چالش تصویرسازی معقول جهانی، بحثی پراهمیت در اتخاذ راهبردهای درست برای شهر زیارتی چون مشهد و مقابله با تصویرسازی‌های منفی از آن است.

چالش تصویرسازی از شهر زیارتی برای مخاطب جهانی

در این خصوص با دکتر حسین مهربانی‌فر، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی به گفت‌وگو نشسته‌ایم. دکتر مهربانی‌فر بر این باور است که ساختن و برجسته کردن تصویری سیاه، متحجرانه و غیرعقلانی از مشهد را باید در ادامه پیگیری دو پروژه همزمان ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی توسط دشمنان تلقی کرد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی عمدتاً با چه هدفی صورت می‌گیرد؟
اسلام‌هراسی، ایران‌هراسی و در کل ارائه تصویری واپس‌گرا، متحجر و عقب‌مانده از کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران از چهار دهه پیش آغاز و در سال‌های اخیر روند شتابانی گرفته است. مهم‌ترین هدف اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی و غیریت‌سازی است. ایجاد یک دیگری دور تهدیدآمیز و خطرناک! با خلق دوگان‌های مختلفی مانند شرق وحشی-غرب متمدن، خشونت-صلح و آرامش، تعصب-رواداری، عقب‌ماندگی-پیشرفت، اسارت-آزادی و... این غیریت‌سازی طبیعتاً کاربردها و ثمراتی دارد؛ نخست اینکه یک حس رضایت نسبی در مخاطب خارج درباره وضعیت موجود کشور خود در مقایسه با تصویر کشورهای اسلامی و شرقی ایجاد می‌کند، دوم اینکه وضعیت کشور خود را باوجود بی‌عدالتی‌ها و بحران‌هایی که ممکن است در نظام سیاسی آن وجود داشته باشد عادی جلوه می‌دهد و سوم حتی اقناع افکار عمومی را به‌تدریج به منظور تحمیل تحریم‌های اقتصادی یا جنگ و حمله به کشورهای هدف ممکن می‌سازد. 

پس این گونه تصویرسازی‌ها بیش از آنکه برای ما مصرف داخلی داشته باشد، برای مصرف مخاطب خارجی است؟
بله، بیشتر مصرف خارجی دارد در عین اینکه بر مخاطب داخلی هم بی‌تأثیر نیست. در واقع این نوع تصویرسازی می‌تواند به مرور با اقناع افکار عمومی در سطح بین‌الملل زمینه وضع تحریم‌های بیشتر و حتی سلطه تدریجی بر یک کشور را فراهم کند. چه اینکه این تصویرسازی‌ها غالباً در بستر بازنمایی رویدادهای ناگوار و تاریک در زیست شهری مردم و حتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم در پیوند با نظام دینی و حکمرانی آن‌ها صورت می‌گیرد. 
باید توجه داشت در این میان چند صباحی است که شهر مشهد بیش از پیش کانون توجه رسانه‌های جمعی و اجتماعی قرار گرفته است؛ به‌ویژه در پوشش اخبار و رویدادها و حتی حواشی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی. آنچنان‌که این بار این تصویرسازی سیاه در قالب یک اثر سینمایی متوجه سوژه‌ای متفاوت در این شهر شده است. سوژه‌ای بسیار تاریک که در همنشینی با مقدس‌ترین نمادها و نشانه‌ها قرار داده شده و برآیند آن تعمیم یک خشونت فردی و تعصب کور به یک شهر مذهبی و یک جامعه دینی است؛ شهری که کانون آن حرم هشتمین امام شیعیان است. 

دلیل تمرکز بر مشهد و رشد این توجه سوگیرانه به آن چیست؟ چه چیز مشهد را متمایز می‌کند و چرا باید به آن حساس بود؟ 
به طور خاص در مورد فیلمی مثل عنکبوت مقدس باید گفت از آنجا که داستان آن مبتنی بر واقعیتی است که در شهر مشهد اتفاق افتاده، طبیعتاً پرداختن به این شهر موضوعیت پیدا می‌کند. مسئله این است که چرا چنین داستانی در پیوند با شهر مشهد انتخاب شده و همچنین هدف کلی از بازنمایی‌های منفی اینچنینی از مشهد چیست؟ نوعی از بازنمایی که از چندی پیش شدت یافته و طبیعتاً تکرار آن پس از این در مناسبت‌ها و قالب‌های دیگر نیز محتمل است.
به طور کلی باید گفت شناخت چرایی توجه فزاینده به شهر مشهد و تلاش برای تصویرسازی منفی از آن، در فهم ویژگی‌های منحصر به فرد شهر مشهد نهفته است؛ ویژگی‌هایی که یا ما از آن‌ها آگاه نبوده‌ایم و یا در بهره‌گیری از آن‌ها به عنوان فرصت‌های بی‌نظیر غفلت ورزیده و اساساً همت و اراده‌ای در فعال‌سازی این ظرفیت‌ها و فرصت‌ها نداشتیم. زمانی که در فهم این ظرفیت‌ها و تصویرسازی مطلوب از آن‌ها در قالب تولید داستان‌ها و روایت‌های جذاب رسانه‌ای غافل باشیم یا با اقدامات نسنجیده، سویه‌های منفی را تقویت کنیم، طبیعی است که روایت‌های جایگزین به فراخور شرایط به دنبال تحمیل خود بر افکار عمومی به‌ویژه افکار عمومی بین‌المللی باشند. 
نقش خراسان به طور عام و مشهد به طور خاص در طول تاریخ تمدن ایران آنچنان پررنگ است که اغراق نیست اگر آن را پشتوانه تمدنی ایران محسوب کنیم؛ این پشتیبانی وجوه مختلف دینی، فکری، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را در طول تاریخ دربرمی‌گیرد. 
وجود مبارک حضرت امام رضا(ع) به عنوان هشتمین امام شیعیان محور اصلی مهاجرت‌ها به این شهر و رشد و گسترش مشهد کنونی بوده است و موقعیت جغرافیایی آن در شاهراه تاریخی جاده ابریشم به آن موقعیت ممتازی بخشیده و آن را به کانون ارتباطات دینی و ارتباطات زیارت در ایران تبدیل نموده است. اهمیت بُعد ارتباطی این شهر آن هنگام بیشتر رخ می‌نماید که به پیشینه ارزشمند ارتباطات بلاغی در خطه خراسان و شهر مشهد توجه کنیم. علاوه بر این، این خطه مهد ادبیات و زبان فارسی و ادیبانی است که در رأس آن‌ها حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌درخشد و شخصیت‌های فکری، فرهنگی و سیاسی مختلفی در گذشته و حال در آن پرورش یافته‌اند. 
این همه حکایتگر ماهیت فرهنگی- ارتباطی شهر مشهد، وجود قومیت‌های مختلف و بسترهای گسترده تعاملات میان‌فرهنگی (زائران و مجاوران) است. آنچنان که به مشهد ظرفیتی جهانشهری بخشیده که از توان بالایی در جذب و همگرا نمودن فرهنگ‌ها و قومیت‌های 
مختلف برخوردار است. 
بازخوانی و توجه به این جزئیات است که بیش از پیش موقعیت راهبردی بی‌نظیر مشهد را به عنوان قطب الهام‌بخش و حرکت‌آفرین جامعه ایران آشکار می‌سازد؛ قطب الهام‌بخش ایرانیت و اسلامیت.
فکر می‌کنم با این مقدمه کوتاه تا اندازه‌ای چرایی توجه فزاینده به مشهد و تلاش عناصر خارجی و برخی عناصر داخلی برای ارائه تصویری سیاه، افراطی، متعصب و مملو از خشونت از آن روشن می‌شود. مشهدالرضا قلب تپنده هویت شیعی ایرانیان است و هدف قرار دادن آن، به معنی تلاش برای ارائه قرائتی خشونت‌گرا و افراطی از اسلام و به طور خاص شیعه و فضایی دلمرده، تاریک، سرد و بی‌روح از شهر زیارتی مشهد است. 
ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی این بار به این دلیل بر مشهد متمرکز شده که نقطه عزیمت هر دو و تحولات آن مشهد است. شهر مشهد پیوستار ایرانیت و اسلامیت ماست. شهر مشهد هم نماد اسلامیت است و هم ایرانیت. اسلامیت به‌دلیل وجود پربرکت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام و مکاتب فکری موجود و ایرانیت به‌خاطر فردوسی و سایر ادبای زبان فارسی. از آنجا که به طور غالب نقطه عزیمت تحولات و پویایی فرهنگی، شهر مشهد بوده است، هر چه سیاه‌نمایی درباره این کانون پررنگ‌ شود، به کل ایران گسترش و تعمیم می‌یابد. 

