کودکی در سر سفره قاشق برمی ‏دارد، آن را پر از غذا می ‏کند و به سر و صورت و لباس‌ های خود می‏ ریزد. مادرش ناراحت می‏شود و قاشق را از او می ‏گیرد تا خود غذا به دهان او بگذارد، امّا کودک ابراز ناراحتی می کند و با تمام وجود می گوید: من اگر مستقل باشم و قاشق در دست خودم باشد، حتی اگر سر و صورت و لباسم را خراب کنم، بهتر است تا اینکه وابسته به تو باشم و تو غذا را در دهان من بگذاری.

نظر اسلام در رابطه با کشورهای کفر چیست؟

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان ، در تاریخ اسلام داریم که مسلمانان که در دهه اول بعثت (شاید به خاطر بت های بسیاری که در کعبه بود)، عبادات خود را به سوی بیت المقدّس انجام می دادند، بعد از هجرت به مدینه مورد نیش زبان و کنایه یهودیان قرار گرفتند که شما به سوی قبله ما نماز می خوانید، پس استقلال ندارید!
پیامبر (صلی ‌الله علیه‌ واله ‌وسلم) از این کنایه ها ناراحت می شد و به اطراف آسمان می نگریست و گویا منتظر وحی بود تا اینکه دستور آمد از این پس به سوی مسجدالحرام نماز بخوانید و قبله مستقل داشته باشید تا یهودیان بر شما حجّت و منّتی نداشته باشند و شما را دنباله روی خود ندانند: «لئلّایکون اللناس علیکم حُجة» (سوره بقره، آیه 150)
در جای جای قرآن کریم، این تذکر مشهود است که مراقب ارتباط هایمان با بیگانگان باشیم. در ادامه نمونه هایی را تقدیم می کنیم ....

کافران را دوست و سرپرست خود نگیرید

پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به قدری مراقب این موضوع بود که در جنگ احد  هنگامی که سیصد نفر از یهودیان برای همکاری با مسلمانان در برابر مشرکان اعلام آمادگی کردند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را از نیمه راه باز گرداند و کمک آنها را نپذیرفت، در حالی که این عدد در نبرد احد می توانست نقش مؤ ثری داشته باشد، چرا! زیرا هیچ بعید نبود که آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همکاری کنند و باقیمانده ارتش ‍ اسلام را نیز از بین ببرند. (تفسیر نمونه)

«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصیر» (ال عمران- 28 )
 افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند، و هرکس چنین کند هیچ رابطه‏ای با خدا ندارد (و پیوند او بکلی از خدا گسسته می‏شود)، مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به ‏خاطر هدف‌ های مهم ‏تری تقیه کنید) خداوند شما را از (نا فرمانی) خود بر حذر می‏دارد، و بازگشت (شما) به سوی خداست.
عزت و ذلت  و تمام خیرات به دست خدا است و در این آیه مؤمنان را از دوستی با کافران  شدیداً نهی می‏کند.
این آیه در زمانی نازل شد که روابطی در میان مسلمانان و مشرکان با یهود و نصاری وجود داشت و چون ادامه این ارتباط، برای مسلمین زیانبار بود مسلمانان از این کار نهی شدند.
این آیه در واقع یک درس مهم سیاسی اجتماعی به مسلمانان می‏دهد که بیگانگان را به عنوان دوست و حامی و یار و یاور هرگز نپذیرند، و فریب سخنان جذاب و اظهار محبت ‌های به ظاهر صمیمانه آنها را نخورند، زیرا ضربه‏ های سنگینی که در طول تاریخ بر افراد با ایمان و با هدف واقع شده در بسیاری از موارد از این رهگذر بوده است.
اگر ما کفار  را اولیای خود بگیریم خواه ناخواه با آنان امتزاج روحی پیدا کرده‏ ایم، امتزاج روحی هم ما را می‌ کشاند به اینکه رام آنان شویم، و از اخلاق و سایر شئون حیاتی آنان متاثر گردیم (زیرا که نفس انسانی خوپذیر است) 
تاریخچه استعمار می‏گوید: همیشه ظالمان استثمارگر در لباس دوستی و دلسوزی و عمران و آبادی ظاهر شده‌‏اند و هنگامیکه جای پای خود را محکم می‏ کردند بی رحمانه بر آن جامعه می ‏تاختند و همه چیز آنها را به یغما می ‏بردند.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ (مائده، 51)
ای کسانی که ایمان آورده اید! یهود و نصاری را ولّی ( و دوست و تکیه گاه خود) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی کند.

تکیه بر بیگانه  گرچه در شان نزول آیات فوق سخن از دو نفر یعنی عبادة بن صامت و عبد الله بن ابی در میان آمده ولی جای تردید نیست که اینها فقط به عنوان دو شخص تاریخی مورد نظر نیستند، بلکه نماینده دو مکتب فکری و اجتماعی می باشند، یک مکتب می گوید از بیگانه باید برید و زمام کار خود را به دست او نداد و به کمکهای او اطمینان نکرد. دیگری می گوید: در این دنیای پرغوغا، هر شخص و ملتی تکیه گاهی می خواهد، و گاهی مصلحت ایجاب می کند که این تکیه گاه از میان بیگانگان انتخاب شود، دوستی آنها با ارزش است و روزی ثمر بخش ‍ خواهد بود.

قرآن، مسلمانان را از همکاری با یهود و نصاری  بشدت برحذر می‏ دارد، نخست می‏ گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‏اید، یهود و نصاری را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری‏ أَوْلِیاءَ).
یعنی ایمان به خدا  ایجاب می ‏کند که به خاطر جلب منافع مادی با آنها همکاری نکنید، سپس با یک جمله کوتاه، دلیل این نهی را بیان کرده، می ‏گوید: «هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم ‏پیمان هم‏ مسلکان خود هستند» (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ) یعنی، تا زمانی که منافع خودشان و دوستانشان مطرح است، هرگز به شما نمی ‏پردازند.
روی این جهت، «هر کس از شما طرح دوستی و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندی اجتماعی و مذهبی جزء آنها محسوب خواهد شد» (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ). و شک نیست که «خداوند چنین افراد ستمگری را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه می ‏کنند، هدایت نخواهد کرد» (إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
تکیه بر بیگانه  گرچه در شان نزول آیات فوق سخن از دو نفر یعنی عبادة بن صامت و عبد الله بن ابی در میان آمده ولی جای تردید نیست که اینها فقط به عنوان دو شخص تاریخی مورد نظر نیستند، بلکه نماینده دو مکتب فکری و اجتماعی می باشند، یک مکتب می گوید از بیگانه باید برید و زمام کار خود را به دست او نداد و به کمکهای او اطمینان نکرد. دیگری می گوید: در این دنیای پرغوغا، هر شخص و ملتی تکیه گاهی می خواهد، و گاهی مصلحت ایجاب می کند که این تکیه گاه از میان بیگانگان انتخاب شود، دوستی آنها با ارزش است و روزی ثمر بخش ‍ خواهد بود. 

قرآن کدام مکتب را بر می گزیند؟

قرآن مکتب دوم را به شدت می کوبد و مسلمانان را از این طرز تفکر با صراحت و تاکید برحذر می دارد، اما متاسفانه بعضی از مسلمانان ، این فرمان بزرگ قرآن را به دست فراموشی سپردند و تکیه گاه هائی از میان بیگانگان برای خود انتخاب نمودند و تاریخ نشان می دهد که بسیاری از بدبختی های مسلمین  از همین جا سرچشمه گرفته است ! 
اندلس تابلو زنده ای برای این موضوع است و نشان می دهد که چگونه مسلمانان به نیروی خود درخشان ترین تمدن ها را در

تاریخچه استعمار می‏گوید: همیشه ظالمان استثمارگر در لباس دوستی و دلسوزی و عمران و آبادی ظاهر شده‌‏اند و هنگامیکه جای پای خود را محکم می‏ کردند بی رحمانه بر آن جامعه می ‏تاختند و همه چیز آنها را به یغما می ‏بردند.

اندلس دیروز و اسپانیای امروز به وجود آوردند، اما به خاطر تکیه کردن بر بیگانه چه آسان آن را از دست دادند. 
امپراطور عظیم عثمانی که در مدت کوتاهی همانند برف در فصل تابستان به کلی آب شد، شاهد دیگری بر این مدعا است، در تاریخ معاصر نیز ضربه هائی که مسلمانان به خاطر انحراف از این مکتب خورده اند کم نیست، اما تعجب در این است که چگونه هنوز بیدار نشده ایم ! 
در هر حال بیگانه، بیگانه است و اگر یک روز منافع مشترکی با ما داشته باشد و در گام های محدودی همکاری کند سرانجام در لحظات حساس نه تنها حساب خود را جدا می کند، بلکه ضربه های کاری نیز به ما می زند، امروز مسلمانان باید بیش از هر وقت به این ندای قرآن گوش ‍ دهند و جز به نیروی خود تکیه نکنند. پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به قدری مراقب این موضوع بود که در جنگ احد  هنگامی که سیصد نفر از یهودیان برای همکاری با مسلمانان در برابر مشرکان اعلام آمادگی کردند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را از نیمه راه باز گرداند و کمک آنها را نپذیرفت، در حالی که این عدد در نبرد احد می توانست نقش مؤ ثری داشته باشد، چرا! زیرا هیچ بعید نبود که آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همکاری کنند و باقیمانده ارتش ‍ اسلام را نیز از بین ببرند. (تفسیر نمونه)

منابع: 
تفسیر المیزان 
تفسیر نمونه 
کتاب قرآن و عصر ما؛ نوشته حجت الاسلام قرائتی 
بیانات حجت الاسلام قرائتی؛ درس هایی از قرآن

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.