قدس آنلاین/ مجید تربت زاده: نه اولین بار بود و نه آخرین بار خواهد بود که «عبدالله عبدالله» از رئیس جمهور افغانستان –اشرف غنی – انتقاد می کند. البته می شود گفت سخنان رئیس اجرایی حکومت افغانستان که پنج شنبه گذشته بیان شد ، یکی از تند ترین انتقادهای صورت گرفته در طول عمر دو ساله دولت وحدت ملی افغانستان است.

بازمانده «ائتلاف شمال»

«عبدالله عبدالله» که به نظر می رسید حوصله اش از بی محلی های «اشرف غنی» سر رفته ، به سیم آخر زد و گفت : «رئیس جمهور در چند ماه گذشته حتی یک ساعت را به ملاقات رو در رو با او اختصاص نداده ... اگر وی حوصله و فرصت بحث درباره مشکلات را ندارد پس لیاقت ریاست جمهوری را هم ندارد». اشرف غنی ترجیح داد در برابر این انتقاد تند و تیز باز هم سکوت کرده و تنها با صدور یک بیانیه سخنان «عبدالله» را خلاف موازین حکومتی اعلام کند.اگرچه در پایان بیانیه تأکید شده بود که بزودی در باره سخنان «عبدالله» بحث های جدی را آغاز خواهد کرد اما چون از این «بحث های جدی» خبری نشد، دیروز سخنگوی «عبدالله» گفت: « برای برون رفت از بحران باید لویه جرگه برگزار شود و جایگاه ریاست اجرایی حکومت ملی را مشخص کند». بنابراین به نظر می رسد دودِ اختلاف های بنیادی که با گذشت دو سال از عمر دولت وحدت ملی هنوز میان رئیس جمهور و ریاست اجرایی حکومت افغانستان باقی است باز هم  بیشتر از گذشته به چشم مردم افغانستان خواهد رفت.

سناتور زاده ، چشم پزشک ، مجاهد و سیاستمدار
56 سال پیش وقتی در کابل به دنیا آمد پدرش «غلام محی الدین خان زمریانی» کارمند عالی رتبه دولت به شمار می رفت و سناتور انتصابی مجلس شورای ملی بود. خود «عبدالله » در باره کودکی و تحصیلاتش می گوید: «زمانی که هنوز دو سال داشتم ، پدرم که مامور دولت بود، به قندهار تبدیل(منتقل) شد . صنف اول را در قندهار خواندم ؛ اما بعداً پدرم از قندهار دوباره به کابل تبدیل شد دوباره صنف اول را درمکتب ابتداییه غازی ایوب خان کابل خواندم ...دوران لیسه(دبیرستان) را در لیسه نادریه شامل شدم و در سال 1355 از لیسه نادریه فارغ و بعد از امتحان کانکور به فاکولته (دانشکده) طب کابل کامیاب شدم. البته علاقه مندی من به فاکولته ادبیات بود؛ اما در اثر تشویق خانواده و دوستان ، رشته طب را انتخاب و دنبال کردم».
دکتر عبدالله تنها یک سال را دربیمارستان «نور» کابل کار کرد و سپس به پاکستان رفت . بازگشتش به کابل همزمان شد با جنگهای داخلی و پس از مدتی مورد توجه «احمد شاه مسعود» قرار گرفت و به عنوان مشاور به او پیوست و تا آزادی کابل در کنارش ماند. مدتی را سخنگوی وزیر دفاع -احمد شاه مسعود- و بعدها معاون و سرپرست وزارت خارجه  دولت «ربانی» شد و  در سال 1380 نیز وزیر خارجه شد. 5 سال بعد حامد کرزای او را کنار گذاشت تا «عبدالله» با تشکیل ائتلاف « تغییر و امید» خود را برای انتخابات سال 88 آماده کند. او در رقابت انتخاباتی شکست خورد و به جبهه اپوزیسیون کرزای پیوست. در انتخابات سال 1393 رقابت نزدیک «عبدالله» و «اشرف غنی» به دور دوم کشیده شد و با اینکه در دور اول پیشتاز بود در دور دوم ، رقابت را به اشرف غنی واگذار کرد. اعتراض های «عبدالله» به نتیجه دور دوم انتخابات سبب ایجاد بن بست در روند سیاسی این کشور شد و پس از مدتها وقفه با میانجیگری وزیر خارجه آمریکا ، دو طرف توافق کردند که «اشرف غنی» رئیس جمهور و «عبدالله» رئیس اجرایی حکومت باشد.

