مصطفی لعل شاطری: فرهنگ جهادي يک مفهوم کلي است که ازجمله مصاديق آن دين محوري، ولايت مداري، ايثار و ازخودگذشتگي، مردم گرايي، ارزش مداري، انعطاف پذيري، خودباوري و نوآوري است.

 کارنامه مدیریت جهادی در عرصه فرهنگی قابل قبول نیست

مديريت جهادي در عرصه فرهنگ را مي توان عمل، فراگرد، پيامد يا حالتي دانست که براي تعالي انسانها پديد مي آيد و اين به نوبه خود به معني پيش بردن، روان سازي رشد، متحول کردن فرصتها، کامل کردن، برتري بخشيدن يا بالابردن امور انساني است.

بنا به تعبير مقام معظم رهبري، عرصه فرهنگي، عرصه جهاد است، بنابراین کساني که در عرصه فرهنگي حضور داشته و مديريت مي نمايند، بايد حق جهاد را بجا آورند و آن گونه که شايسته است، به ترويج ارزشهاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بپردازند.

از این رو طی گفت و گویی با دکتر رضا روستاآزاد، رئیس سابق دانشگاه صنعتی شریف و مدرس دانشگاه به بررسی ابعاد گوناگون مدیریت جهادی در عرصه فرهنگی پرداختیم که از نظرتان می گذرد.

 

 

*به عنوان پرسش آغازین، مدیریت جهادی درعرصه فرهنگی به چه معناست؟ و چرا مقام معظم رهبری بر این نکته تأکید دارند که باید درعرصه فرهنگی نیز مدیریت جهادی حاکم شود؟

- ما در میان مدیران خود شاهد افرادی هستیم که صادقانه در پست خود مشغول به کار هستند و نیز گروهی از مدیران متأسفانه در قبال مسؤولیتی که به آنان واگذار شده است، کوتاهی می کنند که بی گمان با این روش، مدیریت جهادی تحقق نمی یابد. اما اگر مدیری دغدغه کاری داشته باشد، نه تنها در ساعت مقرر کاری، بلکه فراتر از آن حتی در محیط غیراداری نیز فکر او مشغول فعالیتهای خدمتی خود به همنوعانش است و بی شک این الگوی مدیریتی، جهادی است. حال ممکن است یک فردی آمریکایی یا چینی نیز به این اقدام روی آورده و آن را بتوان صرفاً از روی پرکاری دانست، اما در بحث مدیریت جهادی عاملی تحت عنوان انگیزه الهی وجود دارد که آن مدیر جهت خشنودی خداوند و خدمت به خلق، خود را وقف کار خویش می کند که این امر سبقه ای معنوی پیدا می کند، چرا که شامل کاری جدی و خستگی ناپذیر و نیتی الهی می گردد، بویژه در فضایی که ما شاهد آن هستیم که اسلام با تمام قامت در برابر استکبار و کفر قرار گرفته است و هر گامِ مثبتی بی شک در راه سربلندی اسلام و مسلمانان خواهد بود و در مرحله بعد خشنودی قلب آقا امام زمان (عج) را در پی خواهد داشت.

بر این اساس این کار جهادی می تواند در حوزه اقتصاد باشد، مانند اقتصاد مقاومتی و یا در حوزه نظامی باشد، مانند مقابله با دشمنان و زمانی در حوزه فرهنگ. اما باید دقت داشت که تأکید مدیریت جهادی در حوزه فرهنگ بیشتر است، چرا که اصل انقلاب ما در بهمن 1357 بر مبانی اصول و مبانی فرهنگی قرار داشت و اصل دین ما نیز بر اصول فرهنگی قرار دارد، چنان که حضرت محمد (ص) در این باره می فرمایند: من مبعوث گردیدم تا فضایل اخلاقی را تجدید و تقویت نمایم. بر این اساس زمانی که اصل دینِ ما و انقلابِ ما فرهنگی است، اهمیت مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ چندین برابر می شود و بی شک تأکید مقام معظم رهبری بر مدیریت جهادی در حوزه فرهنگی از این دیدگاه است.

 

*عرصه فرهنگی این روزها عرصه تاخت وتاز های زیادی شده است، آیا می‌توان گفت که نداشتن یک مدیریت تحت عنوان مدیریت جهادی از جمله دلایل ضعفهای امروز ما درمقابل دشمنان فرهنگی است؟ ممکن است در این باره توضیح بفرمایید.

- در این باره بهتر است با ذکر خاطره ای پاسخ شما را بدهم؛ چنان که روزی مقام معظم رهبری، رئیس سازمان صدا و سیما و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را در جلسه ای دعوت کردند و از آنها پرسیدند که آیا شما با یکدیگر درباره بررسی مسایل مربوط به سازمانهای یکدیگر هماهنگی های لازم را دارا هستید؟ و پاسخ آنها منفی بود.

این نکته بسیار مهمی است که همچنان نیز شاهد این ناهماهنگی هستیم. البته باید دقت داشت که شورایی تحت عنوان شورای فرهنگ عمومی کشور به دستور رهبری تأسیس شد که در آن 21 وزیر فرهنگی با یکدیگر مرتبط هستند، ولی متأسفانه مقامهای مسؤول و درجه یک در جلسات آن شرکت ندارند! و این نکته بسیار مهمی است که گویا مسؤولان به آن کم توجه هستند و تا زمانی که تمامی مسؤولان فرهنگی در این جلسات حاضر نشوند و به صورت یکپارچه به بیان نظرها، عقاید و طرحهای خود نپردازند، مقابله با تهاجم فرهنگی کاری بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

 این در حالی است که در جبهه مقابل نه تنها در حوزه فرهنگی و گسترش فرهنگ خود کوشا هستند، بلکه اقتصادآنان نیز در خدمت فرهنگ قرار گرفته است تا پیشرفت حوزه فرهنگی چندین برابر شود که تنها یک نمونه آن را در عرصه هالیوود شاهد هستیم، چنان که در آن سرمایه گذاری های هنگفتی صورت می گیرد تا فرهنگ اسلامی را خدشه دار نمایند و این امر مصداق کامل حرف حضرت علی (ع) در جنگ صفین است که ایشان فرمودند: که سپاه کفار در کفر خود متحد هستند، اما ما در زمینه فرهنگی هنوز هم شاهد ناهماهنگی سازمانهای مرتبط با یکدیگر هستیم. این در حالی است که حضرت آقا بیان داشته اند که هرکاری که می خواهد در هر حوزه ای انجام شود، باید پیوند فرهنگی داشته باشد، که متأسفانه ما این امر را در جامعه امروز مشاهده نمی کنیم.

علاوه بر این متأسفانه مسؤولان ما در حوزه فرهنگ سرمایه گذاری فراوانی نمی کنند، چنان که در سازمان برنامه پنج سال توسعه، عنوان مبنی بر برنامه صرفاً توسعه اقتصادی بود، اما پس از آن با دستور مقام معظم رهبری و تأکید ایشان، عنوان آن به اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تغییر یافت، ولی متأسفانه فقط عنوان آن تغییر کرد، در حالی که در محتوا و روح آن فرهنگ اضافه نشد و حوزه فرهنگ مورد بی مهری قرار گرفت.

 

*درعرصه دانشگاه و دانشجو مدیریت جهادی چه معنایی می یابد و یک دانشجو یا استاد چگونه می‌توانند مدیری جهادی باشند؟

- یک بخش از مدیریت جهادی این است که هر فردی به خودی خود درانجام کار خویش مصمم باشد و به دیگران نگاه نکند که آیا آنان کار خویش را انجام می دهند یا خیر، حتی اگر افراد دیگر در کارهای محوله کوتاهی می کنند، ناامید نشده و با پشتکار بیشتر به کار خود ادامه دهد. در این میان دانشجو و استاد و دانشگاه دارای اهمیتی ویژه است، چرا که دانشجویان، مدیران فردای کشور محسوب می شوند و اگر بتوان دانشجویان را در فضای فرهنگی جهادی تربیت نماییم، به مانند این است که یک جامعه را برای نسلهای بعدی با رویکرد مدیریت جهادی آماده ساخته ایم. بنابراین در این میان دانشگاه نقش بسیار چشمگیری دارد و از سوی دیگر استادان باید جدا از فضای درسی، با دانشجویان ارتباط معنوی نیز برقرار کنند و از نظر معنوی و فرهنگی نیز در رشد آنان فعال باشند.

 

*در عرصه فرهنگی چرا نتوانسته ایم یک سبک زندگی ایرانی و اسلامی ارایه دهیم و آن را نهادینه کنیم، در حالی که فرهنگ و سبک زندگی غربی خیلی راحت به خانه ها و زندگی نسل سوم انقلاب راه یافته و هرچه بگذرد، جایگزینی آن مشکلتر خواهد شد.

- در این باره باید دقت داشت که متأسفانه در عرصه علم از دید کاربردی به آن نگاه نمی کنیم و متقابلاً اکثر علوم مدنظر ما در حوزه فناوری، صنعت و اقتصاد است که متأسفانه باز هم فرهنگ مورد مهجوریت قرار می گیرد. چنانچه ما با داشتن بیش از 5/4 میلیون دانشجو و حجم انبوه از مقالات بین المللی ISI هنوز نتوانسته ایم به کاربردهای آن دست یابیم، چرا که متأسفانه اکثر این مقالات در حوزه فرهنگی، کاربردی ندارد و ما بر این باوریم که باید به صورت انتزاعی بحثهای علمی را مطرح نماییم و افراد دیگر استفاده و بهره کاربردی را از آن ببرند و این مشکل به دلیل آن است که در کشور ما بحث کاربردی مطرح نیست و در حوزه فرهنگی نیز بسیاری از پژوهشکده ها در قم، تهران، اصفهان، مشهد و سایر شهرهای دیگر در دانشگاه ها کارهایی فرهنگی را انجام می دهند، ولی صرفاً در حد ارایه مقاله است و تفکر عملیاتی شدن در سطح جامعه وجود ندارد و به خاطر همین امر، به رغم وجود گسترده پژوهشکده های تحقیقاتی و آموزشی، در عمل قابلیت اجرایی به خود نمی گیرد.

علاوه بر این در خارج از کشور در حوزه صنعت و تمدن مالی، شرکتها عهده دار آن هستند، شرکتهایی که حاصل کار دانشگاه ها و سرمایه انسانی را تلفیق نموده و در نهایت یک فرآورده صنعتی از جمله یک خودرو را تولید می کنند و می توان این امر را در ایران در حوزه فرهنگی به وجود آورد که متأسفانه ما در ایران چیزی به نام شرکتهای فرهنگی نداریم. اگر شما فقط به سینمای هالیوود نگاهی بیندازید، خواهید دید که تعداد بسیار زیادی از شرکتهای فرهنگی در غرب با تلاشی بی وقفه در عرصه فرهنگی فعال هستند و این کشورها اروپایی به تأثیر از حوزه صنعت به احداث این شرکتهای فرهنگی روی آوردند که به نحو بارزی شاهد فعالیتهای آنان در حوزه فرهنگ و صادر کردن فرهنگ خود با سایر کشورها هستیم و شایسته است که هر چه سریعتر نیز در ایران شرکتهایی فرهنگی تأسیس شود که این شرکتها بتوانند دانشها و علومی را که در مراکز پژوهشی حاصل می شود، با بهره گیری از افراد توانمند، اقدام به کارهایی فرهنگی به صورت جدی و مستمر و حرفه ای نمایند.

البته خود فرهنگ نیز می تواند منبعی برای کسب درآمد باشد، این گونه نیست که فقط هزینه بر باشد. به عنوان مثال با خلق فیلمها، آثار ادبی و سایر مسایل فرهنگی، به سرمایه گذاری بر روی آنان پرداخته و پس از آن به بهره برداری اقتصادی از آن بپردازیم که متأسفانه این کار تا این لحظه صورت نپذیرفته است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.