صحن عتیق نه تنها به شهادت پژوهشگران و کارشناسان، که به روایت اشکهای چشم زائران آستان علی بن موسیالرضا(ع) نیز یکیاز پرشکوهترین اماکن حرم مطهر رضوی است. صحن و سرایی که هم از نظر قدمت و هم از نظر آرایههای معماری و هنری، شاخص و برجسته است. مکانی که با ایوانها، بناها و یادگارانش و جلوه ابدی گنبد و گلدسته مطلایش، جایگاهی ویژه در ذهن و خاطره زائران دارد. زائرانی که دست بر سینه قدم بر ایوان صحن گذاشته و چشم به گنبد طلایی در قابی چشمنواز میدوزند و خدمت صاحب طاق و ایوان سلام و درود میفرستند. حس و حالی که نه تنها در دل و جان زائران، که در خشت و گل بنا نیز موجود است. حس و حالی روحانی که به مدد هنر هنرمندان و ارادتمندان در وقت ثبت نقش و طرح، بر جان بنا خوش نشسته است و امروز ما میتوانیم از روی مشق پژوهشگران روخوانی کنیم تا بهتر و بیشتر با این حس و حال روحانی و فضای عرفانی آشنا شویم. در گزارش پیشین برای آشنایی با این بعد عرفانی به سراغ مقاله تبیین مفاهیم عرفانی آرایههای حرم مطهر رضوی در عهد صفوی رفتیم و در این شماره با نظر بر کاشیکاری و کتیبهنگاری، کندوکاو خویش را ادامه میدهیم.
موزهای که از هنر آسمانی با ما سخن میگوید
کاشیکاری یکی از متداولترین آرایههای معماری در ابنیه مذهبی و اماکن متبرکه است و به همین دلیل دور از ذهن نیست که آرایههای هنری غالب در اماکن حرم مطهر رضوی، کاشیکاری باشد. این آرایه چشمنواز را هم در نماهای بیرونی و هم در برخی نماهای داخلی مجموعه اماکن این آستان مقدس مشاهده میکنیم. کاشیکاریهایی که متعلق به دورههای مختلف هستند و در انواع و اقسام متفاوت و به روشهای گوناگون بر صحن و سرای این آستان جای گرفتهاند. به سبب همین تعدد و تکثر است که حرم مطهر امام رضا(ع) را میتوان موزهای برای آشنایی با هنر کاشیکاری در ایران دانست. صحن عتیق نیز به دلیل شکلگیری در دوره تیموری و گسترش و توسعه در دوره صفوی و بازسازی در دوره قاجار و پس از آن، هم از نظر قدمت و هم از نظر آرایههای هنری همانطور که گفته شد، میتواند مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
این صحن را به واسطه گنبد و دو مناره، برج ساعت، نقارهخانه، پنجره فولاد و سقاخانه بهخوبی میشناسیم. هر چند صحن امروزی انقلاب تفاوتهایی با گذشته دارد که میتوان به نهر آب و حوضچههای چهارگانه دور سقاخانه و بسته شدن درِ بازارها و مدارس که به این صحن باز میشده و همچنین تخریب کشیکخانه دربانها و اتاق مجلس اشاره کرد. در دوره قاجار، هرکدام از دالانهای ورودی صحن کهنه با توجه به بازار و مدرسه متصل به آن، نامگذاری میشد.(توسلی،۱۳۹۶) اما در گذر سالیان، این عناصر مشهور و معروف در این صحن ماندگار بوده و جلوهای دیگر به آن بخشیدهاند.
به دلیل ساخت و توسعه این صحن در دو دوره تیموری و صفوی، ساختار معماری آن نیز بر پایه دو سبک آذری و اصفهانی است. گستردهترین تزئین به کار رفته در این صحن کاشیکاری است، بهطوری که سه ایوان شمالی، شرقی و غربی کاملاً با کاشی پوشش یافته، همچنین بخش بیرونی ایوان جنوبی (ایوان طلا) نیز کاشیکاری شده است. با توجه به شرح دورههای ساخت این صحن و سرا میتوان شاهد هنرمندی هنرمندان کاشیکار دوره تیموری و صفوی در این مجموعه بود. هنرمندانی که شیوه و اسلوب کارشان با هم متفاوت بوده و از طرح تا نقش و اجرا با هم تفاوتهایی داشتهاند.