توافق ناپایدار
اگرچه بعد از ماهها اختلاف نظر و بعد به بن بست رسیدن و پادر میانی «جان کری» هر دو طرف اعلام کردند برای تشکیل دولت وحدت ملی توافق کرده اند اما از همان نخست معلوم بود دیگِ این شراکت سیاسی هرگز به جوش نمی آید و حتی آبی هم از آن گرم نخواهد شد. در فضایی که به نظر می رسید صبر و حوصله مردم افغانستان و جامعه جهانی از اختلاف و بلاتکلیفی سیاسی به سر آمده ، دو طرف ناچار ابتکار عمل را دودستی به وزیر خارجه آمریکا تقدیم کردند تا نطفه یک توافق شکننده شکل بگیرد. هردو هنوز خود را پیروز انتخابات می دانستند و علاوه بر آن «اشرف غنی» معتقد بود به عنوان رئیس جمهور جایگاهی بالاتر از «عبدالله» دارد و منصب و جایگاه رقیبش به عنوان « رئیس اجرایی دولت» در قانون اساسی دیده نشده و باید مطیع تصمیمهای رئیس جمهور باشد. این در حالی بود که مفاد توافق همه چیز را به نسبت مساوی و البته روی کاغذ میان آنها تقسیم می کرد اما در عمل هیچ راهکاری برای این تقسیم قدرت اندیشیده نشده بود. بنابراین از همان روزهای آغاز توافق ، اختلاف ها به شکل اختلاف نظر بر سر انتصاب وزیر دفاع ، رئیس ستاد ارتش و... پدیدار شد.

عبدالله چه می خواهد؟
اختلاف نظر «عبدالله» با شریک سیاسی اش یکی دو مورد نیست و تنها به این خلاصه نمی شود که او می خواهد نقش و جایگاه « ریاست اجرایی » تعیین و تبیین شود. رویکرد دو شریک متاسفانه در همه زمینه ها به هم تفاوت و تقابل دارد . در حالیکه «اشرف غنی» معتقد است باید با طالبان وارد گفت و گو و تعامل شد ، عبدالله تأکید دارد که با امتیاز دادن به این گروه نمی توان به صلح و آرامش دست یافت. در مسایل اقتصادی نیر اشرف غنی به پاکستان و عربستان گرایش دارد در حالیکه عبدالله مایل است روابط تجاری و اقتصادی با ایران را دنبال کند. حالا اگر به رویکرد دو رقیب در حوزه سیاست خارجی نیز دقت کنید همین میزان اختلاف نظر را خواهید دید. در ماجرای حمله عربستان به یمن ،اشرف غنی از سعودی ها حمایت می کند در حالیکه عبدالله آن را محکوم می کند. اگر اشرف غنی تلاش دارد از طریق نزدیک شدن به عربستان، آمریکا و پاکستان ، مشکلات کشورش را در سطح بین المللی حل و فصل کند ، عبدالله ترجیح می دهد این مهم را از طریق رابطه با ایران، هند و روسیه دنبال کند. با این حساب ، دو رقیب راهی ندارند جز اینکه یا به صورت مصلحتی و تا پایان عمر دولت با هم همکاری کنند و یا اینکه دوباره و با پررنگ کردن اختلاف هایشان اوضاع سیاسی کشور را به بن بست بکشانند.

جا خالی می کند؟
در حالیکه برخی منابع نزدیک به رئیس جمهور افغانستان می گویند حزب جمعیت اسلامی بزودی فرد جدیدی را برای جایگزینی «عبدالله» معرفی خواهد کرد ، او در سخنان هفته قبلش گفت: «در تعامل با ارگ ریاست جمهوری افغانستان هرگز جا خالی نمی کنم». البته این سیاستمدار افغان در ماجرای آخرین انتخابات ریاست جمهوری کشورش  و پیش از آن با جنگیدن در کنار «احمد شاه مسعود» نشان داده است که اهل جا خالی کردن نیست اما باید دید آیا این بار و در پایان ایستادگی و جا خالی نکردن بار دیگر شرایط سیاسی او را وادار خواهد کرد به میانجی گری کشوری دیگر تن دهد و به توافقی موقت و ناپایدار راضی شود؟  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.