سرورهادیان: به اعتقاد من، بعضی از ورزشها را نمی توان صرفاً به عنوان یک ورزش نگاه کرد یا حتی به عنوان یک برنامه جدی و منظم برای کسب مقام و یا حفظ سلامت جسم از آن یاد کرد.

آرزویم دو چرخه سواری دور دنیاست!

وقتی صحبت از برخی ورزشها مثل کوهنوردی، اسب سواری، شنا، تیراندازی و دوچرخه سواری می‌شود، ناخود آگاه حس می‌کنی یک چیز دیگری هم در میان است؛ حسی که با ارزش تر از بحثهای روزمره و قوانین دست و پاگیر و داوری و راهیابی تیمهای مختلف به مراحل بالاتر است.

وقتی متوجه شدم که «محمد بهزاد نسب» که بیشتر بچه‌های اهل کوه او را به عنوان کوهنورد می‌شناسند، 14 استان کشورمان را طی 44 روز با دوچرخه‌اش رکاب زده است، باورم نمی‌شد که او دارای چنین روحیاتی باشد.

این حس زمانی کامل تر شد که قرار گفت‌وگو  را در باشگاه کوهنوردی کاویان گذاشتیم. او 55 ساله و بازنشسته بانک صادرات و اهل سبزوار است.

«بهزاد نسب» هفت هزار و 180 کیلومتر را رکاب زده است.

او طی این سالها برنامه‌های زیادی برگزار کرده است و هنوز هم برنامه‌های زیادی را درسر دارد.

 

   رشته اول کوهنوردی و بعد از آن دوچرخه سواری؛ چه شد از کوهنوردی به دوچرخه سواری رسیدید؟

از سال 58 کوهنوردی را شروع کردم، اما به صورت حرفه‌ای از سال 69 با عضویت در باشگاه‌های احد، آزادگان، کاویان، هزار مسجد، دماوند و ...  این ورزش رنگ تازه‌ای برای من گرفت. خوشبختانه طی این سالها توانستم در ایران به قلل علم کوه، سبلان، دنا، تفتان، لاله زار، هراز، سه تیغ و ... و همچنین به قلل خارجی مانند کلیمانجارو در تانزانیا، آرارات در ترکیه، آراگامت در ارمنستان، شیم در افغانستان و ... صعود داشته باشم.

به اعقتاد من، کوهنوردی رشته‌ای است که محبت را بین افراد زیاد می‌کند، چون رقابتی در این ورزش وجود ندارد بلکه مدام در آن حس حمایت افراد تقویت می‌شود، اما در حاشیه کوهنوردی، همیشه یکی از آرزوهای من دوچرخه‌سواری دور دنیا بود، اما هنوز شرایط برای آن مهیا نشده است. تاکنون دوبار  با دوچرخه رکاب زده‌ام که بار نخست سه هزار و 180 کیلومتر و این بار هفت هزار و 180 کیلومتر که در این دور آغاز سفرم از مشهد بود و از استانهای خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، مرکزی، همدان، قزوین، زنجان، آذربایجان شرقی، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان و خراسان شمالی عبور کردم و سفر بعدی‌ام با دوچرخه احتمالاً در 10 دی ماه امسال از میدان دی مشهد آغاز و در 22 بهمن به بوشهر به انجام می‌رسد. در این رکاب زدن مباحثی مثل محیط پاک و مصرف بهینه انرژی مد نظرم است.

 

   با توجه به آنکه پس از بازنشستگی هم هنوز این ورزشها را به صورت جدی دنبال کرده‌اید، چه توصیه‌ای به سایر همسن و سالهای خودتان در این خصوص دارید؟

کوه، دوچرخه سواری و سایر ورزشها از این قبیل دارای ویژگی‌های خاصی است. وقتی وارد آن می‌شوی، دیگر نمی‌توان از آن رهایی پیدا کنی.

حس خاصی است که مدام تو را با خودش می‌برد، از این رو به نظر من ورزش، بازنشستگی و سن و سال نمی‌شناسد و اصلاً این دو واژه هیچ مفهومی در ورزش ندارد. من طی 36 سال کار در بانک 17 دفترچه درمانی ام بدون آنکه به پزشکی مراجعه کنم، کنار گذاشته شد و فقط علت این سلامتی را ورزش می‌دانم. هنوز هم همان حس و حال روزهای شروع ورزش را دارم.

   کمی از طی مسیر 44 روزه تان برایمان بگویید. از اتفاقات خاص، مشکلات و خاطره‌های آن؟

برای رکاب زدن و سفر با دوچرخه گرفتن مجوزها قدم اول بود و من کارت سایکل توریست را از فدراسیون دوچرخه سواری دارم، اما درخصوص مشکلات طی مسیر مشکلاتی مثل سرما، گرما، باد، طوفان، گرد و خاک، باران و تگرگ را به همراه داشت، اما  علی رغم همه سختی‌ها خاطرات آن هم جایگاه خاص خودش را دارد. مسیر کویر طبس تا رباط پشت بادام، مسیر طولانی است و گرما هم مزید بر علت بود، گاه مجبور بودم زیر پل استراحت کنم و حتی بخوابم، اما لحظات خوب مثل خدا قوت راننده‌های ماشینهای عبوری، تعارف آب و میوه و گاه حتی اجازه عکس گرفتن یا حتی بوقهای وحشتناک کامیون که باز هم به معنای خدا قوت بود، همه آنها انرژی خاصی را به من می‌داد.

برخورد خوب پلیس راهور طی همه مسیر مثل چایی گیاهی که سربازی طی راه مرا میهمان کرد، پیشنهاد خوب سرهنگ صفایی، فرمانده کل پلیس راهور زمانی که مجوزها را به من داد و گفت: دفترچه‌ای را درست کنم و طی مسیرو عبور از هر پلیس راهی دستنوشته‌ای مهر شده را یادگار بگیرم.

 

   کمی از هدف سفر با دوچرخه تان در آینده برایمان بگویید؟

در سفر بعدی شناسایی فضای کشور برایم اولویت دارد. پیام حفاظت از محیط زیست، مصرف بهینه از انرژی هم اولویت بعدی من است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.