نسل «Z»، نسل «زومرها»، نسل بومی‌های دیجیتال، عناوینی است که برای نوجوانان این دوره به کار می‌برند. تعابیری که همچون بسیاری از مفاهیم رایج امروز، وارداتی و کپی شده از فرهنگ غربی است و به گمان برخی از کارشناسان، وصله ناجوری است که به نوجوانان رشد یافته در بطن فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نمی‌چسبد.

آیا می‌توان از تعابیر فرهنگ غرب برای نسل شناسی در کشورمان استفاده کرد؟

نوجوان ما آن «Z» جامعه غربی نیست
محمد لسانی، پژوهشگر سواد رسانه‌ای در گفت‌وگو با قدس با نگاهی متفاوت، این موضوع را موشکافی می‌کند تا خیالمان را راحت کند که این نسل حتی اگر «Z» نامیده شود، آن «Z» جامعه غربی نیست؛ پس بهتر است از دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها و فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان حرف بزنیم.
وی ادامه می‌دهد: نسلی که امروز در آمریکا «Z» شناخته می‌شوند بحران مالی سال ۲۰۰۸ آمریکا را تجربه کرده که هیچ تناسبی با جامعه ما ندارد ضمن آنکه جهت رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه آمریکا با جهت رشد فرهنگی و اجتماعی ما متفاوت است. از طرفی دیگر سرعت حرکت جریان‌های فرهنگی و اجتماعی در ایران با آمریکا قابل مقایسه نیست. از منظر نسل‌شناسی هرچه مدرنیسم در لایه‌های اجتماعی ما نفوذ و رشد بیشتری داشته باشد تطابق با نسل آمریکایی بیشتر و هرچه ارزش‌های ملی و مذهبی در جامعه رشد کند، این تطابق متفاوت‌تر می‌شود.

تفاوت دو نسل ایرانی
این کارشناس رسانه با اشاره به تفاوت دهه هشتادی‌ها و دهه نودی‌های ایرانی با نسل‌های گذشته می‌گوید: به نظر می‌رسد این دو نسل در مقایسه با دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها به دلیل شرایط زندگی، کوچک شدن خانه‌ها و محدودیت‌های زندگی آپارتمان‌نشینی، عینیت‌گرایی بالاتر و در مقایسه با دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها تجربه‌های جمعی کمتری دارند. در نسل‌های دهه‌های گذشته برخی از چارچوب‌های ذهنی توسط خانواده به فرزندان منتقل می‌شد اما دهه هشتادی‌ها و دهه نودی‌ها و به طور کلی هر چه نسل‌ها جدیدتر می‌شوند سعی می‌کنند بدون داشتن چارچوب ذهنی با حقیقت مواجه شوند و آن را کشف کنند.
وی ذهنیت جهانی و ذهنیت تخیلی داشتن را از دیگر تفاوت‌های نوجوانان امروز با نسل‌های قبل عنوان می‌کند و می‌افزاید: برخی از نوجوانان امروز ذهنیتی جهانی دارند؛ به عنوان نمونه ممکن است خواننده مورد علاقه آن‌ها داخل کشور نباشد چون با یک کلیک در اینستاگرام وارد سایر کشورها و سایر فرهنگ‌ها می‌شوند. ضمن آنکه در بازی‌های رایانه‌ای ذهنیتی تخیلی پیدا می‌کنند؛ در گیم پرواز می‌کنند، کشته می‌شوند و یا می‌کشند و این بازی‌ها ذهنیت آن‌ها را به سوی تخیل سوق می‌دهد. همچنین این نسل نوآوری‌های مختلفی دارد به‌طوری که دیگر برخی چارچوب‌ها و قواعد ذهنی مثل قرینه را قبول ندارد. برای مثال یک جفت جوراب می‌پوشد که هر لِنگ آن‌ها یک رنگ است به همین ترتیب سبک پوشش و آرایش آن‌ها در مقایسه با چند دهه پیش بسیار متفاوت‌تر شده است.
وی ادامه می‌دهد: تفاوت دیگر نسل نوجوان امروز با نسل نوجوان چند دهه پیش در ژن «D» است. ژن نسلی که تولد آن‌ها با تولد دنیای مجازی و دیجیتال همراه بوده و مفهوم بومیان دیجیتال، صفت این نوجوانان است. به همین دلیل اتصال و تلاقی این افراد با فضای مجازی، یک عرصه است و عرصه دیگر به نمایش و جلوه‌گری این نسل برمی‌گردد؛ این تظاهر و به جلوه درآوردن توانمندی‌ها، زیبا نشان دادن و زیبایی‌طلبی به دلیل اتصالی که با رسانه پیدا کرده‌اند در بین نسل بشر بی‌نظیر است به همین خاطر، غذاخوردن، سفر کردن و همه رفتارهای خود را در شبکه‌های مجازی به‌ویژه اینستاگرام به تصویر می‌کشند و در معرض دید دیگران قرار می‌دهند، درواقع فضای مجازی کل زیست آن‌ها را به یک ورزشگاه تبدیل کرده که تماشاچیان آن به لایک، ری‌شیر، ری‌توییت و کامنت تبدیل شده و این ویژگی‌ها در نوجوانان امروز بیش از نسل‌های گذشته ظهور و بروز پیدا کرده است.
لسانی در خصوص تفاوت نسل نوجوان ما با نسل نوجوان سایر کشورها به‌ویژه کشورهای غربی و آمریکایی می‌گوید: تفاوت‌های بسیاری وجود دارد اما مهم‌ترین آن‌ها هویت دینی و ارزش‌های الهی است. در کشور ما این هویت وجود دارد اما در غرب، ارزش‌های دینی به‌شدت زیر هجوم ضدفرهنگ‌های بشری است. نکته دوم بردگی اطلاعات در جوامع غربی است. ما علاوه بر «کاربر اطلاعات»، «کارگر اطلاعات» هم داریم. کاربر اطلاعات به دنیای دیجیتال متصل می‌شود و مطابق نیازهای خود از اطلاعات استفاده می‌کند اما کارگر اطلاعات علاوه بر اینکه اطلاعاتش توسط پلتفرم‌ها به سرقت می‌رود و از او استفاده تجاری می‌شود به بردگی هم گرفته می‌شود و او را به این سو و آن سو می‌کشانند.
تفاوت دیگر در نقش‌های جنسی است؛ در دنیای سنتی، این نقش‌ها شامل دختر، پسر، مجرد و متأهل و الگوی خانواده شامل زن و شوهر می‌شد که خانواده را تشکیل می‌دادند و الگوی نوجوانان ما هنوز از همین تعریف نقش نشأت می‌گیرد. اما در کشورهای غربی نقش‌های جنسیتی برای سلیقه‌های جنسی مختلف تعریف شده و خانواده را دستخوش تغییر کرده و هویت جنسی را در تعاریف پیچیده چندگانه به مشروعیت گذاشته‌اند. به عنوان مثال، اکنون در ۳۰کشور اروپایی و آمریکایی نه تنها در کتاب‌های درسی همجنس‌گرایی ترویج می‌شود بلکه از آن حمایت قانونی می‌کنند. بنابراین نوجوانان ما علاوه بر تفاوت در نظام فرهنگ رسمی در بایدها و نبایدها هم با نوجوانان غربی و اروپایی متفاوت‌اند. تفاوت دیگر دهه هشتادی‌ها و دهه نودی‌های ما با نسل «Z» و «آلفا»ی جوامع غربی در استکبارستیزی و خالق عصر ظهور بودن است. نسل «آلفا» بر ضد ارزش‌های آمریکا و نهضت مدرنیته قیام می‌کند.

نظام آموزش غیر رسمی نداریم
وی در پاسخ به این پرسش که در مواجهه با مطالبات نسل نوجوانمان چه رویه‌ای را باید در پیش بگیریم، می‌گوید: نظام فرهنگی کشورهای غربی نظام یک یکم است. این نظام برای هویت گروه‌های سنی مختلف برنامه‌ریزی می‌کند و برای هر نسل آموزش و سیاست‌گذاری دارد و می‌داند مهم‌ترین ویژگی نسل «Z» و «آلفا» رسمیت‌گریزی است و برای آن‌ها ارزش درک، بیشتر از مدرک است. از این رو، برای آن‌ها دوره‌های کوتاه مدت آموزشی پیش‌بینی کرده‌اند و باید اذعان کرد علاوه بر نظام تولید فرهنگی، نظام توزیع فرهنگی نیز در غرب کامل است. اما متأسفانه با آنکه نظام آموزش رسمی ما شکل گرفته اما آموزش غیررسمی رها شده است. به همین دلیل رهبر انقلاب بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی را از دولت سیزدهم مطالبه کردند و این حلقه اصلی فرهنگی است که باید به سوی آن حرکت کنیم.

خبرنگار: اعظم طیرانی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.