راهکار مقابله و مواجهه مؤثر با این تصویرسازی‌های کاذب رسانه‌ای چیست؟
ما نباید منفعلانه منتظر باشیم تا اتفاقی بیفتد و بعد واکنش نشان دهیم. بلکه باید در ارائه تصویر مطلوب از مشهدالرضا فعالانه عمل کنیم. اما پیش از هر چیز باید ببینیم چه درک و شناختی از ظرفیت‌های مشهد داریم و چه تصویری از مشهدالرضا به دست می‌دهیم. آیا فهم و شناخت کارگزاران و مدیران شهری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های موجود جامعیت لازم را دارد؟ بدون تردید هر تصویری که بخواهیم از شهر به دست دهیم مبتنی بر میزان و کیفیت تلقی و شناختی است که از ظرفیت‌های آن داریم. این تصویر نه تنها در رتوریک(بلاغت) کارگزاران شهری، خطبا و تریبون‌داران برجسته شهر بازتاب می‌یابد، بلکه از طریق تولید فزاینده تولیدات رسانه‌ای (اعم از رسانه‌های جمعی و اجتماعی) و صنایع فرهنگی و مهم‌تر از همه برجسته نمودن محصولات فرهنگی و رسانه‌ای موجود و بازیابی میراث ملموس و ناملموس فرهنگی این شهر قابل انتقال به مخاطب بین‌الملل است؛ به عبارت دیگر توجه به مجموعه خدماتی که برند شهر زیارتی مشهد را شکل می‌دهند، اهمیت می‌یابد. بر همین اساس برخی راهکارهای کنشگری فعال در تصویرسازی مطلوب رسانه‌ای از شهر مشهد 
پیشنهاد می‌شود.
  افزایش شناخت مردم و مسئولان شهری از ظرفیت‌های فکری، مذهبی، ارتباطی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی شهر مشهد ضمن فعال نمودن ظرفیت‌های علمی و پژوهشی شهر
  حمایت از تولیدات فرهنگی و رسانه‌ای (صنایع فرهنگی و خلاق) که روایت‌های منسجم، جذاب و روشنی از زیارت امام رضا(ع) و شهر زیارتی مشهد بدست می‌دهد در قالب فیلم سینمایی، ویدئوکلیپ، انیمیشن، کتاب (آثار ادبی مانند رمان و...)، بازی رایانه‌ای و... ناظر به مخاطب ملی و بین‌المللی
  برجسته نمودن و تبلیغ حداکثری تولیدات فرهنگی و رسانه‌ای موجود در زمینه سنت و سیره رضوی، روایت مشهدالرضا و ظرفیت‌های آن 
  گسترش گردشگری مذهبی در امتداد زیارت از طریق بازیابی گنجینه‌ها و میراث تاریخی که اغلب در پیوند با هسته معنایی زیارت تولید شده‌اند 
  توجه به تقویت بلاغت و گفت‌وگومداری در مسئولان شهری و همچنین خطبا و شخصیت‌های سیاسی شهر و موضع‌گیری هوشمندانه آن‌ها در مناسبت‌ها و شرایط مختلف؛ افراد شاخص شهر باید همواره مراقب اظهارات و کیفیت پرداخت خود به موضوعات و مسائل مختلف باشند. آنچنان که اظهارات ایشان مکمل تصویر معارض از شهر نباشد و باید هوشیار بود که خوانش مؤید خشونت و افراطی‌گری با اظهارات بی‌موقع و نسنجیده تقویت نشود!
  حرکت به سمت بین‌المللی شدن شهر مشهد و تقویت دیپلماسی شهری در ارتباط و تعامل مؤثر با کلانشهرهای شاخص کشورهای منطقه و جهان و به اشتراک‌گذاری ظرفیت‌های همکاری 
  افزایش تعاملات و تبادلات علمی و فرهنگی دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی شهر مشهد با سایر مراکز علمی و فرهنگی بین‌المللی در قالب نشست‌های تخصصی، طرح‌های علمی مشترک و... و همچنین زمینه‌سازی برای گسترش ارتباطات دینی و گفت‌وگوی ادیان با عنایت به سنت و سیره عالم آل محمد(ع).

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.