در همه جنگها آن چیزی که همواره بیش از همه در معرض دید قرار داشته، «خاکریز اول» جنگها بوده؛ همانجا که مردانی با دل بریدن از زندگی و خانوادهشان در خط مقدم جنگ حضور پیدا کردند و از جان عزیز خود گذشتند. این در حالی است که آغاز ماجرای هر رزمنده و شهیدی از «خاکریز دوم»؛ یعنی از دل یک خانواده آغاز شده است؛ آنجا که مادرانی با همه احساس مادرانه خود و آرزوهای بزرگ و کوچکی که برای فرزندانشان داشتند، مشق بندگی در محضر خدای خود را تمرین میکردند و با دل پاک و صفای باطنی که داشتند، شیرمردانی را تربیت کردند که در موعد امتحانات بزرگی همچون دفاع از دین و وطن و ناموس کشورشان، کنج عافیت گزیدن را عار میدانستند و بیمحابا دل به آتشی زدند که خیلی از دنیاپرستانی که جز زندگی دنیایی، باقی برایشان نیستی است و جز منافع مادی خود چیزی نمیبینند، آن را خودکشی میدانند.
این از خودگذشتگی در راه اسلام و فدا کردن جان برای دفاع از هموطنانی که هیچ گاه آنها را ندیدهاند و هیچ شناختی از ایشان ندارند، بیشک ثمره تربیت مادری است که ایثارگرانه زندگی کرده و با اشک بر مظلومیت شاه شهیدان به فرزندانش شیره جانش را داده است؛ مادری که در حیات مادی خود، شهادت را زیسته و حالا در عرصه عمل، پاره تنش را به میدان فرستاده تا در راه آرمانها و اعتقاداتش با دشمن متجاوز به خاک کشور بجنگد.
حال این فرزند دلش به کوهی به نام «مادر» گرم است و میداند این کوه از فراق او متلاشی نمیشود. به همین خاطر این شیرمرد عرصه دفاع از وطن؛ مانند شهید محمد رفیعی بهلجرد که متولد بیرجند است و در منطقه شلمچه به شهادت رسیده، در وصیتنامهاش مینویسد: «مادر عزیزم از شما میخواهم مرا حلال کنید و از زحمات بیشماری که برای من کشیدهاید، سپاسگزار میباشم و از اینکه نتوانستم در این دنیا به شما خدمت کنم، مرا ببخشید و به شما افتخار میکنم که برایم چون پدری نیز بودید و به ندای امام عصر لبیک گفته و مرا برای استواری اسلام و انقلاب، قربانی دادید و از شما میخواهم برایم سوگواری نکنید».
شهید علی نامی دشت بیاض نیز که متولد مشهد است و در ۳۷سالگی به دلیل عوارض شیمیایی به شهادت رسید، در وصیتنامهاش به زیبایی درباره مقاومت، صبر و ایثار خانوادهاش نوشته است: «سخنی چند با پدر و مادر عزیزم؛ سلام و درود بر شما که اسطوره مقاومت قرن هستید. سلام بر شما که جدایی جگرگوشهتان را در راه الله چه زیبا استقبال میکنید و درود بر شما که همچون ابراهیم خلیل(ع) فرزندانتان را در راه معبود خویش به قربانگاه میبرید! به راستی که شما از ابراهیم(ع) و هاجر درس گرفتهاید».
قصه مادران شهدا اما پس از شهادت فرزندانشان، تازه آغاز میشود؛ مادرانی که زینبگونه روایتگر نه تنها زندگی عزیزانشان؛ بلکه مروج آرمانهایی هستند که در وجودشان به یقین بدل شده و گویا رسالت پیامبری را بر دوش خود میبینند؛ پیامبری که پس از ذبح اسماعیلش آمده تا بگوید این مسیر حق آنقدر ارزشمند است که «اگر ۱۰ پسر دیگر داشتم، آنها را در این مسیر فدا میکردم».
نقش مادران شهدا پس از شهادت فرزندانشان آنقدر ارزشمند است که در این باره رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) فرمودهاند: «اگر این مادرها آن وقتی که جنازهی بچههاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است». (بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع زن و خانواده، ۱۴ دی ماه ۱۳۹۰)
به راستی که قدر و جایگاه مادران شهدا را هیچکس به خوبی ولیامر مسلمین جهان درک نکرده و این جایگاه والا بیشک با تأسی به مادر شهیدان یعنی فاطمه کلابیه، حضرت امالبنین(س) شکل گرفته؛ مادری که به فرزندانش نه تنها ایثار جان در راه خدا؛ بلکه راه و روش ولایتمداری را به خوبی آموخت و خود نیز در این مسیر پیشگام و جلودار قافله بود، آن هنگام که از کربلا به مدینه خبر آوردند و بیش از همه نگران جان ولی زمان خود، سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود.
۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۲
کد خبر: ۱۱۱۴۵۹۴
«خاکریز دوم» جنگهای تحمیلی در ایران مادران شهدا هستند
پیامبرانی به نام «مادران شهدا»
فریده خسروی، روزنامهنگار
قصه مادران شهدا پس از شهادت فرزندانشان، تازه آغاز میشود؛ مادرانی که زینبگونه روایتگر نه تنها زندگی عزیزانشان؛ بلکه مروج آرمانهایی هستند که در وجودشان به یقین بدل شده است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس





نظر شما