عباس حسین نژاد که با طنزنویسی در مجلات مختلف طنز و ادبی از جمله مجله طنز سه نقطه خود را به جامعه طنز معرفی کرده است به خوبی موفق شده بار دیگر طنز خود را با چاپ اثری متفاوت و با استفاده از زبانی امروزی و عامهپسند به مخاطبان ارائه دهد.
حسین نژاد با چاپ این اثر با زبانی ساده و بی آلایش با خدای خود درد دل کرده و به مخاطبش نشان داده که میشود خیلی ساده حرفهای زیادی را با پروردگار جهانیان در میان گذاشت.
دربازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب، «مناجات» های عباس حسین نژاد یکی از آثاری بود که ایشان آن را تورق کردند.
در صفحه امروز با خالق این مناجات ها به گفتگو نشستیم و از او درباره این قطعه ها و نوع ادبی «مناجات» پرسیدیم.
عباس حسین نژاد متولد 1356 است. او کارشناس زبان ژاپنی است و به هایکوهای ژاپنی هم علاقه زیادی دارد. حسین نژاد در حال به عنوان قائم مقام موسسه فرهنگی هنری سپهر سوره هنر حوزه هنری منصوب شده است.
حسین نژاد پیش از این مجموعه شعر «تو ابر شو ببار» را توسط نشر سپیده باوران منتشر کرده است.
* چه شد که «مناجات » ها نوشته شد و به سمت نوشتن این قطعه ها رفتید؟
** من به طور کل کوتاه نویس هستم و اگر پیش از این هم موفقیت هایی درجشنواره های مرتبط با نوشتن کسب کردم به خاطر همین کوتاه نویسی ها و نوشتن داستان های مینیمال بوده است.
اما آنچه من را به سمت نوشتن این مناجات ها برد غر زدن های ما در شبکه های اجتماعی است. غر زدن، اتفاقی است که در شبکه های اجتماعی سالهاست شروع شده و برای همه جا خیلی هم لذت بخش است. این لذت ، ما را به مردمی تبدیل کرده که مدام غر می زنند و کیف می کنند و با گذشت زمان افسرده تر می شوند. به باور من٬ فعالان شبکه های اجتماعی اگر به آخرت و روز جزا اعتقاد دارند باید با خودشان تکرار برای تولید، خواندن و بازنشر و بازارسال مطالب به دیگران در پیشگاه خداوند مسوول هستیم.
ناامید کردن حتی یک نفر ممکن است تمام آخرت ما را به خطر بیندازد و کسی اگر با خواندن متن و نوشته ما دچار یاس شود ما در برابرش مسوول خواهیم بود.
من برای شکستن حالت غر و ناامیدی در فضای مجازی مخصوصا تویتتر خیلی فکر کردم گفتم یکی از راه هایی که می شود از غر زدن فرار کرد این است که این غرها به مناجات تبدیل شود به دوستانم هم گفته ام که امام سجاد(ع) راه را به ما نشان داده اند که اگر اوضاع بر شما سخت می گذرد، دعا کنید و با خدا حرف بزنید . ما به جای اینکه با خدا حرف بزنیم واگویه هایی را از خودمان بروز می دهیم که سیاه است اما اگر همین ها به مناجات تبدیل شود شیرین و نورانی می شوند. این راهی است که اهل بیت (ع) پیش پای ما گذاشته اند و من هم تلاش کردم که از این راه استفاده کردم. به هر حال همه آن ها اول در توییتر منتشر شد و بعد از چند سال تصمیم گرفتم آن را در قالب کتاب منتشر کنم.
* مناجات ها راکه می خوانیم متوجه لحن و بیان طنز آمیز شما می شویم . چطور چنین نگاه طنازانه به تضرع و نیایش با خدا داشتید؟
** لحن این مناجات ها بین جدی و طنز است و الزاما همه آن ها طنز نیست اما من سعی کرده ام لحنم را امروزی تر کنم و حس صمیمیت با خدا را به رخ بکشم و معتقدم اگر با خواندن یک مناجات من٬ حتی یک سیم هم به محضر باریتعالی وصل شود برای من کفایت می کند. کما اینکه خودم بازخوردهای این مناجات ها را می بینم که دوستان پیام تشکر می دهند. همین که این کلمات توانسته در ذهن کسی رسوخ کند و با خدا ارتباطی برقرار کند، برای من بس است. مثلا یکی از دوستان معلم من در دزفول برایم برگه امتحانی فرستاده بود که بالای برگه سوال درس ادبیات فارسی کلاس دهم، مناجاتی از من را با اسم نوشته بود و حتی در سوالات از مناجات هم سوال طرح کرده بود. این بازخوردها برای من جذاب است.
بر این نکته هم تاکید کنم که در طول این چند سال مناجات ها را به قصد انتشار کتاب ننوشتم و قصدم فقط واگویه های درونی خودم بود که حرف خودم را بزنم و به عنوان کسی که در شبکه های اجتماعی فعال است گام های خودم را بردارم و تحت تاثیر جو نباشم. تلاش کردم در توییتر تحت تاثیر نباشم و فضا من را نشکند و بتوانم مسیر خودم را بروم.




نظر شما