انسان برای شاد زیستن خلق شده است و تمام لوازم شاد زیستن را نیز در اختیار دارد. تمام موجودات و مخلوقات جهان، برای راحتی انسان خلق شدهاند؛ اما این بشر نتوانسته از این امکانات به درستی استفاده نماید و به گمراهی کشیده شده که خود هم نمیداند چه میکند. او تفریحی را تفریح میپندارد که به سختی به دست آورد و برای آن پول خرج کرده باشد؛ اما در حقیقت، شادی و تفریح را به دست نیاورده؛ بلکه خود را دچار ناآرامی و دلواپسی نموده است.
اگر اندکی به اطراف خود بنگریم، خواهیم دید که تمام اختراعات و کشفیاتی که انسان انجام داده، فقط برای تفریح و راحت زندگی کردن خود بوده اما چنان درگیر این صنعت شده که انگار برده آن است. ممکن است سؤالی به ذهن برسد که چرا انسانها با این همه پیشرفت و توسعه و وجود این همه امکانات رفاهی، شاد نیستند؟ شاید نبود روح معنویت در زندگی را بتوان علت شاد نبودن بسیاری دانست؛ البته معنویتی که برخاسته از متن دین باشد؛ نه چیزی زائد بر دین.
برنامهریزی و مدیریت صحیح زمان، یکی از عوامل به وجود آمدن شادی و تفریح است. اگر تمام وقت، صرف کسب درآمد و امرار معاش شود، در اندک زمانی، رخوت و یک نواختی بر زندگی حاکم خواهد شد و روح انسان را آزار خواهد داد اما اگر هر کاری زمان خاص و وقت معینی داشته باشد، تنوع و تفریح هم در زندگی جایی خواهد داشت.
امام رضا (علیه السلام) در یک تقسیمبندی زیبا میفرمایند:
سعی و کوشش کنید تا اوقات زندگی خود را به چهار بخش تقسیم نمایید. بخشی را برای نیایش و عبادت با خدا، بخشی برای کسب معاش و تأمین مخارج زندگی و بخشی را برای معاشرت با برادران دینی صرف کنید. آنهایی که معایب شما را برایتان آشکار میسازند و شما را برایتان آشکار میسازند و شما را قلباً دوست دارند و بخشی دیگر را برای تفریح و لذایذ مشروع خود اختصاص دهید.( مسند امام الرضا(ع) ج 1؛ 300)
تفریح در زندگی امر لازم و ضروری است که اگر مراعات نشود، روزمرگی به زندگی روی خواهد آورد و در نهایت یأس که بلایی خانمان برانداز است حاکم خواهد شد که خود گناهی نابخشودنی است. یأس را میتوان عامل بیشترین خودکشیها دانست که باید سخت از آن دوری کرد.
تفریح سالم و ناسالم چیست؟
تفریح از ماده فرح به معنای شادی میباشد. شادی را میتوان از راههای مختلف به دست آورد ولی یکی پایدار میماند و یکی زودگذر است. تفریح سالم، تفریحی است که در روح و روان انسان، تأثیر مثبت گذاشته،خستگی را از وجود انسان دور کند، به انسان آرامش ببخشد و امید را زنده نگه دارد که البته امید، بالاترین انگیزه زندگیست اما تفریح ناسالم مانند ابر بهاریست که سریع به هم میپیوندد و از آن سریعتر از هم میپاشد.
خنده و شوخی را میتوان یکی از تفریحاتی دانست که به وفور یافت می شود اما زمانی سالم است که دور از کلمات زشت و رکیک باشد.
معربن خلاد میگوید: روزی از امام رضا(ع) سؤال کردم جانم به فدایتان، شخصی با عدهای زندگی میکند در معاشرت و نشست و برخاست با یکدیگر گاهی میانشان سخنانی رد و بدل میشود که با گفتن آن سخنان تفریح و خنده میکنند، آیا این کار اشکالی دارد؟ حضرت در جواب فرمودند: «مانعی ندارد تا جایی که حرامی در کار نباشد».
مقصود امام از اینکه میفرمایند حرامی در کار نباشد، این است که گفتوگو و خنده و شادی به فحش و ناسزا و کلمات زشت کشیده نشود و احترام و شخصیت همدیگر حفظ گردد و در این صورت است که می توان آن را تفریح دانست.
تفریحی که در آن بیبندوباری حاکم باشد، یا موجب آزار دیگران گردد یا اینکه مزاحمتی را ایجاد کند، مسلماً تفریح سالمی نخواهد بود و نخواهیم توانست آن را به عنوان تفریح سالم نام ببریم. مشروع بودن تفریح از نظر امام رضا(ع) این است که با شرع اسلام در تضاد نباشد.
گروهی از مردم، به تمسخر گرفتن دیگران را به عنوان تفریح برگزیدهاند و از این کار بسیار لذت میبرند.
امام رضا(ع) در اینباره میفرمایند: کسانی که مردم را مسخره میکنند به شدت مجازات می شوند. چگونه میتوان چنین تفریحی را سالم دانست، تفریحی که در آن گناه صورت گیرد و مورد غضب الهی باشد، هرگز نمیتواند تفریح باشد چرا که باز هم در نهایت این نفس لوامه است که انسان را سرزنش میکند.
اغلب ما با این طرز فکر بزرگ شدهایم که ثروت، شهرت و قدرت؛ شادی میآورد. ما میپنداریم اشخاص متمول، سرشناس و قدرتمند واقعاً شادند. به ما باورانده شده که با پول میتوان همه چیز خرید و قدرت همه چیز به دست آورد و سپس شاد و خوشبخت شد. این اعتقادات علت اصلی همه بدبختیها و مشکلات است، چرا که بیشتر انسان در خدمت ثروت و شهرت و قدرت است تا اینها در خدمت انسان. او باید برای ثروت نگهبان باشد و برای قدرت و شهرت برده تا اینکه آنها در خدمت انسان.
در نهایت میتوان کلام را چنین به پایان برد: هر چیزی که باعث شادی و انبساط روح گردد و از خستگی انسان بکاهد، تفریح است اما باز هم باید متذکر شد این تفریح، زمانی سالم خواهد بود که در راستای رضای خداوند باشد.(شادی و زندگی؛ بهادری محمدی؛ 65)
مهدی سالاری
نظر شما