معمولاً وقتی از تاریخ مشهدالرضا(ع) صحبت می‌کنیم، حواسمان می‌رود به سمت محلات قدیمی شهر و از آن مهم‌تر، بنای حرم مطهر امام هشتم(ع) که اساس شکل‌گیری این شهر مقدس است. این رویکرد، البته اشتباه نیست.

میزبانی از زائران امام رضا(ع) در کوهپایه‌های هزارمسجد

 به هر حال اگر بنا باشد درباره فرهنگ و تاریخ شهر ثامن‌الحجج(ع) صحبت کنیم، باید به این موارد توجه داشته باشیم، اما نباید فراموش کنیم تأثیر قرار داشتن حرم رضوی در منطقه جغرافیایی مشهد، تنها محدود به محلات و حاشیه شهر نبوده ‌است. تأثیر گسترده فرهنگ رضوی را می‌توان و باید در گستره جمعیتی اطراف مشهد نیز مطالعه کرد. روستاها و کانون‌های جمعیتی متعددی که بخش عمده‌ای از آن‌ها، امروز به حریم شهر مشهد پیوسته‌اند و گاه، جز نام یک خیابان یا کوچه، نمی‌توان نشانی از آن‌ها یافت. این روستاها، صاحب تاریخ فراموش شده‌ای هستند که بخشی از گذشته و سابقه فرهنگ رضوی و استقرار آن در شهر مشهد است؛ در واقع امام‌رضایی زندگی کردن، دل به ارادت آقا بستن و زندگی را با ساختارهای شکل‌گرفته بر بستر فرهنگ رضوی تطبیق دادن، از ویژگی‌های فرهنگ رایج در این مناطق جمعیتی بوده که متأسفانه تاکنون مطالعه دقیقی درباره آن‌ها نشده ‌است. در صفحه رواق امروز، می‌خواهیم با هم، معدود اطلاعاتی که درباره روستاها و مردمان ساکن در شمال شهر مشهد باقی مانده ‌است را مرور کنیم.

منظورمان کدام منطقه‌ است؟

اگر قرار باشد شمال مشهد قدیم را به لحاظ جغرافیایی تعیین کنیم، باید بگوییم منطقه آن سوی دروازه نوغان تا کوهپایه‌های هزارمسجد، شمال مشهد قدیم را تشکیل داده و می‌دهند. البته امروزه توسعه شهری مشهد بیشتر به سمت غرب است و شمال، از توجه کمتری برخوردار می‌شود و برخی نواحی آن، با محرومیت‌های متعدد دست به گریبان است.

 تا حدود یک قرن پیش، پشت دروازه‌ نوغان روستاهای متعدد و مصفایی مانند امین‌آباد، باقرآباد، شقا، خیرآباد، تلگرد و... قرار داشت. برخی از این روستاها قدمت فراوانی داشته‌اند؛ مثلاً تلگرد با نام قدیمی «تیلگرد»، سابقه‌ای هزار ساله دارد و امروزه محل تقریبی آن، با همین نام شناخته می‌شود. برخی روستاها مانند امین‌آباد، امروزه غیرمسکونی است؛ روی اراضی این روستا، راه‌آهن شهر مشهد را ساخته‌اند و البته تا همین چند سال پیش، در کنار ریل‌های راه‌آهن، مزار ۳۵۰ ساله «میلی مشهدی» شاعر دوره صفویه و مالک بخشی از اراضی امین‌آباد قرار داشت که متأسفانه آن را تسطیح کرده و سنگ و لوح ارزشمند مزار را هم به بقعه هارونیه در نزدیکی آرامگاه فردوسی انتقال دادند. مناطق دیگری مانند سمزقند و نخودک هم وجود دارند که امروزه نام و موقعیت آن‌ها کاملاً شهرت دارد.

رسوم از یاد رفته در روستاهای فراموش شده

ارتباط این مناطق با مشهد، یک ارتباط همه‌جانبه بود؛ به‌ویژه در عرصه امور مذهبی و فرهنگی، این روستاها پیوستگی خاصی با مشهد داشتند. در آن‌ها املاک موقوفه فراوان بود؛ موقوفه‌هایی که درآمدشان به‌ویژه در ماه‌های محرم و صفر، صرف برنامه‌های سوگواری می‌شد.

در روستای امین‌آباد کاروانسرای کوچکی وجود داشت که در دهه آخر صفر، زائرانی که برای زیارت حرم رضوی از کوهپایه‌های هزارمسجد به سوی مشهد حرکت می‌کردند، ساعات یا شبی را در آنجا می‌گذراندند. در این مدت، اهالی به پذیرایی از زائران می‌پرداختند.

در روستاهای دیگر نیز این رسم برقرار بود؛ اهالی تلگرد و شقا، هنگام همزمان شدن دهه آخر صفر با ایام برداشت میوه از باغ‌های منطقه، بخشی از محصول را به زائران رضوی اختصاص می‌دادند و این کار آن‌قدر شهرت داشت که بیشتر زائرانی که از کوهپایه‌های هزارمسجد به سمت مشهد حرکت می‌کردند، مسیر خود را طوری برمی‌گزیدند که حتماً از این دو روستا بگذرند و از این نذورات بهره‌مند شوند.

به غیر از سنت زیبای میزبانی از زائران حرم رضوی، اهالی این روستاها رسمی زیبا داشتند که سبب‌ساز مودت و مهربانی میان آن‌ها می‌شد و از درگیری‌های رایج بر سر آب و... به‌شدت می‌کاست.

بر اساس این رسم، اهالی یک روستا در ایام محرم و صفر، برای عزاداری به روستای دیگر می‌رفتند و میهمان آن‌ها می‌شدند و اهالی روستای میزبان نیز چند روز بعد در قالب هیئت عزاداری، به سوی روستای میهمان حرکت می‌کردند و در حسینیه یا مسجد آن، به عزاداری می‌پرداختند. این رسم که روزگاری در نواحی کوهپایه هزارمسجد رواج کامل داشت، در دیگر مناطق خراسان مانند اطراف نیشابور هم انجام می‌شد و امروزه هنوز هم در برخی روستاهای آن منطقه جریان دارد. در روزهای تاسوعا و عاشورا و همچنین روزهای آخر صفر به‌ویژه شهادت امام رضا(ع)، روستاهای قدیمی شمال مشهد که امروزه بخشی از شهر شده‌اند و یادشان به فراموشی سپرده شده‌ است، در اقدامی هماهنگ، با برنامه از پیش تعیین شده و برای انجام مراسم سوگواری به سمت مشهد حرکت می‌کردند و از دروازه نوغان، وارد شهر می‌شدند. معمولاً از نظر زمانی، روستاهای دورتر، زودتر حرکت می‌کردند. ممکن بود به دلیل شرایط آب و هوایی، تدارکاتی در روستاهای بین‌راه پیش‌بینی شود و حتی برخی هیئت‌ها، شبی را در حسینیه یا مسجد یک روستا بگذرانند. هرچند راویان این روایت‌ها، مدت‌هاست چشم از این دنیا فرو بسته‌اند، اما زیبایی کار آن‌ها و جذابیت عملشان، همچنان باقی است و چه نیکوست این نظم و همبستگی که به واسطه ایام عزاداری محرم و صفر به وجود می‌آمد، دوباره در قالب هماهنگی‌های میان مساجد در محلات شکل بگیرد و این ایام را به روزهای برادری و همدلی بیشتر تبدیل کند. نباید از یاد ببریم این آداب و رسوم، ثمره رونق فرهنگ رضوی است و باید از آن‌ها پاسداری کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.