هر چند درباره اسیران و بازماندگان واقعه کربلا به دلیل اختلاف در گزارش‌ها نمی‌توان به آمار دقیقی رسید، اما پژوهش‌ها اطلاعات قابل اعتنایی در این خصوص ارائه می‌دهند.

چه بر سر مجروحان کربلا آمد؟ / قصه زندگی ۷ بازمانده غیرهاشمی واقعه عاشورا

معمولاً در شبِ شام غریبان است که ماجرای اسارت به‌طور مستقل موضوع منابر خطیبان و ذکر ذاکران اهل‌بیت(ع) می‌شود. در این شب به‌واسطه فرصتی که وجود دارد و بنا بر اولویت، بیشتر از روحیه سلحشوری امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) و خطبه‌های کوبنده ایشان در برابر ابن‌زیاد و یزید سخن به میان می‌آید و طبیعی است فرصتی برای ذکر برخی جزئیات همچون تعداد اسرا یا سرنوشت مجروحان واقعه کربلا نباشد.

هر چند درباره اسیران و بازماندگان واقعه کربلا به دلیل اختلاف در گزارش‌ها نمی‌توان به آمار دقیقی رسید، اما پژوهش‌ها اطلاعات قابل اعتنایی در این خصوص ارائه می‌دهند.

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری در هشتمین جلد از ۱۴ جلد «دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ» در ذیل بخشی با عنوان «سخنی درباره اسیران و بازماندگان واقعه کربلا» پس از ذکر اسامی و تعداد اسیران مرد و زن بنی‌هاشم، به ذکر نام‌ها و سرنوشت هفت تن از بازماندگان غیربنی‌هاشمی کربلا پرداخته است.

براساس این پژوهش، یکی از این افراد « مُرَقّع بن ثُمامه اسدی» است که بر پایه گزارشی، در کربلا مجروح شد و در کوفه از دنیا رفت و مطابق برخی گزارش‌های دیگر به «زاره» یا «ربذه» تبعید شد و تا هلاکت یزید آنجا بود و پس از گریختن ابن‌زیاد به شام، به کوفه رفت.

«سوّار بن عُمَیر جابری» از دیگر مجروحان و اسراست که ۶ماه پس از واقعه کربلا، بر اثر جراحت‌هایی که برداشته بود، به شهادت رسید. در «زیارت ناحیه مقدسه» آمده است: السَّلامُ عَلَی الجَریحِ المَأسورِ سَوّارِ بنِ أبی حِمَیرٍ الفَهمِیِّ الهَمدانِیِّ؛ درود بر زخمیِ اسیر، سوّار بن ابی‌حِمیَر فَهْمی هَمْدانی!

«عمرو بن عبدالله جُندَعی» نیز از مجروحان واقعه کربلاست که یک سال پس از آن به شهادت رسید. در «زیارت ناحیه مقدسه» از وی چنین یاد شده است: السَّلامُ عَلَی المُرتَثِّ مَعَهُ عَمرِو بنِ عَبدِ الله ِ الجَندَعِیِّ؛ درود بر مجروحِ کم جان، عمرو بن عبدالله جُندَعی!

«عُقْبه بن سَمعان» از بازماندگان کربلاست که غلام رباب، همسر امام حسین(ع) بوده است. شیخ طوسی او را در زمره یاران امام(ع) آورده است. او در تمام مسیر، همراه امام(ع) بوده و از راویان مشهور واقعه کربلاست که پس از واقعه کربلا دستگیر و بازجویی شد و وقتی گفت «من برده‌ام» او را رها کردند. در زیارت رجبیه آمده است: السلام علی عقبه بن سمعان.

شاید بتوان عجیب‌ترینِ قصه زندگی میان بازماندگان کربلا را متعلق به «ضحّاک بن عبدالله مشرقی» دانست. او که همراهیِ خود با امام(ع) را مشروط به مفید بودن کرده بود، پس از آنکه مشخص شد سرنوشت، چیزی جز شهادت نیست، این موضوع را با امام(ع) در میان گذاشت و امام هم موافقت فرمود اگر می‌تواند، خود را از حلقه محاصره دشمن خارج کند. بدین سان، وی فرار را بر همراهی با امام(ع) و شهادت برگزید.

نامِ «مسلم بن رباح» غلام علی بن ابیطالب(ع) و منشی ایشان نیز در گزارش‌های تاریخی به عنوان یکی از بازماندگان واقعه کربلا به چشم می‌خورد. آن‌طور که در «دانشنامه امام حسین(ع)، بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ» ذکر شده وی از آزادشدگان به دست امام(ع) بوده است. او همچنین غلامِ حسین(ع) نیز بوده است. بر پایه برخی از گزارش‌ها، وی روز عاشورا در کنار امام (ع) بوده ولی احتمالاً به دلیل برده بودن، در امان مانده است.

«غلام عبدالرحمان بن عبد ربّه انصاری» از دیگر چهره‌هایی است که نامش به عنوان بازمانده کربلا ذکر شده است. او روایتگر ماجرای تنویرِ امام(ع) و برخی یارانش و نیز شوخی کردن یاران امام(ع) با یکدیگر در صبح عاشوراست و برخی از وقایع نبرد و سرنوشت خود را نیز چنین بیان می‌کند: سپس حسین(ع) بر اسبش سوار شد و قرآنی خواست. آن را گرفت و در مقابل خود گذاشت. آن‌گاه یارانش در برابر او نبرد شدیدی کردند. من نیز هنگامی که دیدم آن‌ها بر زمین افتاده‌اند، خودم را رها ساختم و از آن‌ها جدا شدم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.