و کار را برای آنها تا مرز انقلابها و ایستادگی برابر طاغوتهای زمان پیش ببرد. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن روز فرهنگ عمومی در گفتوگویی با حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی، مدیر مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و مؤلف کتاب «پژوهشی درباره جزیره خضراء» تأثیرهای پیوند فرهنگ یک جامعه با انتظار را به بحث و بررسی گذاشته ایم که هم اینک، پیش روی شماست.
با توجه به امیدآفرینی و روحیه بخشی به جامعه بشری از طریق مسأله منجیباوری، آیا میتوان انتظار را از عناصر جداییناپذیر فرهنگ عمومی در جامعه شیعی دانست؟ چگونه و با چه کیفیتی؟
یکی از ویژگیهای مکتب تشیع توجه ویژه به موضوع انتظار است، گرچه موضوع مهدویت و اعتقاد به منجی آخرالزمان، مسألهای عمومی است، یعنی همه مسلمانان و پیروان ادیان الهی به این موضوع اعتقاد دارند که در آخرالزمان از جانب خداوند منجیای خواهد آمد، هر چند اسامی این منجی بین آنها متفاوت باشد.
مسلمانان از همه مذاهب اسلامی به این معنا معتقدند که حضرت حجت(عج) در آخرالزمان خواهند آمد و عدالت را در سراسر زمین گسترش میدهند و آرمانشهر بشری را رقم میزنند، اما با اینکه این اعتقادی فراگیر میان مسلمانان است، متأسفانه جایگاهی در فرهنگ عمومی آنها ندارد جز طرح بحثی اعتقادی در کتابها؛ این در حالی است که در فرهنگ شیعه اثنی عشری، موضوع انتظار جزیی از فرهنگ این مذهب است، زیرا پایههای این مذهب بر امامت استوار بوده و امتداد امامت در وجود حضرت ولیعصر (عج) متجلی است و «انتظار» در شمار عبادتها و وظایف عصر غیبت قرار دارد.
این طور نیست که انتظار تنها در قالب نکتهای عقیدتی در کتابها محصور مانده باشد بلکه در نگاه شیعه، متدینان به مکتب اهل بیت (ع) خود را برای آن آماده میکنند.
با چنین نگاهی، انتظار برای ظهور منجی آخرالزمان (عج) در مذهب تشیع، مفهومی است که در دیگر مذاهب اسلامی دیده نمیشود و این نشان میدهد شیعه، مذهبی است که توانسته با چارچوب فکری قرآن و مطابق با آینده پیش رود.
برای آنکه «انتظار» به پیشانی بند فرهنگ عمومی تبدیل و همه مؤلفههای اثرگذار فرهنگی متناسب با آن طراحی و اجرا شود، چه راهکاری را باید اتخاذ کرد؟
اینکه مفهوم «انتظار» چطور باید در فرهنگ عمومی جای خود را بیابد راههای گوناگونی دارد؛ برای مثال از گذشته برگزاری جلسات دعاهای ندبه و عهد و مراسم اعیاد نهم ربیع و نیمه شعبان انجام میشده است؛ اما انتظار کاربردی و شایستهای که باید شکل بگیرد، عرصهاش وسیعتر و عمیقتر است، بدین معنا که وقتی میتوانیم خود را «منتظر» بنامیم که همه ابعاد زندگی ما رنگ انتظار داشته باشد، به گونهای که فرهنگ، سیاست و اقتصاد ما رنگ انتظار به خود بگیرد!
برای مثال اقتصاد در مفهوم رایج به معنای توزیع درآمد و سرمایه و هدف کلی از آن رفاه اجتماعی است یا ایجاد اشتغال، اما اقتصاد با رنگ انتظار یعنی اقتصادی که هدفش زمینه سازی برای ظهور است. بنابراین، وقتی اقتصاد با رنگ انتظار جهت خاص میگیرد یا خانواده با این رنگ پویا شده و به سمت ظهور حرکت میکند، بیشک دیگر امور نیز متحول خواهند شد، البته کاربردی کردن این نوع از انتظار نیازمند مدلسازی کارشناسانه است.
آیا میتوان از فرهنگ عمومی جامعه توقع کمک به جامعه پذیر کردن افراد با ارزش «انتظار» را داشت؟
کارهای بزرگ همتهای بزرگ و سرمایه گذاریهای بزرگ میخواهد، اگر اکنون سرمایهگذاریهایی را که در جهان برای بی خیالی، لاابالی گری و دنیاگرایی شده و در قالب فیلم، کتاب و ... عرضه میشود، با آنچه در زمینههایی مانند انتظار انجام میشود، مقایسه کنیم گویی جرقهای در برابر آتشفشان است!
زمانی میتوان امید به اثرگذاری فعالیتی داشت که جریانهای فکری و فرهنگی پشت این قضیه نیرومند باشند؛ برای مثال در عرصه انتظار در سینما و پویانمایی داخلی چه تعداد اثر مرتبط با انتظار داریم؟!
بنابراین، حرکت عظیم فرهنگی باید رخ دهد تا آنچه میخواهیم به وقوع بپیوندد، یعنی اگر بخواهیم انتظار با فرهنگ عمومی ما آنگونه که میخواهیم پیوند بخورد، باید تلاشمان پویا و مؤثر باشد.
آیا میتوان «انتظار» و نقش آن را در فرهنگ عمومی جامعه مانعی برای انحرافهای فردی و اجتماعی افراد و نیز مصونیتی در برابر ضدارزشها و تهاجمات فرهنگی دانست؟
جامعه بویژه بخش فعال فکری آن همواره در پی این است که توجیه و تفسیر مناسبی برای فعالیتها بیابد و اگر آن را پیدا نکند انرژی خود را در مسیر نادرستی به کار میگیرد.
این یعنی آرمانخواهی و تلاش برای تحقق بنیانهای فکری عقیدتی جزو ضرورتهای جامعه است و موضوع انتظار به جهت ویژگیها و نگاهی که به آینده دارد، در پُر کردن خلأهای فکری بسیار نیرومند است.
باید توجه داشت «انتظار» این استعداد را دارد که جمعیت فعال در این عرصه را جهت دهی کند تا در دام امثال داعش نیفتند، زیرا داعش و امثال آن که کپیهای تاریخی فراوان دارند از خلأ جامعه اسلامی که به قرآن و سنت اعتقاد دارد اما در وارد کردن این اعتقاد به سبک زندگی خود موفق نبوده است، سوء استفاده میکنند! بنابراین، این خطر همواره در جوامع دینی اسلامی وجود دارد که اگر جهت دهی صحیح نباشد، سبب میشود این انرژیهای فعال در جامعه در مسیر دیگری به فعالیت خود ادامه دهد.
بنابراین انتظار ظرفیت تامین آرمانها را دارد و میتواند بخشهای فعال فکری جامعه را به جهت کمال و سعادت سوق دهد.
با توجه به ظرفیت مفهوم انتظار و تاثیری که در بیداری ملتها و ظلم ستیزی آنها ایفا میکند آیا میتوان آثار هالیوود یا فعالیت گروههای تکفیری مانند داعش را راهبردی برای جدا کردن این مفهوم از فرهنگ عمومی جامعه شیعی دانست؟
تهی کردن جامعه از آرمانگرایی از اهداف مهم امثال هالیوود است، آنها حتی آموزههای غنی دیگر ادیان و مکاتب را به نفع خود مصادره میکنند، یعنی از اهداف مهمشان این است که جهان موعود را آنگونه که مد نظر خودشان است، تفسیر کنند مانند فیلمهایی که منجی جهان را قدرت اقتصادی-سیاسی آمریکا یا صهیونیستها معرفی میکنند!
آنها طراحیهای گوناگونی انجام دادهاند که بخشی را به عالم بی خیالی ببرند و آرمانها را جایگزین کنند و در بخش دیگری مانند داعش و وهابیت، جامعه را به سمتی ببرند که غیر از جنگ و جدال و تکفیر و آدمکُشی کارایی دیگری ندارد.
به عبارت بهتر آنها مدلهای مختلفی را برای استفاده دلخواه و متناسب با اهدافشان از منابع دنیا به کار میگیرند و این ما هستیم که باید بدانیم از ظرفیت انتظار در مواجهه و مقابله با آنها چطور باید استفاده کنیم.
مفهوم «انتظار» به آن شیوه و کیفیتی که در روایات تصریح شده چقدر میتواند در اصلاح سبک زندگی که از تأکیدهای رهبر معظم انقلاب هم هست، اثرگذار باشد؟
شکی نیست این معنا در انتظار وجود دارد، زیرا انتظار یعنی انتظار عدالت و صلح جهانی که البته در همه اینها پیام است. جامعهای که در انتظار مصلح است خود باید صالح باشد وگرنه دچار تعارض و تناقض میشود، از این روست که بر تربیت و تهذب در خانوادهها تأکید میشود.
بنابراین «انتظار» برای سبک زندگی در عرصههای مختلف پیام دارد، البته اینها به این سادگی نیست، اما فرد و خانواده منتظر، سبک و سوی خاصی در زندگی خود دارند تا بدینوسیله بتوانند زمینههای ظهور را فراهم کنند.
نظر شما