بی‌تردید بعضی آدم‌ها خالق فرصت‌ها و لحظه‌های طلایی در زندگی خود هستند. برای این آدم‌ها هم فرق نمی‌کند که در آغاز راه باشند یا ته خط و در تاریک‌ترین نقطه یک ماجرا؛ چرا که همواره باور دارند تنها رسالتشان برای زیستن؛ ثبت نشان آن‌ها بر پیشانی زندگی است.

با تولید محصولاتم، درد بیماری «ام. اس» را فراموش می‌کردم

«ناهید زراعتی»، بانوی کار آفرین خراسانی یکی از همین افراد است. بانوی سختکوشی که در کشمکش با بیماری ‌ام اس او را مقهور اراده خود کرد. برای آشنایی بیشتر با رازها و رمزهایش با او به گفت‌و گو نشستیم که شما را به خواندن این گفت‌وگو دعوت می‌کنیم.

 برای نخستین پرسش بفرمایید شما کی و چگونه با فعالیت در حوزه صنعت چرم و تولید کیف و کفش آشنا شدید؟

من پنج سال پیش که در سن حدود ۲۲ سالگی متوجه ابتلا به بیماری ‌ام اس شدم به عنوان سرگرمی و برای فراموش کردن مشکلاتم به تولید محصولات چرمی برای نزدیکان و خانواده پرداختم و این حرفه را هم از طریق اینترنت یاد گرفتم. سپس با تشویق خانواده و بستگان کارم را گسترش دادم و برای بازاریابی محصولات اقدام کردم که خوشبختانه مورد قبول فروشگاه‌ها و نمایشگاه‌ها قرار گرفت. به این ترتیب در حالی که در منزل به کار مشغول بودم از طریق تاجران و مشتریان زمینه صادرات محصولاتم به کشورهایی مانند روسیه و گرجستان نیز فراهم شد. بنابراین پس از پنج سال توانستم به صورت حرفه‌ای وارد عرصه تولید محصولات چرمی شده و کارگاهی تولیدی و دو شعبه را جهت عرضه راه‌اندازی کنم.

 شما درحالی فعالیت حرفه‌ای و اقتصادی خودتان را آغاز کردید که درگیر کسالت و بیماری هم شده بودید؛ این حرفه چه تأثیری بر سلامت شما داشت؟

من برای نخستین سفارش رسمی که آن زمان گرفتم روزی ۸ ساعت کار می‌کردم تا حدود ۴۰ کیف را به مشتری برسانم. هرچند برای این سفارش سودی نزدیک به۵۰۰ هزار تومان را کسب کردم و برایم شیرین بود اما چون مشکل اقتصادی نداشتم و تنها انگیزه من تمرکز روی مسئله‌ای به جز بیماری‌ام بود با وجود دشواری این حرفه همچنان با جدیت آن را انجام می‌دادم. چنانکه دوسال پیش که برای معاینه ادواری به پزشکم مراجعه کردم، وی با تعجب گفت: چه کار می‌کنی؟ با نگرانی گفتم چرا؟ جواب داد: از چهار پلاک بیماریت دو تا که در قسمت نخاع بوده برطرف شده، من هم تمام جریان فعالیت‌هایم را توضیح دادم. به این ترتیب با کار درمانی روند بهبودم تسهیل شد.

 سرمایه اولیه شما برای فعالیت درحوزه صنعت چرم چقدر بوده و امروزه چه شرایطی دارید؟

در ابتدا کارم را با ۵۰ هزار تومان و با تهیه مقدار مختصری مواداولیه آغاز کردم و به این ترتیب توانستم در حدود ۶-۵ سال کارگاهی با سرمایه‌ای حدود ۴۰۰ میلیون تومان را فراهم کنم. همچنین با گسترش فعالیتم در همین چند ماه اخیر ۱۰۰ میلیون تومان سود از صادرات محصولاتم کسب کردم.

