در باب مهمان نوازی امام رضا (ع) آمده است، وقتی مهمانی به نزد ایشان می آمد با برخوردی بسیار گرم و صمیمی از او پذیرایی می فرمودند به نحوی که احمدبن ابی نصر بزنطی در این باره می گوید: امام رضا (ع) برای من مرکبی فرستاد و من بر آن سوار شده و به خدمت ایشان رفتم و تا شب هنگام در خدمت امام (ع) بود. آن گاه که امام می خواست برخیزد، به من فرمود: «نمی بینم که شب بتوانی راهیِ مدینه شوی». گفتم: آری، فدایت شوم. فرمود: «پس امشب را نزد ما بمان و سپیده دَمان راه را در پیش گیر و برو». گفتم: فدایت شوم، چنین می کنم. پس به خدمتکار خود فرمود: «رختخواب مرا برای او بگستران، و روانداز مرا بر رویش بیفکن و بالش مرا زیر سرش بگذار...».
برخورد امام با مهمان این گونه بود که حتی رختخواب خویش را برای او می گستراند. امام رضا (ع) در برخوردی دیگر به دستوری بزرگ اشاره می کند که همیشه شایسته است، آسایش و راحتی مهمان را در نظر گرفت و از او انتظار کار و خدمتی نداشت، به نحوی که آمده است:
روزی مهمانی بر امام رضا (ع) وارد شد، و تا پاسی از شب، نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت، در این میان چراغ رو به خاموشی گذاشت. مرد مهمان دست دراز کرد تا آن را رو به راه کند، امام (ع) او را از این کار بازداشت، و خود به درست کردن چراغ پرداخت، و سپس فرمود: «إنّا قَومٌ لانَستَخدِمُ أضیافَنا؛ ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وانمی داریم».
منابع:
1- عیون اخبارالرضا، ج2: 212.
2- بحارالانوار، ج49: 36، 102.
3- امیرمهدی حکیمی. سیره ی امام رضا (ع): 5، 6.



نظر شما