قدس آنلاین-ساحل عباسی:ادبیات زور آمریکا به لحاظ حقوقی و کنوانسیون های بین المللی در روابط خارجی محکوم و غیر منطقی است.آمریکا با پیروی از مکتب سیاست قدرت اساس روابط خارجی خود را بر زور و قلدری گذاشته است.آمریکا در کمپ دیوید به طور تلویحی به سران عرب اعلام کرد که ایران تهدید خارجی نیست و کشورهای آنها از درون نظامشان تهدید می شود نه از بیرون.طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر نقشه جغرافیایی منطقه بیانگر بر هم زدن نقشه مقاومت در منطقه است

خاورمیانه بزرگ همچنان نسخه روی میزآمریکا برای منطقه است /سناریوی بی نتیجه قومی سازی ایران و تجهیزگروهکهای تروریستی برای ناامن کردن مرزها / امریکا باور دارد که بدون ایران درمنطقه مشکلات زیادی دارد/

 

در بیانیه پایانی کمپ دیوید، اوباما به صراحت به شیوخ عرب حوزه خلیج فارس در کمپ دیوید گفت که امنیت آنها از نظر آمریکا در ذیل امنیت «اسرائیل» محاسبه می‌شود و اولویت اول برای دولت آمریکا، تأمین و پایداری امنیت رژیم صهیونیستی است. اوباما از آنها خواست تا هر چه بیش‌تر و بهتر روابط خود را با اسرائیل تنظیم و نزدیک‌تر سازند تا در مدار عمومی قدرت آمریکا قرار گیرند. این دستور العمل نیز انعکاس بسیار منفی در کشورهای عربی داشت و جوامع عربی در آن نهایت ذلت شیوخ حاکم بر شیخ‌نشین‌های حوزه خلیج فارس را دیده‌اند .امنیت اسرائیل و پیشبرد اهداف غرب در منطقه از مهم ترین اولویت های آمریکا است .تهدید منافع غرب مساوی با تهدید دیگر کشورها از جمله ایران است .تهدیدی که پای میز مذاکره سخن از گزینه های نظامی روی میز را مکرر تکرار می کند.ناامنی مرزهای ایران و کشاندن جنگ نیابتی به خایج فارس برای حفظ رژیم غاصب اسرائیل و زورگویی های امریکا موضوع گفتگوی قدس آنلاین با دکتر اصغر زارعی کارشناس مسائل سیاسی است.

-آمریکا همگام با مذاکرات هسته ای با مشاهده عدم دست یابی به مقاصد مودر نظرش در ایران که خارج از قوانین بین المللی است گاه و بیگاه از حمله و تهدید نظامی به ایران مطالبی را بازگو می کند اصولا تهدید کننده به تجاوز در عرف بین المللی چه جایگاهی دارد ؟

-با تدوین منشور سازمان ملل متحد با توجه به دامنه خسارت و تلفاتی که  حاصل از جنگ شش یا هفت ساله غرب بود  سران کشورهای پیروز و قدرتمند جهان را برآن داشت تا برای پیشگیری از هر گونه جنگ گسترده و خانمان سوزی ، چارچوب وسازو کاری تعیین شود تا کشورها ی مختلف  به لحاظ برتری و توانمندیهای نظامی نتوانند امنیت و ثبات دیگر کشورها را تهدید نمایند و با  برپایی جنگ به دیگر ملتها  آسیب برسانند ، لذا در چارچوب منشور سازمان ملل متحد تجاوز و تهدید به تجاوز به عنوان یک اقدام ناقض صلح و امنیت جهانی به صراحت تبیین شده است به طوری که  در فصل هفتم  منشور و ماده دو منشور سازمان مل متحد بند چهار تهدید به تجاوز برای پیگیری اهداف و منافع به عنوان یک اقدام تهدید کننده صلح و امنیت جهانی مورد توجه واضعان سازمان ملل متحد واقع شده است به نحوی که توسل به زور در واقع خود یک اقدام تجاوزکارانه و غیر متعارف در روابط بین الملل تعریف شده است .

در این راستا  کسانی که  در روابط بین الملل برای پیگیری منافع خود در روابط خارجی به زور متوسل شوند مسلما  به عنوان دولت متجاوزقلمداد می شوند .با توجه به اینکه دولتهای بزرگ خود تنظیم کننده این منشورو چارچوب منشور سازمان مل متحد هستند ودر مفاد انگلیسی آن به این موضوع  تصریح شده که کاربرد زور در روابط بین الملل قطعا ممنوع است و هر کشوری که  تهدید کننده و متوسل به زورباشد   به عنوان متجاوز شناخته می شود اما متاسفانه عملکرد  امریکا و برخی از کشورهایی که خود جز طراحان و نویسندگان این منشور بودند مغایر با منشور سازمان ملل متحد است .آنها با توجه به   برتری تکنولوژی و دانش نظامی شان  سایرکشورها را مورد تهدید و تجاوز قرار می دهند. شورای امنیت سازمان ملل متحد که براساس فصل هفت منشور سازمان ملل متحد مسئول مقابل با تهدید به تجاوز است به دلیل اینکه  تحت سیطره و سلطه پنج عضو دائمی قرار دارد متاسفانه کارکردهای خود را از دست داده و عملا به یک نهاد خنثی و بعضا پشتیبان و  حمایت کننده از دولتهای تجاوزگر تبدیل شده است .عملکرد سازمان ملل در سالهای اخیر گواه این واقعیت است که امروزه شورای امنیت سازمان ملل در برابر تجاوزات آل سعود به یمن وتجاوز و کشتار دائمی  رژیم جعلی صهیونیستی سکوت کرده و با اتخاذ مواضع غیر انسانی  از دولتهای متجاوز حمایت می کند.  لذا ادبیاتی که امروزه توسط دولتهایی چون امریکا به کار برده می شود به لحاظ حقوقی و کنوانسیون های بین المللی  در روابط خارجی  کاملا محکوم ،غیر منطقی و غیر عقلی است ولازم است  دنیای امروز با عزم و اراده جدی در برابر این گونه تهدیدات و تهدید  به تجاوز قدرتهای بزرگ عزم و اراده جدی از خود  به نمایش بگذارند که متاسفانه این اتحاد وانسجام  درکشورهای طرف مقابل دیده نمی شود و نوعا بسیاری از کشورها در برابر قدرت و توان قدرتهای بزرگ تمکین و سکوت اختیار می کنند .بی تردید امروزه امریکا با  پیروی از  مکتب سیاسی حاکم بر این کشور  تحت عنوان مکتب سیاست قدرت ، اساس و فلسفه روابط خارجی خود را بر مینای سیاست زور و قلدری نهاده است  و ادبیات قلدرمآبانه و باج خواهانه را  به عنوان رویه مسلم خود در روابط خارجی بنیان نهاده است .متاسفانه  تسلط  آمریکا بر نهادهای بین المللی از جمله بزرگترین نهاد مسئول در این بخش یعنی شورای امنیت  و برتری و تسلطی که براعضای آن دارد موجب ناکارآمدی سازمان ملل متحد شده است به طوری که علی رغم ادبیات قلدرمآبانه و ادبیات منجربه تهدید و تجاوز به سایر ملتها با سکوت و بی تفاوتی نهادهای بین المللی مواجه می شویم  .بدیهی است  امریکا با به کار گیری ادبیات قلدرمابانه  و استفاده از ابزار زور  درصدد است  منافع ملی  و اهدافی که آن را دنبال می کند  محقق نماید . متاسفانه موضوعی که باعث تشدید باج خواهی آمریکا شده است فقدان  قدرت هماهنگ کننده یا پیشگیرانه  در برابر این قدرت بی منطق و زورگو است . قبل از فروپاشی  اتحاد جماهیر شوروی این کشور بعضا به عنوان قدرت  جهانی  تحرکاتی را در برابر باج خواهی ها و زور گویی های آمریکا از خود به نمایش می گذاشت و  نوعی تفاهم ناخوانده یا نانوشته بین آنها وجود داشت که به لحاظ  سرزمینهای تحت سلطه بین آنها تعریفی وجود داشته باشد ، اما امروز با توجه به اینکه از نگاه امریکایی ها جهان به صورت  یک قطبی اداره می شود  و انها خود را در عرصه جهانی  قدرتمندترین کشور می دانند  و قدرت رقیبی را در برابر خود نمی بینند  از این ادبیات و شرایط نهایت  سوء استفاده را نموده  و توانسته اند اهداف و سیاست های خود را به صورت نامشروع در جهان  دنبال کنند. به هر حال به لحاظ حقوقی ادبیاتی  که امروز از جانب دولت امریکا و برخی از دولتهای هم پیمان آمریکا مثل  رژیم صهیونیستی و  کشورهایی همانند آل سعود  که عهده دارد جنگ نیابتی شده ند مغایر با بند چهار ماده دو منشور ملل متحد و همچنین فصل هفتم سازمان ملل متحد است که برای خاتمه دادن به زور گویی ها و نقض کنوانسیونهایی بین المللی یقینا نیازمند اراده جمعی مردم جهان هستیم تا در برابر پیمان شکنی های بین المللی از خود ایستادگی نشان دهند.

-مقام معظم رهبری بارهای در مذاکرات هسته ای این نکته را به مسئولان متذکر شده اند که نیاز آمریکا به ایران کمتر از نیاز ما به توافق نیست توافقی که براساس حفظ عزت ملت و دستاوردهایظ آن باشد تحلیل شما از چیستی نیاز آمریکا به ایارن به عنوان قدرت تعیین کننده در منطقه چیست؟

-با توجه به اینکه منطقه غرب آسیا یعنی  خاورمیانه ن از مهمترین و استراتژیک ترین مناطق دنیا تلقی می شود و از  منابع غنی انرژی اعم از نفت وگازبرخوردار است  و چهارراه ارتباطات بین المللی بوده و دولتهای اثرگذاری در این منطقه حضور دارند لذا در گذشته این منطقه به لحاظ اقتصادی بازار خوبی برای غرب بوده است .  با پیروزی انقلاب اسلامی و بحرانهای ناشی از حرکت بیداری اسلامی و  تاثیر پذیری ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی تا حدود زیادی این بازار پر پول و آماده  از دست کشورهای غربی خصوصا امریکا و متحدینش خارج می شود . مسلما ورادات و صادرات محصوات ومصنوات غرب با توجه به مخالفتهای ملتهای مسلمان با رژیم جعلی صهیونیستی و انقلابهای پیرامون آن  کاهش یافته به طوری که  سرمایه گذاری های کشورهای  غربی و آمریکا  در منطقه بسیار کاهش یافته است .  ناامنی و بی ثباتی موجود در منطقه منجر به عدم  امنیت  برای سرمایه گذاران امریکایی و اروپایی شده است همچنین  جنگ های اخیری که  ایالت متحده به کشورهایی چون  افغانستان،  عراق و...تحمیل نمود   شرایط را برای سرمایه گذاری در خاورمیانه وخیم تر نمود.علی رغم همه بی ثباتی هایی که غرب به سرکردگی آمریکا مسبب آن است  ایران به عنوان یک محور اساسی در غرب آسیا و تاثیرات گسترده و قابل توجهی  بر منطقه داشته است به نحوی که آنها به این باور  رسیده اند  که بدون حضور ایران و هماهنگی با ایران هر گونه اقدامی در منطقه موجب تشدید  مشکلاتشان خواهد شد . چنانچه  در اجلاس اخیر کمپ دیوید مشاهده شده علی رغم اینکه از شش کشور همکاری عضو خلیج فارس برای حضور در این اجلاس  دعوت شده بودند در یک امر غیر مترقبه  سران چهار کشور در آن شرکت نکردند و فقط امیر قطر و امیر کویت در آن جلسه حضور داشتند . مسلما  یکی از درخواست های کشورهای عضو همکاری خلیج فارس که یقینا  زیاده خواهی های آنها است که  از  آمریکا چک سفید امضاء درخواست کرده بودند تا  موضوع ایران هراسی و اینکه  ایران را به عنوان تهدیدی  برجسته برای  منافع امریکا و خود عنوان نمایند  در یک اظهار نظر امریکاییها تلویحا به آنها یادآور شدند که کشورهای عضو همکاری خلیج فارس از درون تهدید می شوند تا از بیرون و از جانب کشوری چون ایران . ساختار حاکمیت این کشورها و نبود زیر ساختهای جوامع مدنی و آزادیهای دموکراتیک مسلما  زمینه های فروپاشی  حاکمیت های این  کشورها فراهم کرده و تهدید ایران  توهمی بیش نیست،  لذا بازگویی این واقعیت موجب  ناراحتی و خشم سران کشورهای عرب شده بود  .بدیهی است  امریکا به نقش و تاثیر گذاری ایران در منطقه اذعان دارد  به طوری که بر این حقیقت واقف شده اند که سیاست های ایران در تعیین سرنوشت مردم و دموکراسی خواهی در سوریه، لبنان ،فلسطین، عراق، یمن و  بحرین  است که می تواند منطقه را  به سمت ثبات و آرامش هدایت کند  و برگ برنده  دولت آقای اوباما  رسیدن به یک توافق و تفاهم با دولت ایران و استفاده از برگ برنده ایران در تاثیر گذاری در منطقه برای پیشبرد اهداف انتخاباتی ایراشان است  لذا هر دو جناح اعم از جمهوری خواه یا دموکراتها هر دو به نوعی سعی می کنند بحث تعدیل یا تلطیف روابط را با تهران به عنوان یک برگ برنده در موضوع منطقه ای مورد  استفاده قرار دهند.

-یکی از مطالبات و اهداف امریکا در خاورمیانه تجزیه کشورهای اسلامی است مقام معظم رهبری در باره زیاده خواهی و اهداف آمریکا در منطقه همواره به این مسئله تاکید کرده اند که کوتاه آمدن در برابر زور گویی و زیاده خواهی های امریکا این عواقب را به دنبال دارد به نظر تجزیه کشورهای اسلامی کدام منافع غرب را در منطقه تامین می نماید؟

-امریکاییها بعداز پیروزی انقلاب اسلامی ایران با هدف تغییر نقشه و جغرافیای منطقه سعی بر پیشگیری و جلوگیری از وقوع انقلابهای اسلامی چون ایران و  بیداری اسلامی بودند.  بعد از سقوط صدام  وعدم کامیابی آنها در فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران  بعد از دفاع مقدس و اقدام غرب برای سقوط حکومت دیکتاتوری صدام آمریکا در تلاش برای تقسیم نمودن عراق به سه بخش شد .جی کارنی که با سمت  فرماندار نظامی عراق  از ناحیه دولت آمریکا منصوب شده بود در بیانیه ای اعلام نمود که قرار است عراق را  به سه بخش شمال ، مرکز و جنوب تقسیم کنند  و سه فرماندارآمریکایی،انگلیسی و فرانسوی مسئولیت این بخش ها  را عهده دار شوند که  با مخالفت مردم ،شیعیان و علمای عراق مواجه شد . طرح خاورمیانه بزرگ نیز که از سوی نمیاندگان آمریکابعدها مطرح شد نشاندهنده به هم زدن جغرافیای منطقه است.  مسلما تغییر جغرافیای منطقه صرفا به دلیل  به هم زدن جغرافیای مقاومت است  که در جنگ های 33روز ه و 22روزه و اتفاقاتی که در سالای 2006 و 2008 شاهد بودیم بستری که برای رسیدن به اهداف خود را دنبال می کردند محقق نشد . خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا در شروع جنگ 33روزه اعلام می کند که این بحران و جنگها درد زایمان پیش رس تغییر جغرافیای منطقه است که خوشبختانه با شکست اسرائیل  در جنگ 33 روزه و 22روزه  رویای  غرب به واقعیت تبدیل نشد .روند تحولات نشان می دهد آنها دست از رسیدن به چنین هدفی برنداشته اند به طوری که  امروزکاخ سفید و کنگره آمریکا با اتفاقات  سوریه و عراق  همچنان مترصد فرصتی برای تجزیه این کشورها به مناطق کرد نشین و عرب نشین هستند .جدید ترین اخباری که از برخی از سفارتخانه های آمریکا مبنی بر تجهیز و دایر کردن گروهک تروریستی داعش منتشر شده اسناد مدون وموثق نشان می دهد  که امریکاییها طبق فرموده مقام معظم رهبری خود باعث ایجاد و تسلیح داعش و حامی  اقدامات تروریستی آنها بوده اند ،بنابراین اهداف تجزیه منطقه آمریکا به هر روشی در دستور کار آنها قرار دارد، لذا امروز امریکاییها در منطقه به دنبال روی کار آمدن دولتهای لیبرال هستند و از دموکراسی سازی به سمت لیبرال سازی گرایش نشان می دهند  چرا که ساختارهای دموکراتیک باعث می شود حاکمیت های موجود به شدت دچار تزلزل و سقوط شوند و  در صندوق انتخابات آراء دلخواهی را به دست نیاورند  علی رغم همه هزینه هایی که امریکا در  سوریه صرف نمود مشاهده کردیم در انتخابات 14خرداد سال گذشته آقای بشار اسد در همان شرایط بحران کشورش توانست در طی یک انتخابات دموکراتیک بیش از 84درصد آرا را به خود اختصاص دهد قبل از آن در الجزایر و همچنین  در سال 2006 انتخاباتی که در نوار غزه و کرانه باختری انجام شد و حماس توانست انتخابات را به نفع خود تغییر دهد و دولت خودگردان را شکست دهد و  در اکثر انتخاباتی که درنقاط مختلف انجام می شود آمریکا و حامیانش در آن  شکست خورده هستند و از  صندوق ها امتیاز لازم را به دست نمی آورند ، لذا به دنبال این هدف هستند  که باحفظ حکومتهای معتدل و کنار گذاشتن حکومتهای سنتی ،زیر ساختهای مدنی و اعطای آزادی ها همچون دادن  حق رانندگی به خانمها در عربستان و حق رای به اعضای جامعه وتغییر ساختارهای مدنی این کشورها به اهداف خود دست بیابند بنابراین تمامی روشهای فوق الذکر بیانگر تجزیه منطقه توسط آمریکاییها است . مسلما تجزیه کشورهای منطقه منجر به تحلیل قدرت آنها می شود و ثبات رزیم جعلی صهیونیستی و دست یابی به اهداف آمریکا را در پی دارد.

-رهبر انقلاب در سخنراین اخیر خود فرمودند که خبرهایی مبنی بر تلاش مشترک برخی از مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ نیابتی به مرزهای خلیج فارس شنیده می شود تحلیل شما از این مسئله چیست؟

-مسلما اتفاقاتی که درمنطقه می افتد بخش عمده ای از آن متوجه جمهوری اسلامی  است غرب و هم پیمانان آنها در منطقه به  دلیل آگاهی به توان جمهوری اسلامی ایران  که می دانند مستقیم  نمی توانند به سراغ ما بیاند ، چنانچه در سالهای دفاع مقدس نتوانستند از تجاوز مستقیم به کشور  نتیجه ای کسب کنند نه تنها ذره ای از خاک کشور را به دست نیاوردند بلکه شاهد  اثر گذاری ایران در بیداری اسلامی واتفاقات منطقه در سوریه عراق و.. هستند.  لذا یکی از برنامه های امریکا، اسرائیل و متحدین منطقه ای آنها  ناامن سازی مرزهای جمهوری اسلامی ایران  وکشاندن درگیری ها به داخل کشور با سوء استفاده از ظرفیت های قومی و دینی در بین برخی از اقوام است که  سالها بر تحقق این مسئله سرمایه گذاری کرده اند و به لطف خدا  نتیجه ای نگرفته اند .بی تردید اتفاقاتی که  در جنوب شرق یا غرب کشور توسط پژاک توسط  گروهک هایی که با حمایت مستقیم آمریکا و تروریست های برخی از کشورهای منطقه موجب  ناامنی ها یی در مرز می شوند تحت هدایت سناریوی ناامنی در ایران است که به دنبال فرصت یا غفلت جمهوری اسلامی ایران  برای فعال کردن  توان سوء استفاده خود در داخل ایران  هستند  که با هوشیاری و آمادگی نیروهای اطلاعاتی ،امنیتی ، نظامی و دفاعی ایران خصوصا مردم و رهبری معظم  انقلاب  نتوانند  توطئه هایی خود را محقق نمایند .غرب نه تنها از طریق ناامنی در مرزها بلکه  چندین بار ازطریق فتنه 88 و بحرانهای مختلف  سعی در تضعیف توان ملی ما را داشته اند که به حمد و سپاس خداوند تا کنون تمامی توطئه های دشمنان اسلام با شکست و خواری مفتضحانه روبه رو شده است.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.