شهید بهشتی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «هدایت و عدالت در نبوت و نقش انبیا» اشاره کردند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسمالله الرحمن الرحیم؛ موضوع بحث ما هدایت و عدالت در نبوت و نقش پیامبران در راهنمایی انسانهاست.
خداوند متعال میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ».
بدین معنا که خداوند پیامبران خود را با ابزارهای روشن و قابل فهم برای هدایت انسانها فرستاده است. این پیامبران، کتاب و میزان همراه خود دارند.
کتاب وسیلهای برای آموزش و هدایت و میزان وسیلهای برای اندازهگیری ارزشها و سنجش عدالت است، تا مردم بتوانند آنچه خداوند آفریده و برای بهرهمندی انسانها قرار داده است، بهصورت صحیح و متعادل مورد استفاده قرار دهند.
علاوه بر این، خداوند آهن را نیز فرستاد تا وسیلهای برای برخوردهای قهرآلود و همچنین ابزارهایی سودمند برای بشر باشد. همه اینها برای کسانی است که ایمان دارند و با پیامبران ارتباط برقرار میکنند و به وحی و غیب ایمان دارند.
پیامبران با آمدن خود، نخستین نقششان روشنگری و هدایت ذهنها و اندیشههاست.
آنها سوالات انسانها را پاسخ میدهند، ابهامها را برطرف میکنند و نقاط گرهخورده در تفکر و تصمیمگیری انسان را روشن میسازند تا انسان بتواند انتخابی آگاهانه و سالم داشته باشد.
پیامبران ابزارها و معجزاتی دارند که این روشنگری را تسهیل میکند؛ این ابزارها میتواند کلمات، اعمال یا معجزات باشد.
انبیاء و ائمه حجتهای خداوند هستند؛ آنها نشانهها و آیات الهیاند که با اندیشه، تعالیم، عمل و سبک زندگیشان مسیر هدایت را به انسانها نشان میدهند.
کتاب و میزان که خداوند میفرستد، ابزار هدایت هستند و انسان در انتخاب مسیر زندگی خود به آنها نیاز دارد.
* هدایت دو مرحله دارد:
مرحله راهنمایی: انسان را با مسیر صحیح آشنا میکند و نقاط ابهام را روشن میسازد.
مرحله رهبری: رهرو را در مسیر مستقیم همراهی میکند و انگیزه حرکت در مسیر درست را ایجاد مینماید.
معلم و مربی، راه را به انسان میآموزد و او را هدایت میکند؛ امام در زندگی اجتماعی، راههای سعادتمند زیستن را به مردم نشان میدهد و با پیشروی خود آنها را به حرکت در مسیر درست وامیدارد.
امام کسی است که پیشاپیش مردم حرکت میکند و به آنها میگوید: «با من بیایید»، نه اینکه صرفاً راه را نشان دهد و بگوید «بروید». این پیشروی در مسیر هدایت، بارزترین ویژگی امامت و شکل متعالی هدایت پیامبران است.
انبیاء دو گونهاند:
کسانی که صرفاً پیام وحی را دریافت میکنند و مسئول رساندن آن به دیگران نیستند.
کسانی که هم پیام وحی را دریافت میکنند و هم رسالت دارند که آن را به مردم برسانند.
در عمل، تقریباً همه پیامبران مسئولیت رساندن پیام را بر عهده دارند؛ اما امام کسی است که پیشاپیش مردم حرکت میکند و آنان را در مسیر هدایت همراهی میکند.
قرآن کریم این نکته را با اشاره به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بیان میکند: خداوند به ابراهیم میگوید که او و نسلش میتوانند امام باشند، مشروط بر آنکه انسانهای صالح و خودساخته همراهی کنند و در مسیر درست حرکت نمایند.
در منطق اسلام و قرآن، امام و رهبر کسی است که خود حرکت میکند و پیشاپیش مردم میرود؛ همانگونه که در نماز جماعت امام پیشاپیش نمازگزاران میایستد و آنها به پیروی از او عمل میکنند.
امام میتواند هم پیشاپیش مردم حرکت کند و هم در میان آنها حضور داشته باشد، و این جلوه از امامت است که باید ایجاد شود تا هدایت واقعی تحقق یابد.
در نهایت، هدف از این بحث روشن است: انبیاء و ائمه برای هدایت انسانها فرستاده شدهاند و هدایت واقعی مستلزم روشنگری، رهبری و پیشروی عملی آنهاست تا مردم بتوانند با پیروی از آنها مسیر سعادت و رشد انسانی را طی کنند
* هدایت، امامت و عدالت در حرکت سازنده جامعه اسلامی
امروز روزی است که سخن و عمل ما و آنچه میگوییم و انجام میدهیم باید تحققبخش آرمانهای متعالی باشد.
