به گزارش قدس آنلاین، مرتضی ممیز، هنرمندی که بسیاری از او با عنوان «پدر گرافیک نوین ایران» یاد میکنند، تنها یک طراح نبود؛ او معلمی بود که شیوه نگاه کردن را به نسلهای پس از خود آموخت. ممیز، در تمام سالهای فعالیتش، میان هنر و اندیشه پلی زد که آثارش را از سطح یک طرح زیبا فراتر میبرد و تبدیل به بخشی از حافظۀ بصریِ معاصر ما میکرد.
او ۳۰ بهمن ۱۳۱۵ در تهران متولد شد و از همان دوران نوجوانی به هنرهای تجسمی علاقهای عمیق داشت. ممیز در محیطی بزرگ شد که هنر برای او نه یک سرگرمی، بلکه زبان بیان جهان بود. همین علاقه او را به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران کشاند؛ جایی که پایههای نگاه حرفهایاش شکل گرفت. بعدها برای تکمیل آموختهها راهی فرانسه شد و در مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (اِکول بوزار) آموزش دید؛ سفری که افق تازهای برای او گشود و نگاهش را جهانیتر کرد. بازگشت ممیز به ایران، برای هنر این سرزمین نقطه آغاز دورهای تازه بود؛ دورهای که در آن طراحی گرافیک بهمثابۀ یک حرفه و یک بیان جدی هنری شناخته شد.
رزومه و دستاوردهای ممیز فهرستی طولانی از فعالیتهای حرفهای، دانشگاهی و هنری است؛ اما آنچه او را از دیگران متمایز میکند، بیش از تعداد جوایز و سمتها، کیفیت اثرگذاری اوست. ممیز نخستین نشریات گرافیک حرفهای ایران را طراحی کرد، از جمله جلدهای ماندگار مجلاتی چون «کتاب جمعه»، «کیهان فرهنگی» و «تجربه». بسیاری از پوسترهای تئاتر و فیلمهای ماندگار دهههای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ امضای او را بر خود دارند.
او در کنار کارگرافیک، معلمی پرشور بود. سالها در دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس کرد و تلاش داشت نسل تازهای از طراحان را با اصول بنیادین و وجهه انسانمحور گرافیک آشنا کند. شاگردان او بعدها خود تبدیل به نامهای بزرگی شدند و این زنجیره همچنان ادامه دارد. ممیز همچنین پایهگذار و نخستین دبیر انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران بود و نقش مهمی در ساماندهی وضعیت حرفهای طراحان ایفا کرد. برگزاری «بینال گرافیک تهران» نیز با پیگیریهای او شکل گرفت؛ رویدادی که سالها ویترین توانایی گرافیستهای ایرانی شد.
در کنار همه اینها، ممیز پژوهشگر و نویسندهای جدی بود. مقالات، گفتگوها و یادداشتهای او درباره گرافیک و هنر، همچنان در فضای آموزشی و حرفهای مرجعیت دارند. او باور داشت گرافیک فقط طراحی نیست؛ گرافیک یک زبان اجتماعی است که باید با جهان واقعی گفتوگو کند. همین نگاه، آثار او را صادق، مستقیم و اثرگذار کرده بود.
۵ آذر ۱۳۸۴، روزی که ممیز پس از مدتها مبارزه با بیماری از دنیا رفت، هنر ایران نه تنها یک طراح بزرگ، بلکه یک پدر فکری را از دست داد. اما حقیقت این است که ممیز هنوز زنده است؛ در خطوطی که نگاه میکنند، در نشانههایی که معنا میسازند، و در ذهن جوانانی که همچنان از او میآموزند. سالگرد درگذشت او فرصتی است برای دوباره دیدن؛ برای اینکه یادمان بیاوریم هنر چگونه میتواند زیست یک ملت را شکل دهد.




نظر شما