این دختر اینگونه ادعا کرد که حدود دو هفته پیش از خانه پدرم فرار کردم. با زنی در شهریار آشنا شده بود که قرار بود به خانه او بروم و شب را در آنجا مهمان باشم. وقتی به آنجا رسیدم او مرا در خانه اش حبس کرد و برای کارهای خانه اش از من بیگاری کشید در حالیکه مقدار کمی غذا به من می داد. حدود دو هفته ای را به این صورت گذراندم و به هر طریقی بود می خواستم راه فراری پیدا کنم با اینحال هیچ بار موفق به فرار نشدم تا اینکه بالاخره دیشب توانستم از آنجا خودم را خلاص کنم. من حتی هیچ راهی نداشتم که بتوانم فریاد بزنم و دور و بر آن خانه خلوت بود.
پس از ثبت اظهارات دختر جوان در پرونده، به دستور بازپرس مرشدلو رسیدگی به این موضوع در اختیار مأموران اداره یازدهم قرار گرفت. در آخر دختر جوان در اختیار خانواده اش قرار گرفت.
نظر شما