۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۸
کد خبر: 496431

هفته پیش دو کودک کار، یعنی احمد و صمد در آتش سوختند، اما هیچکسی خم به ابرو نیاورد که چرا کودکان هفت و هشت ساله باید نان آور خانه باشند و اصلا چرا آنها هویتی حتی در حد شناسنامه هم نداشتند.

قدس آنلاین - گاهی اوقات عمق یک فاجعه آنقدر زیاد است که ترجیح می دهیم آن را نبینیم. ترجیح می دهیم صورت مساله را پاک کنیم و به آنچه که "بحران" است بی توجهی کنیم. یا شاید آنقدر از آن دست اتفاقات دیده ایم و خوانده ایم که عادتمان شده.

حکایت کودکان فاقد هویت و شناسنامه، کودکان کار یا کودکان بد سرپرست، نه برای ما مردم اتفاق تازه ای است و نه برای مسوولان و برنامه ریزان باعث شگفتی و تعجب. هفته گذشته خبری منتشر شد در خصوص دو تن از همین کودکان که هم فاقد هویت نامیده می شدند و هم کودک کار.

احد و صمد، دو برادر هفت و هشت ساله ای بودند که در آتش انبار ضایعات، در حالی که در بر رویشان بسته شده بود ، در آتش سوختند و همه ما سکوت کردیم در مقابل این همه رنج و درد. هیچ کدام از ما خم به ابرویمان نیامد وقتی که شنیدیم حتی برای تحویل احد و صمد بی جان به خانواده هایشان و به دلیل نداشتن شناسنامه چه مشکلاتی بوجود آمد و خم به ابرویمان نیامد از اینکه خواندیم شرایط خانواده آن ها چگونه بوده است و آن دو کمک خرج خانه!

مسوولان و برنامه ریزان هم نگفتند سهم ما از این فاجعه چقدر است. نگفتند ابزارهای جبری شهرداری ها برای تعقیب و گریز کودکان کار در خیابان ها جواب نداده است و نگفتند انگشت اتهام به سمت ماست. نگفتند برای کودکان کار و فاقد هویت چه کرده ایم (و تنها گاهی اظهار نظر می کنیم که در فلان کشور نسبت به کودکان پناه جو رفتار غیرانسانی صورت گرفته است!) 

کودکانی مانند احد و صمد کم نیستند. نه از حیث کودک کار بودن (که این مساله خود یک آسیب جدی است)، بلکه از جنبه فقدان هویت و نداشتن شناسنامه. این کودکان آنقدر فراوان هستند که ترجیح می دهیم آن ها را نبینیم. نامشان در هیچ کجا ثبت نمی شود. بود و نبودشان بر روی کاغذ و آمار مهم نیست، بنابراین فرض می کنیم که حضور ندارند و ساده انگاری است که ندانیم این احساس عدم تعلق و این احساس طرد شدگی از جانب جامعه چه به روز آینده و عملکرد آن ها در برخورد با جامعه و آدم هایش خواهد گذاشت.

مساله مورد توجه پرداختن به این نکته است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه ببینیم و چه کتمان کنیم، کودکانی در این سرزمین در حال بزرگ شدن هستند که به حکم جبر و شرایط جامعه و ساختار های ناقص قانونی به آن ها می گوییم فاقد هویت. کودکانی که در هیچ کجا به حساب نمی آیند و حتی مرگ دردناکشان را نادیده می گیریم.

خلاء های قانونی، اجتماعی و اقتصادی مولد چنین آسیبی بوده و برنامه ریزی برای رفع یا کاهش پیامدهای منفی ناشی از آن تا کنون راه به جایی نبرده است.

لازم است قانون گذاران بصورت جدی برای رفع این مساله بکوشند و لازم است ما عموم مردم مطالبه گر حل مسائل باشیم. آنقدر راحت از کنار هر چیز نگذریم. اگر مساله را می بینیم، برای کاهش مخاطرات آن اقدامی ولو کوچک انجام دهیم. کم نیستند موسسات و سازمان های غیردولتی که در سال های اخیر سنگینی بار مشکلات کودکان فاقد هویت را به دوش کشیده اند و همیشه در انتظار نیروهای داوطلب به سر می برند.

می توانیم یکی از همان نیروهای داوطلب باشیم و می توانیم به قانون گذار یادآوری کنیم که مطالبات ما چیست و آن ها بر حسب وظیفه باید برای رفع آن بکوشند.

*پژوهشگر اجتماعی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.