 تولیدات شما تا امروز در چند نمایشگاه داخلی و خارجی عرضه شده است؟

همواره سعی کردم در تمام نمایشگاه‌های داخلی شرکت کرده و حداقل محصولاتم را در این فضاها عرضه کنم. در زمینه نمایشگاه‌های خارجی نیز هرچند خودم در این نمایشگاه‌ها حضور نداشتم اما تولیداتم را ارسال کردم.

که سال گذشته درنمایشگاه لبنان و چند هفته پیش در نمایشگاه بغداد، این محصولات عرضه شد و مورد استقبال مشتریان نیز قرار گرفت. بسیاری از مشتریان باور ندارند که این کالاها حاصل کار دست بوده و بدون دخالت ماشین تولید شده است.

 شما نقش بازاریابی را در موفقیت کسب و کار خودتان تا چه حد مهم می‌دانید؟

از آنجایی که به طور تجربی تمام مراحل کارم را طی کردم، نیمی از موفقیت من در فعالیت‌های تولیدی و اقتصادی به بازاریابی مربوط می‌شود. از همین رو هیچ وقت به این اکتفا نکردم که فقط محصولی را تولید کنم و به آن نگاه کنم. بلکه با تولید هر محصولی به عرضه و بازاریابی می‌اندیشیدم و برای این قضیه تلاش می‌کردم. به این ترتیب پس از تبلیغ وعرضه تولیداتم و با توجه به بازخورد مشتریان روند تولیدات خود را ادامه می‌دادم. البته من این شیوه را به هیچ وجه فرا نگرفته بودم چرا که اصولاً رشته تحصیلی من کارشناسی آموزش ابتدایی بود و تجربه فعالیت حرفه‌ای پیش از این را هم نداشتم.

 شما همدلی، همراهی خانواده و بستگان را در موفقیت‌های خود تا چه حد مؤثر می‌دانید؟

به طور کلی مواجهه با این بیماری در روزها و ماه‌های اول بسیار دشوار است. برای من هم همین طور بود بخصوص آنکه من آن زمان با وجود یک فرزند شیرخواره، هیچ اطلاعات روشنی نیز از این بیماری نداشتم. البته از همان روزها تا حال حاضر همسرم همواره معتقد بوده که من هیچ وقت بیماری جدی نداشتم. خانواده همسرم و خانواده خودم هم نه تنها هیچ وقت این مسئله را به عنوان ضعف و ناتوانی من نشان ندادند بلکه پیوسته حمایت وهمراهی کردند به طوری که تشویق‌های آن‌ها مرا برای فعالیت در این حرفه ثابت قدم کرد. چنانکه من در بسیاری از نمایشگاه‌های محلی و معمولی که شاید فروش چندانی هم نداشتم با همراهی اطرافیانم شرکت کردم. همیشه نیز باور دارم اگر من درشرایط بیماری بودم اما در فضای متفاوت خانوادگی زندگی می‌کردم که حمایت کافی نمی‌شدم به طور حتم موفقیتی هم نداشتم. چنانکه بسیاری از خانواده‌های افراد مبتلا به این عارضه را می‌بینیم که همچنان این بیماران را ناتوان و با انبوهی از مشکلات در نظر می‌گیرند چنانکه چند ماه پیش پدری را در انجمن حمایت از بیماران ‌ام اس دیدم که به دلیل ابتلای فرزندش به این عارضه بی‌قرار بود و گریه می‌کرد. به هرحال نمی‌توان این بیماری و مسائل آن را کتمان کرد اما ابتلا به آن نیز برای بیماران وخانواده‌هایشان آخر دنیا نیست.

بنابراین یکی از دلایلی که موجب شد من با انگیزه بیشتری به این فعالیت‌ها بپردازم؛ افزایش آگاهی افراد جامعه نسبت به این بیماری و حمایت وهمراهی با بیماران ‌ام اس بود. چرا که در ابتدا حتی خانواده خودم هم اصرار داشتند هیچ کس از وضعیت ابتلای من به بیماری ‌ام اس خبرنداشته باشد اما با دیدن فعالیت‌های من، متقاعد شدند که حضور جدی‌تری به عنوان یک کارآفرین مبتلا به‌ ام اس داشته باشم.

