درس دوم: حجاب برتر
دومین ویژگی عملی حضرت زهرا (سلام الله علیها) که میتواند الگوی همه زنان قرار بگیرد، این است که آن حضرت مقام جمعالجمع بین «عفاف و حجاب برتر» را داشته است. چراکه:
اولاً: درباره عفاف آن حضرت همین بس که ایشان در پاسخ به پرسش رسول الله (صلی الله علیه و آله) که "زن شایسته کیست؟"، فرمودند: «خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ»؛ چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند. (بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۳۸ به نقل از مصباح الانوار)
یعنی زن بهگونهای از نظر عفاف و حجاب ظاهر شود که مردان، شخصِ او را نبینند، بلکه شخصیت وی را ببینند؛ و او نیز آنچنان از عفت باطنی برخوردار باشد که شخصِ مردان را نبیند، بلکه شخصیت مرد را ببیند. مقام عفت او به آن حد بود که در همان کتاب از اسماء بنت عمیس، داستان عجیبی به این شرح نقل شده است:
روزی فاطمه (علیها السلام) به من فرمود: «من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندی برای دفن میبرند و تنها پارچهای بر او میافکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است، ناخرسندم.»
اسماء گفت: «من در سرزمین حبشه چیزی دیدهام که با آن جنازه مردگان را حمل میکردند.» سپس شاخههایی از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصی درآورد که پارچهای را روی چوبهای آن میافکندند و بدن را درون آن میگذاردند، بهگونهای که بدن پیدا نبود. هنگامی که فاطمه، بانوی بزرگ اسلام (علیها السلام)، آن را مشاهده کرد فرمود: «بسیار خوب و عالی است و هنگامی که من از دنیا رفتم، مرا با آن بردارید.»
و در ذیل همین حدیث آمده است: هنگامی که فاطمه (علیها السلام) چشمش به آن افتاد، تبسم فرمود و این تنها تبسم او بعد از وفات پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود. (ذخایرالعقبی، ج ۱، ص ۴۵)
ثانیاً: با اینکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) شخصیتی اجتماعی داشت، ولی از هرگونه اختلاط با نامحرمان اجتناب میکرد. از همین رو در گزارش آمده است:
روزی مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا (س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانید. پیامبر اکرم (ص) که در آنجا حضور داشت، از حضرت زهرا (س) پرسید: «با اینکه این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی؟» حضرت زهرا (س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم؛ وانگهی، او بو را استشمام میکند». پیامبر (ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا «س») فرمود: «گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا (ص) به سوی خانه فاطمه (س) رهسپار شدند. وقتی به در خانه رسیدند، پیامبر (ص) اجازه ورود طلبید. فاطمه (س) اجازه داد. پیامبر (ص) فرمود: «شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟» فاطمه (س) عرض کرد: «ای رسول خدا، مقنعه و روسری ندارم.» پیامبر (ص) فرمود: «ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان.» حضرت فاطمه (س) همین کار را کرد، آنگاه پیامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۵، ۲۸۵، ۲۹۰)
و همچنین به هنگام رفتن به مسجدالنبی برای ایراد خطبه فدکیه، در گزارش آمده است نه تنها آن حضرت با پوشش کامل رفته است، بلکه به هنگام خطبه نیز بین مردان مهاجر و انصار و حضرت، پردهای آویزان کردهاند. از همین رو در گزارش آمده است:
هنگامی که دستگاه خلافت تصمیم گرفت فدک را از حضرت فاطمه (علیها السلام) بگیرد و این خبر به ایشان رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد و با گروهی از زنان فامیل و خدمتکاران خود به سوی مسجد روانه شد، در حالیکه چادرش به زمین کشیده میشد و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود. بر حاکم وقت که در میان عدهای از مهاجرین و انصار و غیر آنان نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پرده ای آویختند. (بلاغات النساء، ص ۱۲؛ الذریعة، ج ۷، ص ۲۰۳)



نظر شما