کارشناسان در نشست «راهبرد روسیه در سوریه» تصریح کردند با توجه به اینکه حاصل جمع جبری منافع بازیگران دخیل در بحران سوریه صفر است لذا چشم انداز روشنی برای حل این بحران در کوتاه مدت وجود ندارد.

چشم انداز روشنی برای حل بحران سوریه در کوتاه مدت وجود ندارد

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از مهر، میزگرد «راهبرد روسیه در سوریه» پیرامون برخی اهداف روسیه از حمله هوایی به مواضع تروریست ها در سوریه از قبیل موازنه قدرت میان مسکو و واشنگتن در دریای مدیترانه در برابر دریای سیاه مباحثی مطرح و اصول مورد نظر «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه درباره «اوراسیاگرایی» مورد واکاوی قرار گرفت.

بحث و بررسی درباره جزئیات اهداف روسیه و نیز مسیر حملات هوایی مسکو در سوریه با حضور کارشناسان این حوزه به انجام رسید.

اکنون بخش سوم و پایانی نشست مذکور در گفتگو با دکتر عباس نادری، کارشناس مسایل بین الملل؛ سعید یاری، کارشناس حوزه اوراسیا و سید قاسم ذاکری کارشناس مسائل خاورمیانه از نظر خوانندگان می گذرد.

*علت دعوت ایران به نشست وین یک چه بود؟ گردهم آمدن طرف های مذاکره در این نشست آیا به مفهوم نوعی مصالحه است؟

نادری: در اشاره به علت دعوت از ایران می توان به برخی عوامل اشاره نمود. یکی از موارد می تواند تعامل جهانِ پسا برجام با ایران باشد؛ به گونه ای که کشورها متوجه شدند نمی توانند نقش، جایگاه و تأثیرپذیری ایران در عرصه بین المللی را نادیده بگیرند.

اصرار روسیه برای حضور ایران در نشست وین، مهم اما تنها عامل مؤثر در این راستا نبود. به عبارت دیگر می توان عمل مذکور را در کنار عامل فوق الذکر مشاهده کرد. 

این نشست می تواند مقدمه یک مصالحه به شمار آید، اما در حال حاضر چشم انداز آن کاملاً مشخص نیست؛ زیرا نمی توان امید داشت که وین یک، دو و یا حتی وین های احتمالی آتی به نتیجه ای ملموس برای حل بحران سوریه برسد. دلیل این امر را می توان صفر بودن حاصل جمع منافع برای بازیگران دخیل در این بحران دانست. تقابل منافع، تکثر نگاه ها و مبهم بودن چشم انداز در بحران سوریه مؤید این موضوع است. این نکات به علاوه عدم امکان ادامه کنش گری روسیه در سوریه برای طولانی مدت می تواند نشان دهد که نشست هایی از این دست مقدمه ای برای حل و فصل بحران سوریه محسوب شود.

یاری: در پاسخ باید به چهار نکته اشاره کنم: نکته اول این است که امروزه هیچ کنشگر منطقه ای و جهانی نمی تواند تاثیرگذاری ایران در معادلات خاورمیانه را نادیده بگیرد. مسائل خاورمیانه بدون در نظر گرفتن نقش ایران و مشارکت تهران در فرآیند حل و فصل سیاسی بحرانهای منطقه ای تقریبا غیر ممکن است. نکته دوم اینکه، ما رسما اعلام کرده ایم که دنبال راه حل سیاسی در مواجهه با بحرانهای خاورمیانه منجمله مساله سوریه هستیم و طبیعتا از هر تلاش دیپلماتیک که متضمن منافع مشروع ملت سوریه باشد حمایت می کنیم. ایران با این چارچوب نگرشی و تحلیلی در نشست وین یک شرکت کرد. نکته سوم این است که ایران پس از مذاکرات هسته ای قدرت و ظرفیت دیپلماسی خود را اثبات کرده است و طبعا، در چارچوب دیپلماسی چند جانبه می توانیم با اقتدار از موضع و دیدگاههای خود دفاع و منافع خود را تعقیب و تامین کنیم. نکته پایانی این است که قاعده بازی حاکم بر بحران سوریه می تواند به صورت برد-برد یا حاصل جمع غیر صفر تعریف و تلاشهای دیپلماتیک معطوف به حل و فصل مسالمت جویانه بحران سوریه در این چارچوب دیده شود. این امر کنش گری مهم ایران در منطقه را حتی برای آمریکایی ها نیز به اثبات رساند.

در پاسخ به سئوال دوم، بهتر است تلاش برای رسیدن به «راهکار سیاسی» و یا «توافق قابل اجرا» را به جای مصالحه در نظر بگیریم.

ذاکری: به عقیده من در نشست وین ایالات متحده از سعودی ها خواست تا مخالفت نکنند. در نشستهای ژنو درباره سوریه، آمریکائی ها مانع مخالفت سعودی برای شرکت ایران نشدند و از سعودی ها نخواستند که با حضور ایران موافقت کند. تنها مخالف شرکت ایران در نشست ژنو عربستان سعودی بود. در نشست وین که در شرایط پسابرجام برگزار گردید آمریکا مایل به مشارکت ایران بود چون از نظر آمریکائی ها همانطور که پیش از مذاکرات هسته ای گفته بودند، دستیابی به توافق هسته ای با ایران بمنزله برداشتن گام اول برای رایزنی های آتی منطقه ای با ایران بحساب می آمد. لذا از نظر تصمیم گیران آمریکا برجام می تواند یک پیوست رایزنی منطقه ای با ایران داشته باشد؛ لذا فشار آمریکا به سعودی ها موجب شد جهان از نقش آفرینی ایران متنعم شود.

روسیه و آمریکا نمی خواهند قاعده بازی میان خودشان به هم بخورد؛ چرا که در این صورت بسیاری از مسائل تغییر کرده و موقعیت های خاصی ایجاد می شود و حتی ممکن است اوضاع از کنترلشان خارج شود. پر واضح است که نشست های ژنو و وین به درخواست روسیه برگزار و آمریکا و سایرین نیز در این راستا با آن مخالفتی نکردند. منظورم آنست که نشستهائی نظیر ژنو یا وین برای آمریکائی ها بیشتر بمنزله یک شو سیاسی است و از نظر آمریکائی ها اصلا قرار نیست نتیجه خاصی از این شوهای سیاسی بیرون بیاید. بعنوان مثال قبلا «وندی شرمن» درباره مذاکرات ژنو گفته بود که این مذاکرات یک شو سیاسی است و نمی خواهیم ایران در آن حضور داشته باشد. اما آمریکا در مذاکرات وین خواست تا ایران به عنوان پیوست منطقه ای پسا برجام حاضر و فعال باشد تا در نهایت از توان عظیم ایران بهره مند شود.

اروپا مخدوش شدن امنیت در مدیترانه و ادامه بحران آوارگان را بیش از این نمی خواهد؛ لذا غیر از انگلستان اروپایی ها می خواهند تا این بحران حل و فصل شود.

اینکه آیا این نشست و نشست های از این دست به معنی مصالحه است را باید در نیت کشورهای درگیر در بحران سوریه دید. برخی خواستار حل مشکلات در سوریه هستند، اما برخی کشورها اساسا تمایلی به حل آن ندارد؛ لذا نمی توان وین را به عنوان مصالحه ای در این مسیر قلمداد نمود.

*ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اخیراً اعلام کرده است که سوریه باید به شش منطقه تقسیم شود. به این شکل که سه منطقه در اختیار داعش، یک منطقه برای جبهه النصره، یک منطقه در اختیار کردها و یک منطقه در اختیار دولت دمشق خواهد بود. با توجه به جایگاه رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در تصمیم سازی های این کشور، آیا می توان چنین اظهاراتی را به نوعی دیدگاه و سیاست برخی دولتمردان آمریکا درباره سوریه تلقی کرد؟

نادری: آمریکا به دنبال تجزیه خاورمیانه به واحدهای سیاسی کوچک تر است و آن را در قالب سیاست اعلامی خود نیز بیان کرده است. یکی از مؤلفه های  سیاست های آمریکا تقسیم کشورهای خاورمیانه به بخش های حاکمیتی کوچک تر است. دولتمردان آمریکایی نمی توانند علیرغم اعلام مکرر چنین سیاستی به تحقق «خاورمیانه بزرگ» روی بیاورند. آمریکا توان آن را ندارد تا  تقسیم بندی سوریه به این بخش ها را به این شکل به پیش ببرد؛ اما مسلم است که تطویل بحران در سوریه توسط آمریکا در حال انجام است تا از این رهگذر توان کشورهای درگیر در این موضوع تحلیل رفته و نتوانند مجالی برای پیشرفت خود داشته باشند. این اقدام برای ترکیه هم پذیرفتنی نیست؛ چرا که در این صورت، زمینه و بسترهای لازم برای فعالیت تروریست ها را در کنار خود فراهم می آورد؛ با این حساب برای ترکیه 5 منطقه خطر ایجاد می شود که می تواند هم تمامیت ارضی و هم امنیت ملی این کشور را با مخاطره مواجه نماید. عراق نیز 5 منطقه ای که برای خود موجد تهدید باشد را نمی پذیرد. لذا چون همپیمانان منطقه ای آمریکا نمی گذارند چنین تهدیدی به سوی آن ها سرازیر شود، آمریکا هرگز قادر به پیاده سازی این امر نخواهد بود.

یاری: دیدگاه آقای هاس با توجه به شناختی که از ایشان داریم و بخصوص نقش اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در تصمیم سازیهای مرتبط با سیاست خارجی و امنیتی آمریکا می تواند منعکس کننده نظر بخش مهمی از بدنه محافل فکری و مطالعاتی آمریکا باشد ولی این بدان معنی نیست که سیاست دولت آمریکا هم دقیقا همین باشد و طراحی های آمریکا برای تجزیه سوریه عینا همانی باشد که  نقشه اش را آقای هاس ترسیم کرده است. لذا لازم است با دور اندیشی و احتیاط با این موضوع برخورد کنیم.

نباید آمریکا را قدر قدرت بدانیم در عین حال، به این واقعیت توجه کنیم که نوع مواجهه آمریکا با بحران سوریه، زمینه ساز تضعیف و در بلندمدت زمینه ساز تجزیه سوریه است. لذا، الزاما نمی توانیم نظر هاس را به عنوان سیاست دولت آمریکا بپذیریم. زیرا اولاً آمریکا مدعی است که رهبری مبارزه با تروریست ها را بر عهده دارد، لذا منطقی به نظر نمی رسد که 3 منطقه از سوریه را برای تشکیل دولت داعش در نظر بگیرد. ثانیاً، ترک ها کاملاً مخالف ایجاد یک دولت مستقل کرد در سوریه هستند؛ چرا که تولد یک واحد سیاسی مستقل با هویت کردی برای ترکیه به عنوان هم پیمان آمریکا مطلوب نیست. ثالثاً، آمریکا در طراحی و اجرای هر طرح سرزمینی و ژئوپلیتیکی در این منطقه، منافع امنیتی رژیم صهیونیستی را در محاسبات خود در نظر می گیرد. این نحوه تقسیم بندی سوریه نه تنها به ثبات و امنیت این رژیم کمک نمی کند، بلکه با توجه به ماهیت داعش می تواند به عنوان یک عامل ضد ثبات عمل نماید. این بحث را این گونه می توانم جمع بندی کنم که اگرچه برنامه بلند مدت آمریکایی ها تجزیه سوریه و تولد دولت - ملت های جدید و متعدد است، اما این امر نمی تواند به این شکل تحقق پیدا کند .

ذاکری: ایالات متحده مدتی است که در اندیشه تغییر نقشه خاورمیانه و شمال آفریقا به سر می برد ولی توان آمریکا در برخی از مهمترین مسائل جهانی و به ویژه منازعات منطقه ای به شدت افت کرده است و بقول معروف آمریکا بر خلاف گذشته دیگر در دنیا فعال مایشاء به شمار نمی آید. ذکر این نکته مهم است که در آمریکا مراکز فکری گوناگون و فراوانی وجود دارند و در این مراکز فکری هم عمدتا چهره های برجسته و سابقه دار سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی حضور دارند و نظرات این مراکز فکری هم غالبا با همدیگر متفاوت است. آمریکا بر اساس واقعیتهای در میدان و بر روی زمین عادتش اینست که تیری را شلیک می کند بعدا هر کجا این تیر به هدف نشست، دور آنرا خط می کشد و می گوید هدف من همین بود!!؟؟ الآن سوریه تبدیل به صحنه تعیین اولویت دشمنان غرب شده است؛ بهره برداری از فتنه سوریه در چارچوب بی ثباتی سازنده (Constructive Instability) برای آمریکائی ها اهمیت دارد تا در لوای آن به تسویه حساب با مخالفان خود بپردازد. اینک سوریه تبدیل به صحنه اولویتهای مقابله غرب و ناتو با دشمنانش شده است؛ از نظر غرب، محور ایران و متحدانش، روسیه، داعش، القاعده و حتی برخی دیگر از کشورهای اسلامی در خاورمیانه دشمنان بالفعل یا بالفطره غرب بحساب می آیند و فعلا این دشمنان آمریکا و غرب در سوریه درگیر هستند. آمریکا و ناتو در صدد تعیین اولویت برخورد با دشمنان خود در فتنه سوریه هستند. بحران های ذاتی سرمایه داری باعث شده است تا آمریکا به صدور بحران و دور کردن آن از خود مبادرت ورزد. از دیدگاه سیاست مداران این کشور، بحران سوریه موجب شده است تا عربستان، ایران، ترکیه و ... در این منطقه درگیر باشند؛ چه منافعی بالاتر از آن برای آمریکا قابل تصور است؟ بازیگران به آن وارد شده و آن وقت است که آمریکا انتخاب می کند که اولویت مقابله با کدام یک از طرف ها است.

*با توجه به شرایط کنونی، نتیجه و سرانجام بحران را چگونه می بینید؟

یاری: سرانجام بحران سوریه تابعی از تصمیم ها و رفتارهای کنشگران اصلی بحران سوریه و بخصوص آمریکا و عربستان و ترکیه و قدرتهای موثر اروپایی و نحوه واکنش و مواجهه آنها با اقدام نظامی روسیه است. واقعا ماهیت بحران چنان در هم تنیده و پیچیده است که قابلیت پیش بینی پذیری آینده سوریه بسیار سخت است. رویکرد آمریکا و شرکای غربی و منطقه ای اش با رویکرد ایران و روسیه تفاوتهای اساسی دارد. چگونگی هماهنگی ایران و روسیه از منظر عملیاتی و امکان تداوم بلندمدت اقدام نظامی توسط روسها که برخی صاحب نظران نسبت به آن بدبین هستند، دو متغیر کلیدی در تبیین سرانجام این بحران است.

نادری: روسیه به دنبال حل و فصل کوتاه مدت این بحران است. نتیجه این مسأله به واقعیات میدانی صحنه سوریه بستگی دارد. شخصاً بر این باورم که سیاست کلی بازیگرانی غیر از ایران و روسیه و متحدین آن ها تطویل بحران است تا از این رهگذر کشورهای منطقه را در میدانی مهم زمینه ساز بازگیری خود بسازند. موج تروریسمی که در خاورمیانه به راه افتاده است، می تواند تا اندازه زیادی امواج خود را از خارج نزدیک دور نگه دارد.

ذاکری: نمی توان به صورت دقیق نتایج بحران سوریه را برشمرد، اما می توان به برخی پیامدهای آن اشاره نمود. بحران سوریه نهایتا بر سرنوشت اسلام سیاسی همینطور بر آینده روسیه بعنوان قدرتی جهانی اثرگذاری ویژه ای خواهد داشت. همسایگان سوریه به ویژه ترکیه سرنوشتشان به این مسأله گره خورده است. برای رژیم صهیونیستی که با بحران موجودیت و ادامه بقا مواجه است بحران سوریه تاثیر سرنوشت سازی خواهد داشت. بحران سوریه برای نظامهای سلطنتی در حاشیه جنوبی خلیج فارس هم سرنوشت ساز است. بیش از هر طرف دیگری ترکیه آسیب پذیر شده است چون امکان دارد بزودی تبدیل به خط مقدم رویارویی های متنوع جهانی و منطقه ای بشود. در حال حاضر جنگ کریمه به نبردهای سوریه گره خورده است و منطقه نمی تواند از آن مصون بماند. متصل شدن جنگ کریمه در حوزه دریای سیاه به جنگ سوریه در حوزه مدیترانه که توسط روسیه و ناتو انجام پذیرفته است تاثیرات سرنوشت سازی بر آینده سیاست جهانی خواهد گذارد. فراموش نکنیم که نتایج جنگ کریمه در قرن 19 میلادی سرنوشت روسیه و دیگر قدرتهای اروپائی را تعیین نمود و سبب ارتقای جایگاه جهانی انگلیس و افت جایگاه روسیه شد؛ جنگهای کریمه در قرن 19 تکلیف توازن قوا در اروپا را تعیین کرد و بتدریج زمینه زوال و فروپاشی عثمانی و وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه و سرنگونی تزارها در روسیه را فراهم نمود. همین جنگهای کریمه در قرن 19 سبب تسلط بلامنازع انگلیس بر ایران شد که برون ده آن جدا شدن هرات از ایران، تثبیت شبکه های فراماسونری در ایران و بسیاری مسائل دیگر بود، اینک متصل شدن دو بحران سوریه و اوکراین به همدیگر نشان می دهد که خروجی این بحرانها اثرات بسیار مهمی بر غرب آسیا، حوزه مدیترانه، ترکیه و قاره اروپا بر جای خواهد گذارد.   

به نظر من خاورمیانه آبستن یک تحول الهیاتی البته در بستر زمانی طولانی مدتی است و من فکر می کنم ما الان در وسط این رویداد قرار گرفته ایم. از دیر باز، این منطقه مهد الهیات در کره زمین بوده است. لذا نتیجه تحولات در آن را می توان به تغییرات این چنینی مرتبط دانست. هر کشوری که بر اساس خطای محاسباتی به اقدام نسنجیده ای در این منطقه مبادرت ورزد، دامنه تبعات نیز گریبان گیر آن خواهد شد.در دیدگاه اشراق گرایانه ادیان ابراهیمی یک پیش بینی برای وقوع جنگی سرنوشت ساز در آخر الزمان در سرزمین شامات وجود دارد؛ یهودی ها و انجیلی ها از جنگ یاد شده بعنوان آرماگدون یاد می  کنند؛ منظور جنگی خونین است که تکلیف خیلی مسائل را در عرصه جهانی روشن خواهد ساخت. اگر بسرعت راه حل معقولی برای بحران سوریه پیدا نشود، شاید این جنگ ظرفیت تبدیل شدن به جنگ بزرگتری نظیر آرماگدون را داشته باشد و اگر این بحران بسرعت حل نشود حتما قربانیان بمراتب بیشتری را خواهد بلعید.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.