 شما به عنوان یک مادرجوان نقش و حضور فرزندتان را در بهبود بیماری و جدیت در فعالیت اقتصادی تا چه حد اثرگذار می‌دانید؟

این مسئله در زندگی من بسیار مهم بود چنانکه اگر لحظه‌ای نا امیدی در وجودم احساس می‌کردم به دلیل حضور فرزند و همسرم به فراموشی می‌سپردم. چرا که یقین داشتم عوارض ناخوشایند بیماری تنها متوجه آینده من نیست؛ بنابراین به خودم القا می‌کردم برای نشان دادن نقش مؤثرم در زندگی خانوادگی باید سرپا و سلامت باشم.

 شما چگونه با انجمن ‌ام اس خراسان رضوی آشنا شدید و تا چه حد توانستید تلاشی برای تغییر وضعیت بیماران این مجموعه داشته باشید؟

به طور طبیعی تمام بیماران مبتلا به ‌ام اس برای تهیه دارو و دریافت خدمات به این انجمن مراجعه می‌کنند، اما من در رفت و آمد به این انجمن از فعالیت‌های حرفه‌ای‌ام صحبت کردم و نمونه کارهایم را نشان دادم به این ترتیب قرارشد از طریق انجمن یاد شده، کلاس‌هایی را برای دیگر مبتلایان علاقه‌مند ایجاد کنیم. که در ۱۰ جلسه اصول تهیه، تولید وعرضه محصولات چرمی را به ۱۵ نفر از بانوان آموزش دادم که در حال حاضر مشغول فعالیت هستند.

 شما در روند گسترش فعالیت خود زمینه اشتغال چند نفر را فراهم کردید؟

در حال حاضر در مجموعه تولیدی ما ۱۰۰ نفر از بانوان که تعدادی از آن‌ها نیز سرپرست خانوار هستند و میانگین سنی آن‌ها بین ۱۴ تا۵۰ سال می‌باشد، به کار مشغولند. البته برای تسهیل در انجام امور ما این افراد را در قالب گروه‌های ۲۰ نفره تقسیم کردیم که یک سرپرست برای هر گروه نیز تعیین شده است. در واقع ما با این سرپرست‌ها در تعامل هستیم. همچنین برخی از افراد که توانایی و پشتکار بیشتری داشتند؛ توانستند به طور مستقل فعالیت کنند.

 آیا نوسانات ارزی در ماه‌های اخیر بر کسب و کار شما نیز اثرگذار بوده است؟

بی‌شک این مسئله بر صنعت چرم اثرگذار بوده، چنانکه قیمت مواداولیه همانند یراق وآستر بین سه تا چهار برابر نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. همچنین به دلیل عدم توانایی در تهیه نخ، سفارش‌هایی را که برای روز پزشک داشتم لغو کردم. چرا که بسیاری از عمده فروشان با وجود امکان عرضه مواد یاد شده این کالاها را نمی‌فروختند؛ چون ازگرانی آینده این محصولات نگران بودند.

 برخی معتقدند بازار تولید محصولات چرمی اشباع شده و این عرصه دیگر درآمدزایی ندارد، شما برای تداوم حضور در این بازار چه برنامه‌هایی دارد؟

به نظرمن تا زمانی که تولیدکنندگان خلاقیت و ایده پردازی داشته باشند هیچ بازاری اشباع نمی‌شود ازهمین رو من مکرر به دنبال خلاقیت دراین حرفه و تولید محصولات متنوع هستم چنانکه قصد دارم به تولید محصولات ترکیبی با چرم بپردازم. مسئله دیگر اینکه برای حضور در بازار سعی کردم هویتی برای محصولاتم تعریف کنم.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.