«تجزیه کشورهای منطقه» گزاره مشهوری است که سالهاست در افواه قریب به اتفاق سیاسیون، اعم از مدیران و تحلیلگران و حتی عوام جامعه تکرار میشود. اینکه دشمن به دنبال تجزیه کشورهای منطقه است؛ از ایران و عراق و سوریه بگیرید تا عربستان و ترکیه و حتی کشورهای کوچکی مثل لبنان.آخرین تحلیل از این دست را سردار غلامرضا سلیمانی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین در مراسم ۱۳ آبان داشت که با یادآوری سیاستهای استعمار قدیم، یعنی انگلستان و روسیه تزاری در جدا کردن بخشهایی از کشور، سیاست آمریکا درباره ایران را «تضعیف و تجزیه کشور» دانسته بود. در اینکه دشمن روی شکافهای قومیتی دست گذاشته و از این فرصت هم مثل هر فرصتی برای ضربه زدن به کشورها استفاده میکند شکی نیست؛ ولی آیا واقعاً به دنبال تحقق تجزیه است؟
منطقه ما طی قرن اخیر تحت نفوذ عمیق قدرتهای شرقی و غربی بوده و منازعات سنگینی هم با استعمار و رژیم دستنشانده آنها، یعنی اسرائیل داشته، اما هر بار با وجود مشتعل شدن جنگهای داخلی، وقوع انقلابها و کودتاها و حتی دخالت نظامی خارجی، گرچه بعضاً تا خودمختاری محدود هم پیش رفتهاند، ولی هیچ گاه تجزیه را تجربه نکردهاند.افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن و لبنان با وجود اشغال نظامی توسط قدرتهای خارجی و جنگهای بلندمدت داخلی، هیچ گاه به این نقطه نرسیدند و ایران، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و... با وجود زمینههای فراوان قومی، مذهبی و سیاسی و وجود مناقشات یا حتی درگیریهای طولانی، به این نقطه نزدیک نشدهاند.
این سابقه تاریخی نشان میدهد «تجزیه» نمیتواند نسخه اولیه قدرتها برای کشورهای منطقه باشد. چهبسا ترجیح آنها در وهله نخست، عدم تجزیه باشد! کمااینکه چنین رویکردی را در اشغال افغانستان و عراق و نیز اشغال بخشی از سوریه توسط آمریکا مشاهده میکنیم و بنا بر بعضی اخبار، شرط آمریکا برای تعامل با طرفهای سوری، حفظ یکپارچگی این کشور بوده است. اما همه اینها به معنای مخالفت قطعی دشمن با تجزیه نیست!
به نظر میرسد هدف اصلی رژیمهای سلطهگر غربی در منطقه، کنترل، تضعیف و انقیاد کشورهای منطقه، فارغ از وسعت سرزمینی آنها و تثبیت هژمونی غرب و اسرائیل است و تجزیه و ترکیب آنها صرفاً تاکتیکی برای رسیدن به این هدف خواهد بود.وقتی دشمن بتواند با وعدههای سیاسی و اقتصادی سلطهاش را بر کشورها تحکیم کند، با توافقها و نظارتهای بینالمللی به کنترلشان درآورد، یا با تهدید و تحریم و حملات نظامی و اشغال به ضعفشان بکشد، چه نیازی به تجزیهای دارد که ریسک ایجاد واحدهای کوچکتر، یکدستتر و غیر قابل کنترلی مثل غزه، لبنان و یمن را به همراه داشته باشد؟در حقیقت محوریت با منافع قدرتهاست؛ چه با تجزیه و چه بدون تجزیه. چهبسا مصر، عربستان، عراق و سوریه پهناور نهتنها تهدیدی برای منافع غرب نباشند، بلکه در خدمت آنها قرار گیرند؛ ولی واحدهای کوچکی مثل نوار غزه، ضاحیه بیروت و شمال یمن که حتی ماهیت حقوقی پذیرفته شدهای هم ندارند، طی دههها بزرگترین ضربات وجودی را به رژیمی وارد کنند که از همه جنگها با کشورهای منطقه پیروز خارج شده است!
۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۵
کد خبر: ۱۱۰۸۰۲۹
«تجزیه کشورهای منطقه» گزاره مشهوری است که سالهاست در افواه قریب به اتفاق سیاسیون، اعم از مدیران و تحلیلگران و حتی عوام جامعه تکرار میشود.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما