از همان لحظه ورود به نگارخانه رضوان پیداست که قرار نیست با یک کارگاه معمولی روبهرو شوی. میزها با نظم و دقت دور هم چیده شدهاند و روی هر میز قطعههایی از آینه، کاتر، پرگار، چسب و کادرهای کوچک چوبی جاخوش کردهاند، فضایی که بیشتر از یک کلاس، شبیه کارگاههای قدیمی استادکاران سنتی است. همان کارگاههایی که در آن هنر و تجربه و صمیمیت در هم میآمیزند. استاد مهدی جلالیان پیش از آغاز رسمی کارگاه، در حالی که همه دور یک میز بزرگ جمع شدهاند تا یک روز مشترک از یادگیری و آزمون را تجربه کنند در حال احوالپرسی با هنرجویان است و همین، فضای صمیمانهتری به سالن میدهد.
در نگاه نخست، مشخص است که هر کدام از هنرجویان پیشینهای هنری دارند؛ بعضی با روپوشهای کار سفیدی که هنوز رد پودر سنگ روی آستینشان پیداست، بعضی با دفترچههایی پر از طرحهای نگارگری و دیگری که بیوقفه چسبها را آزمایش میکند و زیر لب از سفرهآراییهای عقدی میگوید که خودش طراحی میکند. نقطه مشترک همهشان اما اشتیاق برای ورود به دنیای درخشان آینهکاری است.
دستهایی که میدرخشند
این کارگاه یکروزه با عنوان «آینهکاری سنتی: از طراحی الگو تا نصب حرفهای» به همت مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در نگارخانه رضوان برگزار شد؛ جایی که این روزها به یکی از پاتوقهای مهم هنردوستان و فعالان هنرهای سنتی تبدیل شده است. هنرهایی که نمونههای اعلای آن در حرم مطهر رضوی به دست هنر و قلم ارادت هنرمندان پیشکسوت به یادگار ماندهاند. یادگارانی که در میان آنها نمونههای برجسته هنر آینهکاری زبانزد هنرمندان و هنردوستان است. استاد جلالیان که سالها سابقه درخشان در آینهکاری حرم مطهر امام رضا(ع) را دارد، کارگاه را با مقدمهای جذاب درباره شناخت آینه، شناخت چسبها و مصالح، اصول تقسیمبندی هندسی و اهمیت زیرساخت در اجرای صحیح آینهکاری آغاز میکند. فضای کارگاه عجیب پرشور است؛ آن قدر که استاد جلالیان بعدها میگوید انتظار چنین استقبال و هیجانی را نداشته است. هر چند زمان محدود است، اما هنرجویان برای خلق اثر دست به کار میشوند. آینهها تقتق زیر دستشان شکسته میشود، طرحها یکییکی روی کادرها جان میگیرند و چسبهای مخصوص مثل دوختهای ظریف یک قالی، قطعات آینه را کنار هم نگه میدارند. تا پایان کارگاه، تقریباً همه موفق میشوند نخستین قاب آینهکاری خود را بسازند. بعضی ساده و بعضی پیچیدهتر؛ اما همه با شوقی که در چشمانشان موج میزند از خلق یک اثر هنری راضی و خرسندند. استاد جلالیان لبخند میزند و میگوید: «برای جلسه اول، از این بهتر نمیشد. مهم این بود که هنرجویان به این هنر علاقه پیدا کنند و این اتفاق افتاد».
شاگرد بیصدا و عاشق هنر آینهکاری
استاد مهدی جلالیان از رونق دوباره آینهکاری میگوید؛ هنری که سالها بسیاری آن را متعلق به معماری سنتی و فضاهای مذهبی میدانستند، اما حالا با تغییر ذائقه نسل جدید و بازتاب گسترده نمونه کارها در شبکههای اجتماعی، دوباره در مسیر دیده شدن قرار گرفته است. همین استقبال بیوقفه، همان انگیزه اصلی شد تا او پس از سالها کار جدی و پروژههای سنگین، تصمیم بگیرد یک کارگاه یکروزه و اصولی برگزار کند. کارگاهی که نوعی انتقال تجربه و میراث خانوادگی محسوب میشود. میراثی که ریشهاش، خیلی پیشتر از تولد او، در خانوادهای است که ۷۰ تا ۸۰ سال نامشان با گچبری و آینهکاری حرم منور امام رضا(ع) گره خورده است. پدر او، پنج دهه از عمرش را در رواقها و ایوانهای
حرممطهر گذرانده. روزهایی که از طلوع تا غروب با گچ، چکش، آینه و طرحهای سنتی میگذشت و استاد مهدی جلالیان نیز همین جا بزرگ شد. او از سال ۷۳ و در سنین نوجوانی رسماً وارد مسیر آینهکاری شد، اما حقیقت این است که از همان کودکی شاگرد بیصدا و عاشق این هنر بود.
انگار نور آینهها خاطره را زنده میکند
امروز که بیش از یک دهه از کار حرفهایاش میگذرد، رد دست او را میتوان در گوشههای متعدد حرم مطهر امام رضا(ع) از جمله رواق دارالولایه دید. خودش میگوید گاهی که از کنار آینهکاریهای قدیمی میگذرد، همانهایی که سالها پیش با پدرش کار کرده، حس میکند دوباره کنار هم ایستادهاند. انگار نور آینهها خاطره را زنده میکند و تکههای کوچک شیشه، لحظههای گذشته را کنار هم مینشانند. همین حس عمیق پیوند با گذشته و همین تعهد قلبی نسبت به حرم مطهر، دلیل دیگری است که او را مصمم میکند میراث خانواده را زنده نگه دارد و به نسل تازه بسپارد. به باور او، این گرایش جدید به آینهکاری، جریان تازهای از بازگشت به هنرهای اصیل ایرانی است. جوانها حالا دوست دارند در فضاهای مدرن، ردی از هنر اصیل و دستساز داشته باشند، چیزی که روح دارد، نه فقط زیبایی ظاهری.
وقتی هنر، راهی برای درآمد میشود
در بخش دوم کارگاه، رضا رزاقی دانشجوی دکترای اقتصاد توسعه، برای انتقال تجربه همراه هنرجویان میشود. حضور او حال و هوای کلاس را عوض میکند؛ این بار صحبت از قیمتگذاری، شبکهسازی، شناخت بازار هدف، ترندهای روز و تجاریسازی هنر است. رزاقی میگوید: «خیلی از هنرمندان استعداد دارند، اما نمیدانند چگونه این استعداد را تبدیل به درآمد پایدار کنند. ما اینجا سهمرحلهای کار میکنیم: ایدهپردازی، تولید و فروش». او با اشاره به اهمیت شبکهسازی میافزاید: «ما سعی میکنیم پیوندی میان هنرمندان، نهادهای دولتی و بخش خصوصی ایجاد کنیم. این ارتباطات میتواند منجر به برگزاری نمایشگاههای مشترک، دریافت حمایتهای مالی و گسترش بازار فروش شود. هنرمندان میتوانند با خیال راحت به خلق اثر بپردازند و دغدغه بازار فروش را نداشته باشند».
چراغی که روشن ماند
روز رو به پایان است؛ آخرین قطعات آینه روی کارها چسبیده شدهاند و انعکاس نورهای گالری در آنها، تصویر جمع کوچک اما پرشوری را نشان میدهد که امروز یک قدم به دنیای آینهکاری نزدیکتر شدند. استاد جلالیان بین میزها میچرخد، قابها را نگاه میکند و برای هر کدام نکتهای میگوید. هنرجویان دورش جمع میشوند و درباره چسب، زاویه برش و حتی قیمتگذاری آثار سؤال میپرسند. کارگاه تمام میشود، اما حس جمعی یادگیری، انگار تازه شروع شده. همان نوری که از آینهها بازتاب میشود، حالا در چشمان هنرجویان هم پیداست، نوری که میگوید یک روز میتواند آغاز یک مسیر باشد.




نظر شما