گل و بوتهها، از بستر لاجورد تا کاشی هفت رنگ
در خصوص کاشیکاری دوره تیموری چنین گفته میشود که تکنیکهای کاشیکاری در دوره تیموری به سه گروه تقسیم میشود. کاشیکاری منفرد به شکل زیرلعابی، هفترنگ، لعاب نقاشی تکرنگ، کاشی معرق و شیوه بنایی تقسیمبندی میشود.(اثنیعشری و شایستهفر،۱۳۳۱) در مجموع در صحن عتیق همنشینی مناسبی از کاشیهای معرق، هفترنگ، معقلی و زیر رنگی دیده میشود. (خورشیدی،۱۳۳۱) در زمان تیموریان کاشی معرق به گل و بوته شهرت داشت. این کاشی تکنیک وقتگیری بود ولی از نظر درجه استحکام و زیبایی از کاشیهای دیگر برتر بود. (جهانبخش و شیخی نارانی،۱۳۳۱). کاشی معرق عبارت است از قطعات بریده شده کاشی که براساس طرح و نقشه از پیش آماده شده، در رنگهای مختلف تراشیده میشود و در کنار یکدیگر به شکل یک قطعه یکپارچه درمیآید و بر سطح دیوار نصب میشود. کاشی هفترنگ در دوره صفوی و مقارن عهد شاه عباس رواج و گسترش یافت.کاشی زیررنگی از هر دو نوع کاشی گلی و جسمی تهیه میشود. قدمت استفاده از این نوع کاشی بسیار بیشتر از کاشی هفترنگ است که اغلب در نماهای داخلی بناها و نیز در محرابها همراه با شیوه زرینفام به کار رفته است. (خورشیدی،۱۳۳۱) آنچنان که آمده است، صفویان بیشترین استفاده را از کاشی در ابنیه داشتهاند و در این دوران اغلب تمام پوشش درونی و بیرونی بنا با کاشی تزئین میشده است. در این دوران، بهخصوص در دوران شاه عباس، مقابر ائمه اطهار(ع) و مساجد اغلب با کاشی هفت رنگ تزئین میشده است «به طوری که ساختمانهای مذهبی این دوره از گنبد، ایوان، طاق نما، سردر ورودی و حتی منارهها با کاشی آراسته شدند. خطاطی و خوشنویسی روی کاشی نیز در آرایش بناهای مذهبی عمومیت یافت». (کیانی، ۱۳۹۷)
نقوشی که از طبیعت آمدهاند
بنا به پژوهشها و آنچه در بررسیهای میدانی مشهود است، بیشترین نقوش کاشیکاریها در این صحن، نقشهای گیاهی است. نقشهایی گیاهی که گاه با نقشی از پرندگان نیز ترکیب شده است اما هیچ تصویری از انسان در این صحن موجود نیست، جز در نقشی که بالای طاق نقارهخانه نصب شده و متعلق به دوره قاجار است. علاوه بر نقش انسان و شیر در این قسمت، نقش شیر در حال نبرد با گاو نیز در بخش طاق حجره ضلع غربی صحن موجود است که گفته میشود متعلق به دوره صفویه است.
درخصوص نقوش کاشیهای این صحن همچنین میخوانیم: «نقوش به کار برده شده در کاشیکاری این صحن اغلب فرم منحنی داشته و کمتر از نقوش هندسی استفاده میشده است. در تزئین بناهای مذهبی، حرکتهای مارپیچ و پویای اسلیمی و گلهای ختایی نقش اساسی دارد. موتیفهای سنتی اسلیمی و ختایی نقش غالب را نسبت به نقوش هندسی بر عهده دارند. یکی دیگر از نقوش بهکار رفته گل و مرغ است. گل و مرغ اصطلاحی است برای توصیف نوعی از نقاشی قدیم ایرانی که دارای گل، برگ، پرندگانی مانند بلبل و گاه پروانه بوده و نقاشان اغلب برای بازنمایی آن از طبیعت مایه میگرفتند و اسلوب پرداز را به کار میبردند. (خان حسین آبادی،۱۳۳۳)
باغهای بهشتی در آسمان کاشی لاجوردی
اما درباره معنا و مفهوم این نقوش گفته میشود اسلیمیها همانطور که نقشهای خود را از گیاهان گرفتهاند، به طبیعت و چرخش زیبای طبیعت اشاره میکنند؛ چرخشی که براساس ریتم و توازن بوده و به صفاتی چون نظم، توالی و تناوب اشارهگر هستند. اما جز این، گفته میشود این خطوط و نقوش که دایرهوار در هم پیچیده میشوند نماد تعالی نفس به روح هستند. نقشهایی که در کوچکترین اجزا با کلیت طرح در پیوند بوده و به همین دلیل بیانگر مفهوم وحدت در کثرت و کثرت در وحدت هستند. میدانیم که در هنر و ادبیات گاه کاربرد یک نقش یا یک واژه در معنای استعاری آن است. در هنر کاشی نیز نقشها و تصاویر بیشتر در معنای تمثیلی به کار رفتهاند و با توجه به این نکته گفته میشود طرحها و نقشهای گیاهی که با نقش پرندگان ترکیب میشوند و در هم میآمیزند بیشتر در معنای نمادین باغهای بهشتی و دنیای باقی جلوهگری میکنند. زیرا بهشت آنطور که شرحش در آیات و روایات آمده، گویی باغی است که در آن، بهار جاویدان شده است و به همین خاطر گلها و گیاهان هیچگاه در آن پهنه ملکوتی فرسوده، زرد و پژمرده نمیشوند. همچون گلهای کاشی که در آسمان کاشیکاریهای حرم مطهر جاودانه شدهاند. از دیگر سو گفته میشود پرندگان یا هر موجود بالداری نماد و نماینده دنیایی ورای دنیای مادی است. همانطور که ما فرشتگان را بالدار توصیف کرده و پرواز را نمادی از گریختن از قفس تن و تمایل و شوق به ملکوت و دنیای باقی میدانیم.
کتیبه، لوحی که پیام الهی را به زائر میرساند
در کنار نقوش گیاهی و حیوانی، همانطور که شرحش رفت کتیبههایی از آیات قرآنی زینتبخش صحن عتیق هستند. آیاتی که با طلا و رنگهای لاجوردی تزئین شده و به مدد فضاسازی روحانی این صحن و سرا آمدهاند. کتیبهها در اماکن متبرکه که معمولاً بالای ایوانها یا در جایگاه نماز و همچنین بر گرد محرابها و بر پیشانی بناها مینشینند، به نوعی یادآور کلام الهی برای زائران هستند. کلامی از جانب خداوند رحمان یا اولیای الهی که به جهت تذکر و یادآوری بر لوحی محفوظ شدهاند و گویی زائر را به معنای والا دعوت کرده و توجه میدهند. با توجه به این کارکرد میتوان گفت آرایه کاشی در صحن عتیق هم جلوهگر باغهای بهشتی است و هم بستری برای یادآوری تعلق روح به عالم بالا؛ روحی که اکنون در جسم خاکی مستقر بوده و در این مکان متبرک، زائر و میهمان است. میهمانی که آسمان کاشیها میزبان آن بوده و پیغام الهی را به او که به حریم حرم پناه آورده به مدد کتیبهها میرسانند.
منابع :
تبیین مفاهیم عرفانی آرایههای حرم مطهر رضوی در عهد صفوی (با تأکید بر صحن عتیق)
بررسی سیر تحول کاشیکاری حرم مطهر رضوی از طریق مطالعه تطبیقی صحن انقلاب و کوثر




نظر شما