میبینیم در این کشورها برنامههای مدون و خلاقانهای مثل توزیع کتاب در حمل و نقلهای شهری و یا ایجاد کتابخانه در معابر پر رفت و آمد تدوین شده که همه اینها به جریان داشتن کتاب در زندگی مردم کمک میکند. این کشورها فقط به بالا بردن سرانه مطالعه توجه نکردهاند، بلکه برنامه ریزی فرهنگیشان به گونهای بوده است که تلاش شده کتاب در زندگی روزمره جریان داشته باشد و جامعه مانند لوازم ضروری دیگر با آن سروکار داشته باشد.
مثلاً مقوله کتاب منحصر به یک سازمان خاص نشده است و همه سازمانها و نهادها بر جریان سازی کتاب در جامعه تأکید و البته برنامه دارند . مصداق کامل این مسأله خبری بود که چند روز پیش منتشر شد مبنی بر اینکه کتابخانه دانشگاه تگزاس قرار است آرشیو و دست نوشتههای «کازئو ایشی گورو»؛ نویسنده معروف ژاپنی را خریداری کند تا بتواند آنها را به عنوان سندی در حوزه ادبیات در دسترس دانشجویان و محققان ادبیات قرار دهد. مطمئناً دستنوشتهها و یادداشتهای نویسندهای در سطح « ایشی گورو» که سالها جزو گمانه زنیهای نوبل ادبی بوده و کتابهایش به چندین زبان ترجمه شده است، تجارب جالبی به همراه دارد که برای نه تنها دانشجوی ادبیات که برای هر اهل کتابی جذاب خواهد بود.
حتماً فضای کار نوشتن یک نویسنده صاحب سبک و یا دستنوشتههایش برای یک دانشجوی ادبیات و یا نویسنده جوان میتواند جالب و جذاب باشد. مثلاً بارها خوانده ایم که اتاق کار فلان نویسنده یا شاعر بعد از درگذشتش برای بازدید علاقهمندان به موزه تبدیل شده است. در بسیاری از کشورها منازل نویسندگان برجسته هر کشور موزه ادبیات آن کشور و محل رفت و آمد کتابدوستان شده است، مثل خانه چالزدیکنز در لندن، خانه مارک تواین درهارتفورد، خانه چخوف در روسیه، خانه همینگوی در کوبا، خانه اقبال در لاهور پاکستان و خانه مارسل پروست در پاریس همگی تبدیل به موزه شدهاند. اما متأسفانه در ایران هنوز این اتفاق رخ نداده و مسایل فرهنگی همیشه دستخوش مسایل غیرفرهنگی شده است.
در کشور ما خانه فلان نویسنده یا شاعر پس از درگذشتش یا نابود شده و یا محل دعوا و کشمکش میان خانواده و نهادهای مختلف بر سر مسایل حقوقی و یا ارث و میراث شده است. نمونه بارز آن کشمکشی است که بر سر خانه جلال و سیمین وجود دارد.
با توجه به اینکه فردا سالگرد درگذشت « جلال آل احمد» است در صفحه ادبیات داستانی امروز در خصوص میراث برجای مانده از این نویسنده صحبت خواهیم کرد. خانه ای که اگر مرمت و احیا شود هم تداومی بر حیات دو نویسنده بزرگ ایران خواهد بود و هم الهام بخش نویسندگان و داستان نویسان جوان.
یک خانه خیلی خاص در دزاشیب
خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد در بنبست ارض، در کوچه رهبری و خیابان دزاشیب قرار دارد؛ خانهای که جلال آن را در زمانی که سیمین دانشور برای تحصیل در انگلستان بود، به دست خود ساخت. این خانه سالها محل جمع شدن نویسندگان بسیاری بود و تا زمان مرگ جلال، محل زندگی این زوج بود. بعد از مرگ جلال هم بار تنهایی سیمین دانشور را به دوش کشید و تا همین امروز نام دکتر سیمین دانشور بر روی زنگ آن به چشم میخورد.
پس از کش و قوسهایی که بر سر مالکیت این خانه میان بستگان سیمین وجود داشت، سرانجام شهرداری آن را خرید و قائممقام شهردار منطقه روز 9 اردیبهشتماه سال 93 در نشست رونمایی از کتاب پرویزپرستویی خبر داد که خانه سیمین و جلال از سوی شهرداری خریداری شده و قرار است این خانه به «خانه ادبیات» تبدیل شود.
این خبر شعفی در دل همه به وجود آورد که سرانجام مناقشه بازماندگان سیمین دانشور بر سر این خانه به پایان رسیده و قرار است اتفاقی که در کشورهای دیگر رخ داده در کشور ما هم رخ دهد، اما در تاریخ هشت مرداد ۱۳۹۴ خبرگزاری فارس در خصوص وضعیت این خانه و سرانجام آن گفتوگویی با خواهرزاده جلال آل احمد انجام داد و از سرنوشت این خانه پرسید که محمد حسین دانایی پاسخ داده بود: «شهرداری در حال حاضر به دلیل مشکل مالی پروژه خانه سیمین و جلال را تعطیل کرده است.»
وی گفته بود:« آخرین خبری که تا پیش از ماه مبارک رمضان داشتیم، این بود که کارهای مطالعاتی پروژه و عملیات اجرایی مختصری هم در آنجا انجام شده بود، ولی شروع جدی کارهای اجرایی، مستلزم تأمین اعتبار بود و قرار بود که بعد از ماه مبارک رمضان، وجوه مورد نیاز پیمانکار کارسازی شود و بروند به طرف اجرای عملیات تا مراسم افتتاح خانه- موزه را همزمان با سالروز تولد زنده یاد جلال آل احمد در آذرماه در همانجا برگزار کنند اما ناگهان ورق برگشت و خبر رسید که اوضاع پشت پرده به گونه دیگری است، یعنی مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی که بیش از یک سال پیش این محل را تحویل گرفته تا با کمیتعمیرات جزیی و در اسرع وقت آنجا را به یک مرکز فرهنگی عمومیبه اسم «خانه ادبیات» تبدیل کند، تازه بعد از ۱/۵ سال متوجه شده است که شهرداری مشکل مالی دارد و باید پروژهها را اولویت بندی کرد و چون فعلاً پولی در بساط نیست، بنابراین، پروژه خانه ادبیات تعطیل!»
پیشنهاد یک نویسنده
به هر حال با همه مشکلاتی که وجود دارد، حل شدن این مسأله امکانپذیر است. فقط مسأله این است که برنامه ریزان فرهنگی و هنری برای این مسایل ارزش قایل باشند و حل این نوع مشکلات جزو اولویتهای اداری شان باشد.
محسن پرویز، نویسنده و معاون اسبق فرهنگی وزارت ارشاد در این خصوص راه حل خوبی ارایه میدهد.
وی میگوید: نهادهای متولی میتوانند برای این خانهها کاربری جدیدی تعریف کنند، مثلاً منزل تبدیل به کتابخانه و یا سرای محله شود تا هم آن منزل حفظ شود و هم کاربری داشته باشد، به این صورت محدودیتهای بودجه برطرف میشود.
وی ادامه میدهد: شهرداری موظف است مکانهایی را به عنوان سرای محله خریداری کند، چه بهتر که این سراها منازل بزرگان و مفاخر کشور باشد. این مسأله سبب میشود ضمن حفظ ساختار کلی خانه برای خانه کابری جدیدی تعریف شود و بخشهای مختلف در این مکانها متمرکز شود.
این داستان نویس در ادامه میگوید: به هر حال باید راه حلهایی برای این ماجرا پیدا بشود. همه ما میدانیم در کشور ما این نوع محدودیتها وجود دارد، اما حتماً راه حلهایی هم هست که از طریق آن راه حلها میتوانیم مشکلات را حل کنیم و مانع فراموش شدن خاطرات مفاخر و بزرگان بشویم.
البته محمد حسین دانایی هم راه حلی ارایه داده بود.
وی گفته بود: « دو راه حل وجود دارد: فوری و ضربتی و دیگری بلندمدت و ریشهای. راه حل فوری مشکل این پروژه، یعنی ساخت خانه- موزه جلال و سیمین، مداخله یکی از مقامهای مافوق در قضیه و رفع اختلافهای جزیی و جنگ قدرت بین مسؤولان اجرایی و صدور دستور اکید برای اجرای سریع عملیات است.
اما راه حل دوم، به ساختار نظام اداری و سطوح مدیریتی برمیگردد، یعنی اگر بتوانیم در سازمانهای مختلف، از جمله در شهرداریهایمان، افراد را بر اساس شایستگیهای عقلی و صلاحیتهای اخلاقی و با توجه به ترجیحات علمی و کارشناسی انتخاب کنیم و بعد با برقراری یک نظام نظارتی دقیق و قوی، ترتیبی بدهیم که کارکنان و مدیران مجبور باشند فقط بر اساس قانون و مقررات عمل کنند و اجازه نداشته باشند که نظرها و منافع شخصی را در کارها دخالت بدهند، آن وقت، بسیاری از مشکلات اصلاً به وجود نخواهند آمد و اگر هم مسایلی ایجاد شوند، میتوانیم آنها را به راحتی و با هزینه اندک حل و فصل کنیم. واقعیت این است که ریشه بسیاری از مشکلات امروز ما در رابطه با بروکراسی، همین اختلافهای جزیی و جنگ قدرت بین کارکنان و سوءمدیریتهاست.»
به گفته وی، در این زمینه آنچه بالاترین اهمیت را دارد، داشتن نقشه راه و ایجاد هماهنگی است. شناخته شدهترین نهاد مناسب برای تحقق این امر هم یک هیأت امنا مرکب از نمایندگان تمام مؤسسهها و نهادهای دولتی و غیردولتی و تشکلهای مردمی و شخصیتهای ذیصلاح مرتبط با امر است تا در قالب این هیأت، منابع و امکانات از جمله منابع مالی جمع آوری شود و پروژه از تله بروکراسی نجات یابد.
نظر شما