به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، همزمان با نخستوزیری دکتر مصدق در ایران بود. در پی کودتای افسران آزاد مصری، نظامیان ناسیونالیست به رهبری ژنرال محمد نجیب و جمال عبدالناصر، با انگیزههای سوسیالیستی و چپگرایانه و البته ضد سلطنتی، به قدرت رسیدند. حکومت جدید مصر از مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت میکرد؛ اما کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه به قدرت با کمک آمریکا و انگلیس، سبب تیرگی روابط دو کشور شد. در همین حال، مواضع عبدالناصر در دفاع از فلسطین و هویت عربی و حمایت از جنبشهای انقلابی در الجزایر، یمن و عراق و مبارزه با رژیم صهیونیستی، به افزایش محبوبیت او به عنوان شخصیتی ملیگرا و منحصربهفرد در تاریخ کشورهای عربی منجر شد. حمایت محمدرضا پهلوی از دکترین آیزنهاور در سال ۱۹۵۷، در مقابل اتخاذ سیاست عدم تعهد ناصر (کنفرانس باندونگ) و مخالفت وی با غرب و آمریکا، توسعه روابط ایران و رژیم صهیونیستی و در مقابل، دشمنی مصر با این رژیم، از عواملی بود که بر آتش اختلاف و دشمنی میان پهلویها و عبدالناصر میدمید. یکی از موارد مهم اختلاف میان جمال عبدالناصر و محمدرضا پهلوی، به مسئله رژیم صهیونیستی مربوط میشد. در سال ۱۹۶۰ و در پی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط شاه، روابط سیاسی ایران و مصر به تیرگی گرایید و قطع شد. موضع شاه در همسویی با صهیونیستها، سخنرانی معروف و آتشین عبدالناصر را در پی داشت. عبدالناصر در این سخنرانی، محمدرضا پهلوی را مزدور استعمار و اسرائیل نامید و گفت: «او خودش را به ثمن بخسی به استعمار فروخته است. او برای جلب رضایت آمریکا و اربابانش، اسرائیل را به رسمیت شناخت». شاه که به دنبال توجیهی برای ناکارآمدی حکومت خود میگشت، خصومت با ناصر را بهانه قرار داد و بسیاری از اعتراضات مردمی را به تحریکهای او منتسب کرد؛ موضوعی که البته نه صحت داشت و نه میشد آن را حتی با دلایل دروغین، ثابت کرد.
۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۴
کد خبر: ۸۰۶۵۶۴
شکلگیری روابط خصمانه میان ایران و مصر در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ یعنی دوران اوج جنگ سرد، از وقایع حساس تاریخ خاورمیانه محسوب میشود.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما