامه می‌نوشتند. من شخصیتی خلق کرده بودم به نام نگین فیاضی و با خط ریز و دخترانه نامه می‌نوشتم. یک زندانی ابد هم بود که برایش نامه می‌فرستادم و به او امید می‌دادم؛ عاشقم شده بود!»

آن زمان مجله اطلاعات جوان منتشر می‌شد و من شخصیتی به نام نگین فیاضی خلق کرده بودم. یک زندانی ابد هم بود که برایش نامه می‌نوشتم و او عاشقم شده بود

عشق به کودک و گله از مدیران
فیاضی که با نقش‌هایی چون «زی‌زی‌گولو»، «دنیای شیرین» و «هادی و هدا» برای همیشه در ذهن مخاطبان مانده است، می‌گوید:
«اگر بین دو نقش بزرگسال و کودک حق انتخاب داشته باشم، قطعا نقش کودک را انتخاب می‌کنم چون عاشق بچه‌ها هستم. اما امروز دیگر راهم نمی‌دهند. این‌همه تجربه وجود دارد اما کار به قرارداد نمی‌رسد. سؤال من این است: وقتی ما بیکاریم چه کسانی دارند کار می‌کنند؟ چرا تلویزیون دیگر برنامه به‌یادماندنی ندارد؟»
او ادامه می‌دهد: «من اولین سریال عروسکی بعد از انقلاب را ساختم؛ “زاعچه کنجکاو”. بعد از آن هادی و هدا و دنیای شیرین را کار کردم. همه این‌ها از دل عشق به کودکان آمد. اما حالا دلسوزی وجود ندارد. اگر مسئولی از کنار کتابخانه‌ای بگذرد و بوی کتاب به مشامش بخورد، دلسوز می‌شود، اما ما دیگر چنین مدیرانی نداریم.»

ما الان فقط شعار می‌دهیم. من جاهای دورافتاده رفتم و رایگان درس دادم. هر کس باید مالیات خودش را به کودکان بپردازد تا مسیر درست‌تر شود.

از کیش تا تلخی‌های سینما
فیاضی درباره سال‌های زندگی در کیش می‌گوید: «با همسرم برای دو سال به کیش رفتیم و شد شش سال. کتابفروشی “جزیره کتاب” را افتتاح کردم و کارگاه‌های تئاتر برگزار کردیم. اما کرونا همه چیز را از بین برد. بعد از آن به تهران برگشتم. متأسفانه در سینما هم اوضاع خوشایند نیست. وقتی بیکارم، می‌نویسم و شعر کودک می‌گویم. سینمای کودک نزولی شده، فرصت نیست، باید بجنگیم تا دوباره فرصت بسازیم.»

نگاهی انتقادی به سینمای کودک
فیاضی با نگاهی نقادانه می‌گوید: «جشنواره بین‌المللی کودک عملاً خالی شده است. نه مهمانان بزرگی داریم و نه ارتباطی مؤثر. سانسور زیاد است و پخش فیلم‌ها هم ضعیف. در حالی که اگر پخش درست باشد، فیلم کودک فروش خوبی دارد، مثل کلاه‌قرمزی یا مدرسه موش‌ها. اما سرمایه‌گذارها می‌ترسند، چون باور ندارند سرمایه‌شان برمی‌گردد.»او معتقد است سینمای کودک باید با نسل جدید هم‌زبان شود: «زی‌زی‌گولو دیگر برای بچه‌های امروز جواب نمی‌دهد. باید بدانیم چه چیزی را به آن اضافه کنیم تا کودک امروز جذب شود. زبان بچه‌ها عوض شده؛ گاهی نمی‌فهمیم چه می‌گویند. کسی باید باشد که زبانشان را بلد باشد.»

تکنیک را داریم و بروز هم شده‌ایم، اما مسئله تفکر است و نزدیک شدن به دنیای کودکان. باید مهربانی را وسعت بدهیم نه خشونت را.

اگر دبیر جشنواره کودک بودم…
فیاضی در پاسخ به این پرسش که اگر دبیر جشنواره فیلم کودک باشد چه می‌کند، می‌گوید: «باور کنید به من نمی‌دهند! اما اگر بدهند، جشنواره را مهربان‌تر می‌کنم. از پیشکسوت‌ها دعوت می‌کنم، فیلم‌های خوب می‌سازم و بچه‌ها را در کنار جشنواره مشارکت می‌دهم. جشنواره باید محلی برای معرفی و خرید آثار باشد، نه فقط یک ویترین تشریفاتی.

پایان مهربانی
رضا فیاضی در پایان گفت‌وگو با همان لحن مهربان همیشگی‌اش می‌گوید: «باید مهربانی را یاد بگیریم. حتی دین را هم باید با مهربانی آموزش دهیم. من هنوز امیدوارم، چون مردم ما نازنین‌اند. ممکن است در ترافیک بدرفتاری کنیم، اما در کمک به هم، بی‌نظیریم.»

منبع: پایگاه خبری صبا خبر

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha