تصوری که از روزنامهنگاری و خبرنگاری در ذهن برخی وجود دارد، آدمهایی پرجنب و جوش و باهوشی هستند که سرشان درد میکند برای ماجراجویی و دردسر.
اما اجازه بدهید که این تصور کلیشهای ذهن شما را پاک کنم و با احترام به روزنامهنگارانی که برای قلمشان احترام و ارزش قایلند و از متوسط هوش عمومی، پلهای بالاترند، بگویم که این تصور از روزنامهنگاری غلط است.
گروهی هر چند اندک- از آنانی که نام روزنامهنگاری را یدک میکشند و با این نام پرستیژی برای خودشان ساختهاند، کارمندانی هستند که از بد روزگار و پیدانشدن کار دیگری، پایشان به ساختمانهای مطبوعاتی باز شده است.
با یک استاد ارتباطات دانشکده علامه طباطبایی درباره روزنامهنگاران و ویژگیهایی که باید داشته باشند و ندارند، گفتوگو کردهایم که میخوانید.
عباس اسدی که دکترای علوم خبری دارد، معتقد است: روزنامهنگاران ما کارمند هستند نه روزنامهنگار.
او توضیح میدهد: اخلاق حرفه ای روزنامهنگاری در جامعه ما بسیار ضعیف شده است، چون روزنامهنگاری ما، روزنامهنگاری تجاری است نه خدمت عمومی.
راه غلط آمدهها
به گفته او در جامعه ما روزنامهنگاران بهدنبال این هستند که از جایی رپرتاژ آگهی بگیرند. وقتی روزنامهنگاری تجاری و کاسبی شود، روزنامهنگاری زرد هم رواج پیدا میکند. اگر روزنامهنگاری ما برای خدمت به مردم بود، به دنبال روزنامهنگاری زرد نمیرفتند.
اسدی در پاسخ به این سوال که آیا یکی از دلایل چنین گرایشی، حقوق و دستمزدهای پایین در کار روزنامهنگاری نیست؟ میگوید: چنین چیزی را قبول ندارم. کسی که به سراغ روزنامهنگاری میآید با علاقه باید وارد این عرصه شود و به همین حقوق هم رضایت دهد. کسی را مجبور نکردهاند که بدون علاقه وارد کار روزنامهنگاری شود.
کسی که به روزنامهنگاری عشق و علاقه دارد، نباید به دنبال مادیات باشد. کسی که میخواهد از راه روزنامهنگاری، کاسبی کند، راه را درست نیامده است. به باور این استاد دانشگاه، کسانی که میگویند حقوق روزنامهنگاری کم است، چرا به این کار چسبیدهاند؟ چرا نمیروند جای دیگری که حقوقش بیشتر است کار نمیکنند.
پلی برای عبور
برخی روزنامهنگاری را پلی برای عبور و پله ای برای صعود میدانند. اسدی با تأیید این موضوع، میگوید: روزنامهنگاری در کشور ما سکوی پرش برای رسیدن به قدرت است؛ این قدرت میخواهد نمایندگی مجلس باشد یا پست و مقام دولتی.
به گفته این استاد دانشگاه در جامعه ما روزنامهنگاری به معنای واقعی وجود ندارد و جای خالی احزاب را پر میکند. اگر در کشور ما حزب وجود داشت، این معضل کمرنگتر بود.
او با تاکید بر اینکه اگر روزنامهنگاری با هدف خدمت به جامعه باشد، قداست پیدا میکند، اظهار تأسف میکند نسبت به آنهایی که از راه روزنامهنگاری میخواهند به نان و نوایی برسند. همین افراد هم از وضعیت مالی خود مینالند.
روزنامهنگاران باهوشترند؟
او با بیان اینکه ضرورت دارد روزنامهنگار از سطح هوشی بالاتری نسبت به متوسط جامعه برخوردار باشد، میگوید: اینکه روزنامهنگاران هوش و ذکاوت دارند را خروجی رسانهها مشخص میکند.
اسدی سپس با طرح این پرسش که اگر این هوش و ذکاوت وجود دارد پس چرا همه روزنامهها شبیه هم هستند، چرا تحول ایجاد نمیکنند و خلاقیت ندارند، چرا تیراژ مطبوعات اینقدر پایین است؟ تأکید میکند: نباید دچار توهم شد که همه روزنامهنگاران، افراد باهوشی هستند.
او هوش روزنامهنگار را در کنار وجدان اخلاقی و اخلاق حرفهای قرار میدهد و میگوید: اینها در کنار هم لازم است. هدف روزنامهنگاری باید خدمت به مردم باشد.
به گفته این استاد ارتباطات، روزنامهنگاران به اصطلاح باهوش ما چه خلاقیت و نوآوری در سبک نوشتاری خود داشتند، وقتی اصول روزنامهنگاری در کشور ما مربوط به نیم قرن پیش است. به باور او، ذکاوت این نیست که دو تا خبر جنجالی بزنند و جامعه را به هم بریزند.
قلم فروشان ارزان فروش
متأسفانه برخی روزنامهنگاران هم برای یک کارت هدیه یا چند دفتر و خودکار، قلم خودشان را میفروشند. اسدی با طرح این مطلب، میگوید: چنین روزنامهنگاری چطور میتواند جامعه را اصلاح کند وقتی قلمش را اینقدر ارزان میفروشد؟ اینها جیرهخوار روابط عمومیها هستند و آنها روزنامهنگار را با یک بن هدیه میخرند.
او حرفهایش را با این جمله به پایان میرساند: این شکل از روزنامهنگاری را روزنامهنگاری معیوب و بیماری میدانم، چون کارمند مآبانه است و افراد از این راه، فقط کسب درآمد میکنند. در حالیکه روزنامهنگار با پایبندی به اخلاق حرفهای باید درجامعه تأثیرگذار و جریانساز باشد که نیست.
نظر شما