به گزارش قدس آنلاین صنعت برق ایران سالهاست گرفتار ناترازی است. تولید کافی نیست و از طرفی هم تقاضای مصرف سالانه افزایش پیدا میکند. بیش از ۸۵ درصد برق کشور از نیروگاههای حرارتی تأمین میشود و نیروگاههای برقآبی با حدود ۱۲ هزار مگاوات ظرفیت اسمی، دومین منبع تولید برق ایران محسوب میشوند اما کاهش بارندگی و خشکسالیهای اخیر، توان واقعی این نیروگاهها را بهشدت پایین آورده است.
بر اساس آخرین دادهها ظرفیت واقعی برقآبی کشور در تابستان اخیر به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است و این یعنی بخشی از کمبود تولید برق باید با افزایش تولید در نیروگاههای حرارتی و مصرف بیشتر گاز یا سوختهای مایع جبران میشد. این روند هم هزینه تولید برق را بالا برده و هم فشاری مضاعف به شبکه گازرسانی کشور وارد کرده است. همین فشار در زمستان هم موجب محدودیتهای مصرف گاز صنایع و حتی نیروگاهها میشود و بر این اساس کارشناسان معتقدند تنها راه واقعی مهار این چرخه، تنوع سبد انرژی با توسعه نیروگاههای خورشیدی است.
شکنندگی نقشه راه صنعت برق با تکیه بر یک منبع انرژی
فراتر از آنچه ذکر شد، افت تولید برقآبی، پیام دیگری هم دارد؛ پیامی با این مضمون که بخش بزرگی از سرمایهگذاریهای سنگین انجامشده در احداث سدها و نیروگاههای بزرگ آبی عملاً بلااستفاده میماند و نرخ بازگشت سرمایه در این پروژهها بهطور محسوسی کاهش مییابد و زمانی که یک نیروگاه آبی با ظرفیت ۱۰۰۰ مگاوات تنها ۴۰۰ یا ۵۰۰ مگاوات تولید واقعی دارد، اقتصاد احداث و نگهداری چنین مجموعهای زیر سؤال میرود.
به بیانی دیگر تکیه بیش از حد بر یک منبع انرژی که عیناً وابسته به وضعیت اقلیمی است، باعث شده نقشه راه صنعت برق در مواجهه با تغییرات آبوهوایی شکننده شود. طی سالهای اخیر، بارها دیده شده که تأثیر کاهش بارندگی تنها در کاهش تولید برق آبی خلاصه نشده و به شکل زنجیرهای، روی تأمین سوخت نیروگاههای حرارتی، برنامهریزی تعمیرات، و حتی مدیریت مصرف تابستان اثر گذاشته است و این یعنی یک اختلال طبیعی در بارش، میتواند یک اختلال اقتصادی در مقیاس ملی ایجاد کند.
بحران تولید، افزایش هزینه سوخت و بازار از دست رفته صادرات
هر واحد نیروگاه برقآبی در شرایط عادی، از نظر اقتصادی یکی از کمهزینهترین شیوههای تولید برق است؛ اما زمانی که سدها خالی میشوند، این کاهش تولید برق در نیروگاههای برقآبی باید از مسیر فشار بیشتر به نیروگاههای حرارتی، جبران شود.
در این حالت، ماهیت اقتصادی برقآبی کاملاً معکوس میشود و بهجای اینکه یک منبع کمهزینه باشد، به عامل افزایش هزینه سوخت در نیروگاههای حرارتی تبدیل میشود و بر ا ین اساس کارشناسان میگویند بحران برقآبی ایران تنها یک بحران تولید نیست، بلکه یک بحران «هزینهای» نیز هست.
طبق دادههای شرکت توانیر در تابستان ۱۴۰۳، تولید نیروگاههای برقآبی کشور ۳۵ درصد کمتر از میانگین دهساله بوده است و یا طبق آخرین آمارها میزان برق تولید شده به روش آبی در بهار امسال حدود ۵۷ درصد کمتر از بهار سال گذشته بوده است.
این افت شدید، وزارت نیرو را وادار کرده است که برنامههای پیکسایی، مدیریت بار و تعمیرات نیروگاههای حرارتی را فشردهتر از گذشته اجرا کند؛ فشاری که در بسیاری از استانها حتی منجر به افزایش فرسودگی تجهیزات شده است.
چندی پیش نیز اردشیر مذکوری مدیرعامل شرکت مدیریت شبکه برق ایران با اشاره به تغییرات اقلیمی و به دنبال آن خشکسالی، گفته بود: این مسائل موجب شده که ذخایر نیروگاهی ما نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد کاهش و به همین میزان ذخایر آب نیروگاههای تولید ما نیز کاهش داشته است.
واقعیت این است که چنین آماری برای ایران که پیک مصرف برقش هر سال رکورد تازهای میزند، یک هشدار عملیاتی جدی محسوب میشود و کاهش تولید برقآبی معمولاً در همان روزهایی رخ میدهد که دما بالا رفته و تقاضای کولرهای گازی در اوج است. بنابراین مشکل دقیقاً در لحظهای بروز میکند که بیشترین نیاز وجود دارد.
برای جبران این کمبود، وزارت نیرو ناچار شد مصرف گاز نیروگاهی را تا ۲۸۰ میلیون مترمکعب در روز افزایش دهد؛ رقمی که نسبت به سال قبل ۴۰ میلیون مترمکعب بیشتر بود. به زبان ساده، هر مترمکعب گازی که در نیروگاه سوزانده شد، از سبد صادراتی انرژی کشور کم کرد.
کارشناسان بازار انرژی میگویند این موضوع تنها بهمعنای از دست رفتن صادرات نیست؛ بلکه به معنای ازدسترفتن فرصت تثبیت موقعیت ایران در بازارهای بلندمدت گاز نیز هست. وقتی یک کشور نمیتواند قراردادهای پایدار صادراتی ببندد، رقبا بهراحتی جایش را میگیرند.
گفتنی است اگر این گاز صادر میشد، بر اساس قیمت میانگین ۰.۲۵ دلار به ازای هر مترمکعب، درآمدی حدود ۳ میلیارد دلار در سال برای کشور ایجاد میکرد. این یعنی وابستگی به برقآبی در شرایط خشکسالی، در عمل فرصت صادرات انرژی را از بین برده است.
در همین راستا مرکز پژوهشهای مجلس هم در گزارشی تحلیل میکند که وابستگی بالای تولید برق به نیروگاههای حرارتی و برقآبی، منجر به ناترازی همزمان در دو بخش گاز و برق شده و هزینه سوخت نیروگاهی را بهطور قابلتوجهی افزایش داده است. به بیان دیگر بحران برقآبی ایران یک بحران تکبعدی نیست؛ بلکه حلقهای از یک زنجیره معیوب بزرگتر است.
۴۰۰ میلیون دلار خسارت صنعت به دلیل ناترازی برق
واقعیت غیرقابل انکار و پرتکرار سالهای اخیر این است که ناترازی برق، تنها مشکل شبکه نیست و اثر دومینویی آن به طور مستقیم به تولید صنعتی و تورم منتقل میشود. برای مثال در سال گذشته، به دلیل کمبود برقآبی و افزایش ناترازی، بیش از ۳۵۰۰ مگاوات برق صنایع بزرگ مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی قطع یا محدود شد.
وقتی یک صنعت مادر مثل فولاد یا سیمان، حتی برای چند ساعت متوالی دچار افت برق میشود، کل زنجیره تولید آن بههم میریزد: کورهها سرد میشوند، بازه تولید طولانیتر میشود، مصرف انرژی افزایش پیدا میکند و کیفیت محصول نهایی کاهش مییابد.
برآوردها نشان میدهد هر ساعت قطعی برق در صنایع انرژیبر، معادل ۴ میلیون دلار زیان ایجاد میکند. با احتساب میانگین ۱۰۰ ساعت محدودیت برق صنعتی در تابستان، زیان مستقیم صنایع انرژیبر به حدود ۴۰۰ میلیون دلار رسیده است و این خسارت در نهایت در قالب افزایش قیمت تمامشده کالاهای پایه، به تورم عمومی منتقل میشود.
در سال گذشته، برخی واحدهای سیمانی به دلیل افت برق، مجبور به واردات کلینکر شدند؛ اقدامی که بهطور عجیبی خود هزینه ارزی کشور را بالا برد، در حالیکه مسئله از ابتدا کمبود برق داخلی بود.
اواخر سال پیش نیز مجید عمیدپور، رئیس پژوهشگاه نیرو، گفته بود: دولت بر توسعه ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه جدید تأکید دارد، اما تأخیر در اجرای طرحهای خورشیدی باعث شده ناترازی برق به یک عامل تورمزا در اقتصاد کشور تبدیل شود.
به گفته کارشناسان، تکیه همزمان بر نیروگاههای حرارتی و برقآبی، یعنی تکیه بر منابعی که یا به سوخت نیاز دارند یا به باران و هر دو در ایران کمیاب شدهاند. این وابستگی مضاعف، اقتصاد انرژی کشور را وارد یک چرخه تکراری از «کمبود—جبران—کمبود دوباره» کرده است.
فرصت از دسترفته
در چنین شرایطی، انرژی خورشیدی تنها گزینهای است که میتواند هم از نظر فنی و هم از نظر اقتصادی جایگزین مناسبی برای برقآبیها باشد. ایران در کمربند خورشیدی زمین قرار گرفته و طبق گزارش ساتبا، میانگین تابش خورشید در کشور ۵.۵ کیلوواتساعت بر مترمربع در روز است.
این میزان تابش، ایران را در ردیف ۱۰ کشور نخست دنیا قرار میدهد، اما شکاف بین «ظرفیت بالقوه» و «ظرفیت بالفعل» در کشور چشمگیر است حال آنکه بسیاری از کشورهایی که تابش کمتری نسبت به ایران دارند، ظرفیت خورشیدی نصبشده بیشتری ایجاد کردهاند.
اما با وجود این ظرفیت عظیم، ظرفیت تجدیدپذیرهای کشور تا حال حاضر، تنها حدود ۳۱۰۰ مگاوات هست؛ در حالیکه ساتبا وعده داده بود این رقم فقط تا پایان تابستان به ۵۰۰۰ مگاوات برسد.
کندی توسعه، در شرایطی رخ داده که هزینه جهانی پنلهای خورشیدی طی ده سال گذشته حدود ۸۰ درصد کاهش یافته و ورود چین به بازار تولید پنل باعث شده سرمایهگذاری اولیه در بسیاری کشورها با سرعت بالاتری بازگردد.
کارشناسان معتقدند اگر دولت تنها ۵ درصد از منابع صرفشده در توسعه نیروگاههای برقآبی در دهه گذشته را به احداث نیروگاههای خورشیدی اختصاص میداد، امروز ظرفیت تولید تجدیدپذیرها به بیش از ۱۰ هزار مگاوات رسیده بود و بخش قابلتوجهی از ناترازی برق جبران میشد.
در واقع فرصتسوزی در این بخش، باعث شده ایران از موج جهانی توسعه خورشیدی عقب بماند و همچنان گرفتار تولید پرهزینه حرارتی و بحرانآفرینی برقآبی باشد.
لزوم بازنگری در سیاستهای حوزه انرژی
در سالهای خشکسالی، افت تولید برق در نیروگاههای برقآبی باعث افزایش مصرف گاز و کاهش صادرات میشود و در زمستان، همان کمبود گاز دوباره به کاهش تولید برق منجر میشود؛ چرخهای معیوب که بدون ورود خورشید شکسته نخواهد شد.
لازم به یادآوری است این چرخه نه فقط یک مشکل فنی بلکه مشکلی ساختاری در سیاستگذاری انرژی است که سالهاست اصلاح نشده و بر این اساس برای حفظ پایداری شبکه و کاهش فشار بر منابع سوخت، باید سهم نیروگاههای خورشیدی در سبد برق کشور بهسرعت افزایش یابد.
به باور کارشناسان، توسعه نیروگاههای خورشیدی فقط یک طرح زیستمحیطی نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی است. برق خورشیدی نه به آب وابسته است و نه به سوخت فسیلی و میتواند هزینه تولید هر کیلوواتساعت برق را تا ۵۰ درصد کاهش دهد. افزون بر این توسعه خورشیدی میتواند به ایجاد هزاران شغل محلی در مناطق کمبرخوردار منجر شود، زیرا عمده عملیات اجرایی این پروژهها (از نصب تا نگهداری) در سطح استانها انجام میشود.
با این اوصاف ساتبا باید از مرحله وعده دادن صرف پیرامون توسعه نیروگاههای خورشیدی، وارد عرصه عمل و سیاستهای حوزه انرژی نیز در کشور اصلاح شود.
شایان ذکر است در حال حاضر جهان با شتابی خیرهکننده در حال گذار از سوختهای فسیلی به سمت استفاده از انرژیهای پاک بهخصوص خورشید است و از طرفی در حدود یک دهه اخیر به علت ورود قدرتمند چین به عرصه تولید برق از خورشید، قیمت تمام شده تولید برق از این انرژی پاک بسیار کاهش یافته است که نباید از این فرصتی طلایی غافل شد. اگر تصمیمگیرندگان امروز این فرصت را از دست بدهند، کشور فردا باید هزینههای سنگینتری برای جبران ناترازی، کاهش صادرات گاز و خسارات صنعتی بپردازد و بی شک این بهرهبرداری عزم جدی مسوولان به ویژه سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق (ساتبا) را میطلبد.




نظر شما