رابطه حضرت امیرالمؤمنین و صدیقه کبری(س) رابطه پیچیده‌ای است که شباهتی به یک زناشویی عادی ندارد. چراکه در این خانواده مرد، سیدالأوصیا، پدر امت و نفس رسول اکرم است که بر عالم کون و مکان، ولایت دارد. زن نیز سیده زنان عالم است که بر تمام امامان، حجت دارد و اطاعتش حتی بر امیر مومنان واجب است.

معنای تمام پیوندها

رابطه حضرت امیرالمؤمنین و صدیقه کبری سلام الله علیهما، رابطه پیچیده‌ای است که شباهتی به یک زناشویی عادی ندارد. چراکه در این خانواده مرد، سیدالأوصیا، پدر امت و نفس رسول اکرم است که بر عالم کون و مکان، ولایت دارد. زن نیز سیده زنان عالم است که بر تمام امامان، حجت دارد و اطاعتش حتی بر امیر مومنان واجب است. این جایگاه معنوی باعظمت، باعث نمی‌شود که نقش این دو تغییری بیابد؛ این جایگاه تنها باعث می‌شود یکی کمال شوهر بودن باشد و دیگری کمال زن بودن. وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها در بستر شهادت، به لحظات پایانی عمر منور خود نزدیک می‌شدند؛ از امیرالمؤمنین پرسیدند: ارضیت منی یا ابالحسن؟ حواسمان باشد این بستری که حضرت صدیقه به جهت دفاع از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آن افتاده است. اما دغدغه ایشان همچنان این است که امیر مومنان از ایشان راضی است یا نه. او یادگار پیامبر است؛ اما در برابر حضرت امیر سراپا تواضع است. پاسخ امیر مؤمنان به ایشان نیز سرشار از نکته است.
 مولا به همسر خود می‌فرمایند: «معاذ الله». حضرت از اینکه دختر پیامبر نسبت به ایشان کوتاهی روا داشته باشند، به خدا پناه می‌برند. یک مسلمان وقتی می‌گوید معاذ الله، که خطر کفر گفتن در میان باشد و یا حرف از گناهی بسیار بزرگ باشد. امیر مومنان به نیکی می‌دانند نسبت دادن گناه یا خطا به حضرت زهرا، صراحتا کفر است؛ چراکه مخالف آیه تطهیر در قرآن است. حضرت در پاسخ سؤال ایشان نمی‌فرمانید: لا! بلکه می‌فرمایند معاذالله چون حتی فکر کفرآمیز نیز به سپهر اندیشه مظهر توحید و تجسم قرآن راه ندارد. ما با زوجی طرفیم که دغدغه یک طرف در لحظات احتضار، رضایت شوهر است و دیگری نسبت دادن هرگونه ناپاکی به همسر پاک خود را مصداق کفر می‌داند. زندگی دو معصوم با یکدیگر، اینگونه می‌شود و در تمام تاریخ، تنها یک بار اتفاق افتاده که یک زن و مردم معصوم با هم پیوند زناشویی ببندند. چراکه جز فاطمه زهرا، هیچ زنی عصمت الله کبری نیست؛ حتی مادر بلندمرتبه و عظیم‌الشأن ایشان، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها. سال‌ها بعد از شهادت حضرت زهرا، امیر مؤمنان در جنگ صفین در پاسخ به یاری که از ایشان علت خضاب نکردنشان را پرسید، فرمودند من عزادار فاطمه زهرا هستم. سی سال، هر داغی را سرد می‌کند و اگر هم غمی در وجود داغدیده به جا بگذارد، به هر حال او را از حالت سوگواری خارج می‌کند. اما حضرت یکی از علامت‌های سوگواری که خضاب نکردن موی سر و صورت بود را برای مدت سی سال و طبعا تا پایان عمر، همراه خود داشتند. اگر همسر فاطمه، علی نمی‌شد، گویی که هیچ دریایی به ساحل نمی‌رسید، هیچ گلی گلدان نداشت، هیچ آسمانی ماه نداشت، هیچ صدفی مروارید نداشت، هیچ شاخه‌ای برگ نداشت؛ گویی هیچ پیوندی نبود. دنیا مصاف خیر و شر است، چه زیباست آنجا که تمام خیر به مطاف تمام خیر در می‌آید.

منبع: روزنامه رسالت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.