پیامبر (ص)؛ بزرگترین معلم اخلاق
همانطور که اشاره کردیم تبیین فضیلتهای اخلاقی مورد توجه همه پیامبران الهی بوده است. آیت الله مکارم شیرازی در باب پیشینه این موضوع و موقعیت اخلاقی اهل بیت(ع) می گوید: بیشک بحثهای اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم علیه السلام پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت؛ بلکه خداوند از همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشتساخت مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهیاش به او آموخت.
سایر پیامبران الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسانها است پرداختند، تا نوبت به حضرت مسیح علیه السلام رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل میدهد، و همه پیروان و علاقهمندان او، وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق میشناسند؛ اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که با شعار « انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است:« و انک لعلی خلق عظیم؛ اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است».
بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام به گواهی روایات اخلاقی گستردهای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند و در مکتب آنها مردان برجستهای که هر کدام از آنها را میتوان یکی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند و زندگانی پیشوایان معصوم علیهم السلام و یاران با فضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها میباشد.
مظلومیت اخلاق در جامعه
هر چند هدف اصلی بعثت پیامبر اکرم (ص) ترویج مکارم اخلاق بیان شده اما به نظر می رسد این موضوع جزو آن دسته مباحثی است که در تاریخ مظلوم واقع شده است. استاد ابراهیمی دینانی، در این زمینه با بیان اینکه اساسا مسئله اخلاق سهل ممتنع است، می گوید: شاید هرکسی به زعم خود بداند که اخلاق چیست؛ اما اگر ادعا شود که اخلاق پیچیدهترین مسالهای است که بشر با آن مواجه شده است، شاید سخنی گزاف نباشد. در فرهنگ اسلامی اندیشمندان در حوزههای مختلف علوم و فنون کتاب نوشتهاند؛ اما کمتر کتابی در حوزه اخلاق نوشته شده، بهطوری که حتی هر 100 سال هم کتابی در این حوزه تالیف نشده است.
ابراهیمی دینانی همچنین معتقد است: آنچه شگفتانگیز است، تعداد محدود کتابهای تالیف شده در حوزه اخلاق است، یعنی شاید تعداد این کتابها به شش عنوان برسد و آنچه وجود دارد، بیشتر مبتنی بر اخلاق ارسطویی بوده، اخلاق نیکوماخوس ارسطو را مورد توجه قرار داده و از یونانی لباس اسلامی به آن پوشانده است. هزار سال پیش غزالی متوجه شد که تمام کتابهای حوزه اخلاق ارسطویی است. بنابراین، تلاش کرد تا اخلاق اسلامی را بسازد و بنویسد و در همین راستا کتابی با عنوان احیاالعلوم را نوشت و گفت که اخلاق اسلامی چنین است. با این حال، به نظر میرسد که غزالی خود نیز متوجه شد که چندان در این راه موفق نبوده است، چراکه کتاب دیگر او با عنوان «معراجالقدس» که کمتر دیده شده، به اخلاق ارسطویی بازگشته است.
این محقق با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص) که فرمود من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم، می افزاید: همچنین در آیهای از قرآن آمده است: «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» (و تو ای پیامبر برقله اخلاق و کرامت قرار داری)، که با وجود این آیه و روایت، بیش از چند کتاب در حوزه اخلاق نداریم.
اخلاق باعث رشد جامعه است!
تشکیل جامعه بر اساس فضایل اخلاقی بدون شک زمینه های رشد آن جامعه در همه زمینه ها را فراهم می کند. آیتالله روحالله قرهی با اشاره به حدیث «اِنّی بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلَاق» می گوید: بر اساس این حدیث، تنها هدف حضرت محمد(ص) از مبعوث شدن «مکارم اخلاق» بود و پیامبر(ص) تمام کننده آن است. سرّ عظمای رسالتِ نبی مکرّم، حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، مطلب بسیار عظیم و بزرگی است که به تعبیر حضرت شیخ حرّ عاملی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن آیت حق اگر بشر این سرّ عظمی را از روز نخست درک میکرد، هیچگاه شقوقی در جامعه به وجود نمیآمد و گناه جامعه را فرا نمیگرفت.
این سرّ عظمی همان است که هم ذوالجلال و الاکرام در کتاب خود، قرآن کریم تبیین فرمود و هم وجود مقدّس و نازنینش آن را به عنوان اصل بعثت اشاره فرمودند و آن هم این است که بشر به اخلاق و مکارم اخلاق برسد؛ یعنی اگر جامعهای متّصف به اخلاق کریمه شد، طبیعی است آنقدر رشد پیدا میکند که علم حقیقی بر او وارد میگردد.
حضرت در مورد هدف از بعثت نفرمودند: من آمدهام شما را به علم برسانم. حتّی حضرت نفرمودند: من مبعوث شدم تا عقل شما را کامل کنم یا عقول انسانی کامل شود. نفرمودند: من مبعوث شدم جنگ وخونریزیها را تمام کنم.حضرت فرمودند: هدف از بعثت من مکارم اخلاق است.
نه تنها هدف پیامبر(صلی اللّه علیه و آله وسلّم)، مکارم اخلاق بود؛ بلکه هدف تمام انبیاء هم همین بود. چرا؟ چون با لفظ "لِاُتَمِّمَ " بیان شد؛ یعنی کار انبیاء دیگر هم همین بود و پیامبر(صلی اللّه علیه و آله وسلّم) تمام کننده آن است.
آیت الله قرهی درباره حلاوت و جایگاه سازندگی مکارم اخلاق می افزاید: آیتالله احمدی میانجی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: آیتالله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگ با گریه میفرمودند: به خدا قسم! اگر کسی یک مقدار در مکارم اخلاق برود، آنقدر شیرینیاش را حس میکند که دیگر دلش نمیآید آن را رها کند. دوست دارد مدام جلوتر برود. معلوم میشود که ما هنوز این مکارم اخلاق را نچشیدیم! مکارم اخلاق شیرینی و حلاوت دارد. انسان دوست دارد که بیشتر بداند.
پیامبر(ص) آمد تا دوگانه ها را به تعادل برساند
اخلاق و فضایل اخلاق می تواند معیاری برای درستی و نادرستی هنجارهای اجتماعی باشد و به نوعی تعادل در مناسبات اجتماعی برقرار نماید. حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس قائم مقامی در این باره می گوید: پیامبر(ص) با بیان« انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» گویا وجه اختصاصی در وظایف پیامبری خود اعلام می کند و آن «اکمال مکارم اخلاقی» است. پیامبران همواره برای هشدار به انسان آمده اند و پیامبر ما هم برای هشدار به افراط یهود و تفریط مسیحیان برای تمام جهانیان مبعوث شد تا دین خدا را در مسیر اعتدالی خود قرار دهد و وقتی هدف بعثت خود را به اکمال رساندن «مکارم اخلاقی» اعلام می کند؛ یعنی این که شریعت و دین و مناسک و احکام دینی همه باید در چارچوب « مکارم اخلاقی» تبیین شوند.
به عبارتی ما مسلمانان که دین اسلام را دین کامل و جامع می دانیم نباید در منظومه دینی مان چیزی با «بزرگواری ها و کمال های اخلاقی» در تضاد باشد و به همین دلیل است که ما دوگانه هایی مانند اخلاق و حقوق را به رسمیت نمی شناسیم. این که فکر کنیم یک امر قانونی یا حقوقی درست هست که غیراخلاقی است یا این که تصور کنیم مصلحتی هست که باعث می شود اخلاق زیرپا گذاشته شود، اینها همه نادرست و غیرقابل قبول است. تفکراتی که این دوگانه ها را درست می کنند دارای اشکالات ساختاری هستند. پیامبر(ص) آمد تا دوگانه ها را به تعادل برساند. پیام وجود مبارک حضرت محمد(ص) به همزیستی رساندن این تضادهای ساختگی در اثر افراط ها و تفریط ها بود.
بعثت، رمز تحول برای همیشه
یکی از وجوه بعثت پیامبر(ص) و تبیین اصول اخلاق جامعه، تغییر روش زندگی مردم و هدایت به سوی کمال و سعادت بشر است. حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی استاد حوزه و دانشگاه در این زمینه با اشاره به نقش مهم و تأثیر گذار حضرت امیرالمومنین علی(ع) در کنار پیامبر در جریان مبعث می گوید: شاید مناسب ترین یادآوری در زمان مبعث، این باشد که حضرت امام صادق(ع) شیعیان را به زیارت مخصوص امیرالمومنین (ع) در روز بعثت سفارش می کند که این مسئله، یادآور نقش امیرالمومنین(ع) در کنار پیامبر اکرم(ص) می باشد. در خطبه 2 نهج البلاغه هم امیرمومنان علی (ع) فلسفه بعثت پیامبر اکرم(ص) را تفسیر روش و زندگانی جهانیان به اذن خداوند متعال ذکر می کند. در اینجا این پرسش پیش می آید که دلیل تأکید امام علی (ع) در یادآوری وضعیت مردم، قبل و بعد از بعثت، رسول الله چیست؟ و حضرت به روشنی پاسخ می گوید که چگونه، بعثت پیامبر (ص) مردم آن زمان را از سیاه روزی به سپید روزی رساند.
پس از روی آوردن گروه زیادی از مردم جهان در طول زمان به اسلام، شاهد تغییر زندگی و سرنوشت آنان بوده ایم. در قرآن کریم نیز آیاتی در این باره وجود دارد که بارها تکرار شده است. همچنین به مسلمانان توصیه شده است که آن آیات را به طور مداوم تکرار کنند. این آیات بیشتر بر نجات مردم به وسیله ایمان آوردن به رسالت الهی رسول گرامی اسلام و اتحاد بین مسلمانان تأکید دارد که نمونه ای از این آیات را می توانیم در آیات سوره جمعه بیابیم.
نظر شما