جامعه فرهنگیان مشکلات زیادی دارد که حل و فصل آن‌ها همتی بزرگ می‌طلبد؛ اما جدا از همه این مسائل، آن‌ها همچنان با تمام وجود برای تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک ثابت‌قدم و استوار ایستاده‌اند و برای تحقق این هدف از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند.

میم مثل معلم

در آستانه روز معلم و گرامیداشت مقام شامخ فرهنگیان، به سراغ چند معلم فداکار و خلاق می‌رویم تا روایتگر گوشه‌ای از تلاش آن‌ها باشیم.

صخره‌نوردی برای تدریس

محمد قاسمی ۲۲ ساله، متولد بخش رودبار الموت غربی شهرستان رازمیان و دانش‌آموخته رشته علوم تربیتی از دانشگاه فرهنگیان قزوین است. 
محمد صبح زود پس از طی کردن ۶۰کیلومتر خود را به روستای هیر می‌رساند تا به هشت دانش‌آموز مدرسه شهید صفی خانی آموزش بدهد. عصرها هم برای آموزش دو دانش‌آموز مدرسه شهید هادی روستای لِطر که علاوه بر کوهستانی بودن دارای دیوارهای صخره‌ای است ۱۰کیلومتر را پیاده می‌پیماید و وقتی به منزل بازمی‌گردد که خیلی‌ها شامشان را خورده و به خواب فرو رفته‌اند. 
قاسمی به ما می‌گوید: اگر چه تدریس در این مدارس به پیشنهاد آموزش و پرورش رازمیان بوده اما من در انتخاب آن کاملاً آزاد بودم و می‌توانستم این پیشنهاد را نپذیرم با این‌حال دلم راضی نمی‌شد دربرابر تعلیم و تربیت همنوعانم بی‌تفاوت باشم. 
آقای قاسمی می‌گوید: روستای لطر مسیر خودرویی دارد اما استفاده از آن سه ساعت زمان می‌برد، بنابراین برای حضور به موقع در کلاس، پیاده این مسیر را طی می‌کنم. البته نه تنها کار ساده‌ای نیست که خیلی خطرناک است و هر لحظه ممکن است اتفاق ناگواری برای آدم رخ دهد اما آن‌قدر دانش‌آموزانم را دوست دارم که سختی‌ها را تحمل می‌کنم.
روش تدریس محمد هم جالب و قابل توجه است. او علاوه بر شعر، از هنر نمایش، تئاتر و حتی طنز برای فهم بهتر موضوعات به دانش‌آموزانش استفاده می‌کند. برای نمونه تئاتر «موش و شیر» و همچنین «هفت مروارید سرخ» را در کلاس اجرا کرده است.

همه دانش‌آموزان بچه‌های من هستند

پریناز مشتاقی هم از سال ۶۸ وارد آموزش و پرورش شده و در طول این مدت -به جز یک دوره سه ساله- در پایه اول ابتدایی تدریس کرده است. 
او معتقد است بعضی از دانش‌آموزان دارای هوش کلامی و برخی دیگر دارای هوش تصویری و موسیقیایی هستند، بنابراین فقط روی تابلو نوشتن و تکرار کردن کافی نیست. یعنی آموزش حروف الفبا و دیگر دروس باید همراه با سرودن شعر، داستان‌گویی و نمایش باشد چون این‌گونه، دانش‌آموزان بیشتر جذب موضوع می‌شوند و یادگیری بهتر اتفاق می‌افتد. 
خانم مشتاقی با اشاره به اینکه بچه‌ها باید مهارت‌های زندگی را برای رفع مشکلاتی که پیش رویشان است فرا بگیرند، می‌افزاید: بنابراین نقش معلم در این موضوع بسیار مهم و کلیدی است. برای این منظور خودم روی درس ریاضیات تأکید می‌کنم چون پشت هر مسئله، شکل و عدد و حتی جوابی یک «چرا؟» وجود دارد. در واقع من بچه‌ها را با چرایی یک موضوع آشنا می‌کنم و آنان را رشد می‌دهم تا بتوانند از همین پایه اول مسائل و مشکلات زندگیشان را حل کنند و روی پای خودشان بایستند. 
وی با اشاره به اینکه برای تقویت پایه دانش‌آموزان اول ابتدایی از جانش مایه می‌گذارد، تصریح می‌کند: برای تحقق این هدف حتی دریافت حقوق کم و مواردی مثل این نیز برایم اهمیت ندارد چون واقعاً بچه‌ها را عاشقانه دوست دارم و احساس می‌کنم همه آن‌ها بچه‌های من هستند.

دانش‌آموز ضعیف نداریم

انوشه جعفری دارای مدرک کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی از دانشگاه خوارزمی و کارشناسی ناپیوسته رشته حرفه و فن مرکز تربیت معلم شهید باهنر تهران است و ۱۸ سال سابقه تدریس درس کار و فناوری مقطع آموزشی متوسطه اول در مدارس دیواندره و سنندج را دارد. 
معلمی که در سال‌های تدریس خود در کلاس‌های درس از روش‌های بارش فکری، حل مسئله، پروژه‌محور، یادگیری معکوس، آموزش برنامه‌ای، اکتشافی، کارگروهی و... در فرایند یاددهی -یادگیری و در واقع از شیوه تلفیقی برای آموزش دانش‌آموزانش بهره برده است.
جعفری با اشاره به اینکه رشد روزافزون جوامع و تغییر سبک زندگی، نیاز به همراهی آموزش و مهارت را دو چندان کرده است، می‌افزاید: دانش‌آموزان دوره اول متوسطه با ورود به دوره نوجوانی به آموزش مهارت‌هایی جدا از مباحث مندرج در برنامه درسی نیاز دارند و وظیفه معلم در وهله نخست شناسایی این مهارت‌ها و آموزش صحیح به دانش‌آموزان است. یعنی در این دوره تحصیلی دانش‌آموزان باید مهارت‌هایی همچون خودآگاهی، حل مسئله، مقابله با استرس، تفکر خلاق و تفکر انتقادی، ارتباط مؤثر با گروه همسالان، تصمیم‌گیری و... را بیاموزند که برای این منظور من با ایجاد برنامه‌های مکمل و فوق برنامه در کلاس‌های درس به تحقق این موضوع کمک می‌کنم. 
وی با بیان اینکه دانش‌آموز ضعیف نداریم، می‌گوید: دانش‌آموزان با هم متفاوت‌اند، نوع احساسات، تیپ شخصیتی، وضعیت روحی و روانی، نوع تصمیم‌گیری‌ها و نوع انضباط هر یک از آن‌ها از دیگری متمایز است. باید تیپ شخصیتی غالب در دانش‌آموزان شناخته شود؛ چراکه این تفاوت‌ها و ویژگی‌های شخصیتی موجب می‌شود دانش‌آموزان در شرایط یکسان محیطی، واکنش‌های گوناگونی از خود نشان دهند. بنابراین باید بر اساس تیپ شخصیتی هر فرد به وی برنامه داده شود و از او انتظار یکسان با دیگری وجود نداشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.