این آرمانها یکروزه یا یکماهه به نتیجه نمیرسند؛ برای ایجاد جریان سازنده و پایدار، زمان لازم است. البته زمان صرف کافی نیست، بلکه حرکت ما باید نافذ و سازنده باشد.
سرعت و شکاف در حرکت سازنده نظام اسلامی اهمیت دارد.
با صراحت میگویم که هیچیک از ما کوتاهی و تقصیری نداشتهایم، اما آنچه با شجاعت بیان میکنم این است که جهت حرکت را گم نکردهایم.
تلاش کردهایم و حرکت کردهایم، هرچند شتاب حرکت ممکن است کافی نبوده باشد. جمعبندیها، نقدها و بررسیهای دقیق نشان خواهد داد که چه میزان در مسیر حرکت پیش رفتهایم، اما در این نکته تردیدی ندارم که خط اصلی حرکت را گم نکردهایم.
از خداوند میخواهیم که ما را همچنان هدایت کند و ما را از مسیر مستقیم و صراط مستقیم بازندارد.
* امامت و رهبری در جامعه
پیامبران و امامان، هم پیشاپیش مردم حرکت میکنند و هم در میان آنها حضور دارند.
همه کسانی که در نظام جمهوری اسلامی نقش امامت و رهبری دارند، باید در جمع حضور داشته باشند و با مردم همراه حرکت کنند.
هیچکس حق ندارد خود را از امت جدا کند، زیرا فاصله گرفتن از امت، اصول امامت را مخدوش میسازد.
گاهی افرادی تصور میکنند که امام باید بسیار جلوتر از امت حرکت کند و فاصلهای غیرقابل دسترس با مردم داشته باشد. چنین تصوری غلط است؛ اگر فاصله امام از امت زیاد شود، مردم قادر به دیدن و پیروی از او نخواهند بود.
امام باید از نظر بینش و کمال انسانی کاملتر از مردم باشد، اما موقعیت و جایگاه او باید به گونهای باشد که مردم بتوانند او را ببینند و به او اقتدا کنند.
پیامبران در عین نزدیکی به کمال مطلق، جلوهای مردمی و قابل دسترس دارند. زبان، اندیشه و رفتار آنها با مردم هماهنگ است و مردم میتوانند آنها را الگو و اسوه خود قرار دهند.
انبیاء در بعد هدایت، هم هادیاند و راه را نشان میدهند و هم امام و رهبرند و مردم را به دنبال خود میبرند.
این هدایت با زور و اجبار نیست، بلکه با کششی اخلاقی و معنوی و جاذبهای درونی است که مردم را همراه خود میکند.
پیامبر مانند یک مغناطیس قوی است که میتواند دیگران را جذب کند و آنان را در مسیر درست هدایت نماید.
* عدالت در آموزههای پیامبران
پیامبران نیز پیامآوران عدل هستند و از مردم میخواهند که قسط و عدالت را برقرار کنند. عدالت شامل ابعاد مختلف است:
عدالت اخلاقی و معنوی: پایه و اساس است و قلب انسان باید معتدل و متعادل باشد.
عدالت اقتصادی و اجتماعی: باید افراد جامعه تحت فشار و ظلم قرار نگیرند.
عدالت سیاسی: اجرای قوانین و نظم اجتماعی به گونهای که حقوق مردم محفوظ باشد.
عدالت اجتماعی و اقتصادی باید با عدالت اخلاقی و معنوی همراه باشد؛ هیچیک بدون دیگری کامل نیست.
جمهوری اسلامی مادام که نتواند عدالت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را برقرار کند، رسالت پیامبران را به طور کامل اجرا نکرده است.
مسئولیت ایجاد عدالت در جامعه اسلامی بسیار سنگین، اما شدنی است.
پیامبران با شتاب، میزان و معیارهای روشن، ارزشها و خطوط حق و باطل، زیبایی و نیکی را به مردم نشان دادهاند تا مردم بتوانند عدالت را تحقق بخشند.
امید است که اعمال، رفتار، برخوردها، صلح و جنگ ما با هدایت الهی و همت ما و همراهی مردم، در جهت هماهنگی اندیشه، سخن و عمل با راه انبیا باشد و جامعهای سازنده و عادلانه به وجود آورد.



نظر شما