روستای ازغد یا «زغه» روستایی است ییلاقی در دامنه رشته کوه‌های بینالود که از مکان‌های بسیار قدیمی سکونت انسان در ناحیه خراسان محسوب می‌شود.

عزاداری‌های مخفیانه در کوچه‌باغ‌های شاندیز

این روستای کهنسال، مسجدی قدیمی دارد که در متون تاریخی از آن یاد شده‌ است و امروزه هم شهرت آن کم نیست.

ازغد در طول سده‌های گذشته، کانون تربیت اهل علم بود و حتی روزگاری در آن مدرسه علمیه‌ای فعالیت داشت و طلاب علوم دینی در آن به تحصیل مشغول بودند. به همین دلیل، رجال علمی متعددی از این روستا که امروزه به دلیل آب و هوای خاص و زیبایی خیره‌کننده‌اش مورد علاقه فراوان گردشگران است، برخاسته‌اند. برخی از این اهل علم، به واسطه فعالیت‌های اجتماعی‌شان شهرت دارند؛ فعالیت‌هایی که در راستای پاسداری از معارف اسلامی و دفاع از حریم دیانت انجام داده‌اند و شیخ اسماعیل ازغدی، عالم و خطیب مشهور مدفون در حرم مطهر رضوی، یکی از این افراد است.

امروز در صفحه نخست رواق و مطابق روال پیشین در معرفی بزرگان مدفون در حرم امام رضا(ع)، می‌خواهیم درباره شیخ اسماعیل ازغدی صحبت کنیم؛ عالم، خطیب و شاعری که شاید کمتر نام وی را شنیده باشید.

خطیبی از خاندان منجم‌باشی

مرحوم شیخ اسماعیل ازغدی (نجومیان) چنان که زنده‌یاد عزیزالله عطاردی در کتاب «فرهنگ خراسان» اشاره کرده ‌است، در سال ۱۲۶۳ خورشیدی و در شهر مشهد مقدس به دنیا آمد. خانواده او اصالتاً ازغدی بودند و شیخ اسماعیل نیز بیشتر ایام کودکی و نوجوانی خود را در این روستا گذراند. وی نواده ملامحمداسماعیل منجم، از علمای سال‌های نخست دوره قاجاریه بود. خانواده شیخ اسماعیل عمدتاً اهل علم بودند و به ویژه در ریاضیات، نجوم و هیئت توانمندی فراوانی داشتند.

شیخ اسماعیل ریاضیات و نجوم را نزد عمویش، حاج ملامحمدمهدی منجم‌باشی فرا گرفت و ظاهراً محل فراگیری این آموزش‌ها، روستای ازغد بود که به لحاظ موقعیت جغرافیایی، فضای خوبی برای تدریس نجوم فراهم می‌کرد. با وجود فراگیری این علوم، شیخ اسماعیل در ایام جوانی به پیشه زرگری و حکاکی مشغول شد؛ شغلی که پدرش نیز در آن فعال بود و حجره‌اش در کنار حرم رضوی قرار داشت؛ اما شوق فراگیری علوم دینی در شیخ اسماعیل موجب شد وی به سوی مدارس علمیه مشهد کشیده شود و پس از فراگیری جامع‌المقدمات نزد پدرش، ملاابراهیم زرگر، در حوزه علمیه مشهد حاضر شود و از درس و بحث استادان این حوزه استفاده کند.

به این ترتیب، شیخ اسماعیل از دوره جوانی در زمره علمای شهر قرار گرفت و چون نطق و بیانی عالی داشت، در وعظ و منبر هم مشهور شد و به ویژه در ایام محرم و صفر، علاقه‌مندان بسیاری پای منبرهای وی می‌نشستند که برخی از آن‌ها در حرم رضوی و صحن عتیق برگزار می‌شد. شیخ اسماعیل علاقه فراوانی به امام حسین(ع) داشت و این علاقه در اشعار بر جا مانده از وی کاملاً مشخص و معلوم است. او چند باب مغازه در مشهد خریداری و آن‌ها را وقف عزاداری امام حسین(ع) کرده‌ بود.

تبدیل شاندیز به پایگاه مبارزه

با این حال، اوضاع با آغاز حکومت رضاخان تغییر کرد. با ممنوع شدن عزاداری امام حسین(ع)، شرایط برای شیخ اسماعیل غیر قابل تحمل شد. تصمیم گرفت به همراه خانواده‌اش راهی کربلا شود و در این شهر ماندگار گردد. اما حضور او در کربلا بیش از ۶ماه طول نکشید؛ گرما و آب و هوای جنوب عراق موجب بیماری شیخ شد و او به ناچار دوباره به مشهد بازگشت؛ اما با مشاهده وضعیت شهر، تعطیلی برنامه‌های مذهبی و محدودیت‌هایی که رضاخان به وجود آورده ‌بود، طاقت نیاورد و این بار تصمیم گرفت به شاندیز برود و چندی را در این قریه که امروزه تبدیل به شهر شده‌ است، بگذراند.

شیخ اسماعیل ازغدی، مدتی را در شاندیز به شغل عطاری مشغول شد؛ فنی که در ایام جوانی، آن را در کنار شغل اجدادی‌اش فرا گرفته ‌بود، اما با فرا رسیدن ماه محرم در سال ۱۳۱۶ خورشیدی نتوانست تحمل کند و با حمایت چند تن از اهالی شاندیز تصمیم به برپایی مجالس عزاداری گرفت. انجام این کار، اصلاً ساده نبود؛ تنها دو سال از واقعه قیام مسجد گوهرشاد و شهادت تعداد زیادی از مردم در آن می‌گذشت و علمای برجسته مشهد مانند آیت‌الله سیدحسین قمی به تبعید فرستاده شده ‌بودند و در واقع شهر از حامیان اصلی چنین فعالیت‌هایی خالی بود.

با این حال، شیخ اسماعیل ازغدی عزم خود را برای برگزاری عزاداری سیدالشهدا(ع) و برپایی مجالس روضه‌خوانی جزم کرد. با همت تعدادی از اهالی شاندیز، باغ‌هایی در اطراف شهر برای این کار در نظر گرفته شد و مردم دور از چشم مأموران حکومتی یا همان «امنیه‌ها» در این اماکن جمع می‌شدند و پس از شنیدن سخنرانی شیخ اسماعیل، به عزاداری می‌پرداختند.

برای آنکه این اقدام فاش نشود، مجلس عزاداری را هر شب در یک مکان متفاوت برگزار می‌کردند و با همین شیوه، شیخ اسماعیل و دوستانش توانستند تا سال ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان، هر ساله مراسم عزاداری را به دور از چشم حکومت و با حضور جمعی از مردم اقامه کنند و شکر خدا اتفاق خاصی نیفتاد.

بازگشت به مشهد و وفات

با فرار رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، شیخ اسماعیل ازغدی دوباره به مشهد بازگشت و فعالیت‌های تبلیغی خود را از سر گرفت.

در همین دوره بود که برخی از اشعار او نیز مشهور شد که یکی از آن‌ها یادآور زیارت حرم امیرالمؤمنین(ع) بود: «بهر زیارت شَهِ اورنگِ مَنْ عَرَف / با صد هزار شوق شدم وارد نجف / از فرط عشق این مس دل را زدم محک / بر کیمیای خاک حریمش ز هر طرف / حب علی است آری اکسیر قلب‌ها / خاک دَرَش به غمزدگان مژده شعف / بالد نجومی ار بنجوم سما سزد / چون سوده رخ به خاک در شحنه نجف». شیخ اسماعیل ازغدی، پس از عمری تلاش برای گسترش معارف اهل‌بیت(ع)، سرانجام در شب جمعه، ۲۹ مهر سال ۱۳۵۶ خورشیدی، در ۹۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و در صحن عتیق حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.