تحولات لبنان و فلسطین

 چرا سعدالحریری با گزینه حزب‌الله موافقت کرد؟

در حالی که طی هفته گذشته رسانه‌های جهان در تسخیر اخبار حمله ارتش عراق به موصل و جملات رد و بدل شده در آخرین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا بود، یک حادثه بسیار مهم در لبنان رخ داد، اما مجال ظهور رسانه‌ای کمتری یافت. در آخرین روز هفته قبل، عاقبت «سعد الحریری» از نامزدی ژنرال میشل عون، چهره مورد نظر حزب‌الله برای ریاست جمهوری لبنان، اعلام حمایت کرد. این یک پیروزی مسلم برای مقاومت در لبنان محسوب می‌شود، اما چرا جریان المستقبل به رهبری سعد الحریری، پس از دو سال و نیم خودداری از همراهی با گزینه مورد نظر حزب‌الله، تن به این انتخاب داد و آثار این اقدام جریان مذکور بر لبنان و منطقه چیست؟
برخی معتقدند، سعد الحریری به این انتخاب تن در داد، زیرا انتخاب دیگری نداشت. اما دست کم او یک انتخاب دیگر داشت و آن ادامه رفتاری بود که تاکنون داشته است، یعنی شعله‌ور نگهداشتن بحران خلأ ریاست جمهوری در لبنان با قبول نکردن نامزدی میشل عون، یعنی همان چیزی که ریاض در این مدت خواهان آن بود و همان هم شد. سعودی‌ها ترجیح می‌دادند این استخوان همچنان لای زخم بماند تا از یکسو همچنان در رسانه‌هایشان جریان مقاومت را عامل آن معرفی کنند و از سوی دیگر وضعیت سیاسی تا حد ممکن مغشوش و مبهم باقی بماند تا در صورت لزوم بحرانی کردن لبنان برای آسیب رساندن به حزب‌الله آسان‌تر باشد.
برخی از مقایسه آنچه آمد نتیجه گرفتند که سعدالحریری با دوستان و حامیان آل سعود خود، احتمالاً اختلاف‌هایی پیدا کرده و بر آن اساس با این رفتار خود، او نه در پی رسیدن به اهداف لبنان که درصدد هشدار دادن به شرکای عربستانی خویش است. این تحلیل چندان بیراه نیست. عربستان بویژه در یک و نیم سال اخیر، اوضاع اقتصادی بسیار بدی را تجربه کرده است. آن چشمه روان پول که پیش از این، دوستان منطقه‌ای آل سعود، نظیر سعدالحریری‌ها را سیراب می‌کرد، مدتی است خشکیده و بدتر از آن، سرمایه‌گذاری‌هایی که حریری در عربستان داشته، به سبب اتخاذ سیاست‌های ریاضت اقتصادی، وضعیت بسیار بدی پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد او پس از آنکه نتوانسته است امتیازهای لازمه را برای شرکت‌ها و فعالیت‌های گسترده اقتصادی‌اش در عربستان بگیرد، این رفتار را ترجیح داده که در حقیقت نوعی هشدار به سعودی‌ها محسوب می‌شود.
حالا پس از جلسه‌ای مشترک، هم حزب‌الله و هم المستقبل خواستار تماس‌های سریع‌تر طرف‌های لبنانی برای تفاهمات جامع و ملی شده‌اند. ریاست جمهوری میشل عون با وجود مخالفت دو سال و نیمه دشمنان حزب الله در لبنان، بیانگر نفوذ فراگیر جریان مقاومت در لبنان بوده و بی‌گمان ژنرال عون هم این وفاداری را از یاد نخواهد برد و سال‌های ریاست جمهوری او می‌تواند دورانی طلایی برای حزب‌الله باشد. این اتفاق به تحکیم جایگاه مقاومت در سوریه و حتی عراق کمک شایان توجهی کرده و مهم‌تر از آن سبب تحکیم مواضع حزب الله در قبال رژیم صهیونیستی خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.