استاد برجسته تاریخ اسلام، اصالت و دقت روایات مربوط به خطبه غدیر به ویژه در کتب اهل سنت را مورد بررسی قرار داد و به نکاتی درخصوص رویداد غدیر خم اشاره کرد.

مسلمانان با امیرالمومنین علی(ع) در غدیر بیعت کردند/ جانشین پیامبر(ص) شخصی است که در حال نماز «صدقه» داد

آیت الله محمدهادی یوسفی غروی به بررسی اصالت و دقت روایات مربوط به خطبه غدیر به ویژه در کتب اهل سنت پرداخت و اظهار داشت: سخنان یا سخنرانی پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر (روز  18 ذی الحجه) در بازگشت از سفر حَجَّهُ الوَداع از مکه مکرمه به مدینه منوره وقتی به سرزمینی به نام غدیر خم رسیدند، بوده است.(1)

وی ادامه داد: آبگیر غدیر، نزدیک میقات جحفه است. پیامبر اکرم(ص) در روز 18 ذی الحجه بعد از بازگشتشان از سفر حج، به این منطقه رسیدند و اتراق کردند و دستور دادند که حاجیان متوقف شدند و پس از آن پیامبر(ص) خطبه ای را ایراد فرمودند.

آیت الله یوسفی غروی اشاره کرد: همگی قبول دارند و هیچ کسی در این مورد حرف تشکیکی ندارد که کارشناس ترین شخصیت در اسلام و تشیع راجع به غدیر خم مرحوم علامه آیت الله حاج شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی معروف به «علامه امینی»، صاحب کتاب 10 جلدی که هر جلد بیش از 600 صفحه به اسم «اَلْغَدیر فِی الْکِتابِ وَ السُّنّه وَ الْاَدَب» است که این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.

وی گفت: علامه امینی در این کتاب متن مورد قبول اهل سنت راجع به خطبه پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر را آوردند. در ضمن اصل موضوع این کتاب علامه امینی برای استناد و استدلال در مقابل منکرین یا تردید کنندگان در روز و خطبه غدیر از میان اهل سنت یا هر مخالف دیگری است. علامه امینی در جلد اول کتاب الغدیر، متن خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر خم را آوردند که یک صفحه و نیم بیشتر نیست. اینکه ما طولانی ترین خطبه را به پیغمبر اکرم(ص) در روز غدیر نسبت می دهیم، عمده آن از کتابی است تحت عنوان «الإحْتِجاجُ عَلی أهْلِ اللّجاج» از مرحوم شیخ احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی است. (2)

آیت الله یوسفی غروی تصریح کرد: در کتاب «الإحْتِجاجُ» یک خطبه طولانی در روز غدیر به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادند و از پیغمبر نقل کردند که بیش از 16 صفحه از این کتاب را شامل می شود و خطبه ای به این طولانی، در کتب اهل سنت به هیچ وجه نقل نشده است، آنچه که در کتاب های پذیرفته اهل سنت برای روز غدیر نقل شده، تکه تکه هایی بوده که مرحوم علامه امینی در حدود یک صفحه و نیم در جلد اول «الغدیر» جمع آوری کردند.

وی تأکید کرد: اگر مرحوم علامه امینی بیشتر از این مقدار از کتاب های مورد پذیرش و قبول اهل سنت برای روز غدیر از پیغمبر اکرم(ص) را به دست می آوردند، حتماً نقل می کردند و اینکه ایشان بیش از این نقل نکردند به این دلیل است که بیشتر از آن از کتاب های پذیرفته شده اهل سنت درباره غدیر چیزی به دست نیامده است بنابراین اگر کسی می خواهد تحقیقی، صحبتی در این باره کرده باشد، همین خلاصه مطلبی است که عرض کردم.

وی نسبت به کل جریان غدیر نکاتی را بیان و توضیح داد: متأسفانه مطلبی در مجالس و محافل شیعیان شهرت پیدا کرده در صورتی که خلاف تحقیق است. اولین نکته نسبت به عدد جمعیت حاجیان در زمان حَجَّهُ الوَداع پیامبر اکرم(ص) است. همگی قبول دارند که پیامبر اکرم(ص) حدود یک سال قبل از رحلت از طرف پروردگار مأموریت پیدا کرد که حج خود را با مسلمانانی که توان حج در آن زمان دارند، به جا آورد لذا پیامبر(ص) دستور دادند که منادیان به اطراف مدینه (تا جایی که قبایل و عشایر عرب مسلمان شده بودند) بروند و آیه حج را برای آنان بخوانند «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ.»

وی افزود: مجموع کسانی که دعوت پیامبر(ص) را اجابت کردند و توان اجابت داشتند و در حَجَّهُ الوَداع حضور پیدا کردند، حدود 100 هزار مسلمان در آن زمان بوده است و گاهی تا 110 تا 120 هزار مسلمان هم نقل کردند، اما این بدین معنا نیست که همه این افراد در روز غدیر خم در آبگیر غدیر نیز حاضر بودند.

آیت الله یوسفی غروی اظهار داشت: روایتی که در این زمینه از ائمه اطهار(ع) داریم، دو خبر معتبر در کتاب «تفسیر عَیّاشی»(3) است، یک خبر از امام باقر(ع) و خبر دیگر از امام صادق(ع) است؛ مجموع حاجیانی که در روز غدیرخم در آبگیر غدیرخم در محضر پیامبر اکرم(ص) حضور داشتند، در یک خبر 5 هزار نفر از امام باقر(ع) و در خبر دیگر 10 هزار نفر از امام صادق(ع) است که ظاهراً فرق بین این دو خبر این است که منظور از 5 هزار نفر، افراد اهل مدینه است که با پیامبر اکرم(ص) از سفر حَجَّهُ الوَداع برگشتند و 10 هزار نفر مجموع افراد مدینه و اطراف مدینه است که روز غدیرخم در رکاب پیغمبر اکرم(ص) از مکه مکرمه به طرف مدینه رسیدند و در خطبه پیامبر(ص) حضور داشتند.

وی به سفر حضرت علی(ع) به یمن و پیوستن حضرت در مکه به پیامبر(ص) اشاره و عنوان کرد: قبل از سفر حج، امیرالمومنین علی(ع) از طرف پیغمبر(ص) به یمن فرستاده شده بودند تا مالیات سرانه را از مسیحیان این منطقه دریافت کنند.

وی به منظور تکمیل موضوع، به جریان دریافت مالیات سرانه و رویداد مباهله اشاره ای کرد و گفت: مرکزیت تبلیغ مسیحیت و نصرانیت در کشور یمن، شهر نجران بود و چون تبلیغات اسلام داشت به یمن می رسید لذا روسای تبلیغ مسیحیت در شهر نجران به نام «سید و عاقب» به صورت یک هیئتی به سمت مدینه حرکت کردند تا در مورد درستی دعوت پیامبر تحقیق کنند و با او دربارهٔ خدا بودن عیسی به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، و دلایل محمد برای بشر بودن عیسی برای آنها قانع کننده نبود که سرانجام بحث‌شان به جایی کشید که آنها خواستند تا با محمد به مباهله بپردازند. که پیامبر طبق آیاتی از سوره آل عمران آنان را به مباهله دعوت کرد که قرآن در این آیات می فرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِیسَیٰ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ، الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ، فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ.»

وی درباره معنای لغوی مباهله گفت: مباهله یعنی نفرین کردن بر یکدیگر به درگاه پروردگار که خدایا کسی که حق را می گوید، در حیاتش بماند، اما کسی که باطل می گوید از ما دو طرف، او را از بین ببر و نابود کن و عذاب خودت را بر او نازل کن.

آیت الله یوسفی غروی بیان کرد: مسیحیان نجران وقتی آمدند مباهله پیامبر(ص) را اجابت کنند و دست به نفرین بردارند، نشانه های عذاب را مشاهده کردند و لذا تسلیم شدند و قبول کردند که به عنوان اقلیتِ به رسمیت شناخته شده زیر پرچم اسلام زندگی کنند و برای حفاظت خود زیر پرچم اسلام یک جزیه ای(مالیات سرانه) را به مسلمانان پرداخت کردند تا تحت پرچم اسلام محفوظ بمانند.

به همین دلیل پیامبر، امیرالمومنین علی(ع) را همراه با عده ای به یمن فرستاد تا قسط اول این جزیه را دریافت کند و پس از آن در سفر به حج به پیامبر(ص) بپیوندند. امیرالمومنین بعد از اینکه مقدار جزیه ها را دریافت کردند، با همراهان خود به طرف مکه آمدند، نزدیکی های ورودی شهر مکه، همراهان را نگه داشتند و دستور دادند تا بمانند و خودشان به مکه برودند و با پیامبر(ص) ملاقات کنند و نسبت به حوله هایی که به عنوان مالیات سرانه از نصرانی یمن دریافت کرده بود، کسب تکلیف کنند و نوع حج را از پیامبر(ص) جویا شوند.

پیامبر(ص) حج قِران نیت کرده بودند و امیرالمومنین هم احرامی که بسته بود به نیت مشابه احرام پیغمبر بسته بود و وقتی با پیامبر(ص) ملاقات کردند، به پیامبر خبر دادند که من چون از نوع حج شما خبر نداشتم و بلاتکلیف بودم، نیت اجمالی کردم که حج من به نوع حج پیغمبر باشد و پیامبر هم فرمودند که من صد سر حیوان با خود آوردم که 60 قربانی از خودم باشد و 40 قربانی از علی(ع) باشد.

پس از آن امیرالمومنین از ملاقات با پیغمبر اکرم برگشتند و دیدند که اصحاب ایشان حوله ها را از بارها در آوردند و احرام به خود کردند یعنی به خود اجازه دادند قبل از اینکه امیرالمومنین از ملاقات با پیامبر برگردد و کسب تکلیف کرده باشد، حوله ها را احرام خود قرار داده بودند؛ سپس امیرالمومنین آنان را ارشاد کردند که این کار درست نبود و لازم بود که صبر می کردید تا من از ملاقات با پیغمبر اکرم برگردم و تعیین تکلیف شما شود و پیامبر اجازه داده باشند و بنابر اجازه ایشان احرام ها را تصرف کنید.

امیرالمومنین در این سفر و قبل از رفتن به عرفات و مشعرالحرام و منا، بعد از تمام شدن نماز عصر در مسجد الحرام مشغول نماز مستحبی بودند که یک سائلی از مسلمانان در مسجد از مردم کمک می خواست و احدی به او کمک نکرد و او دست به دعا برداشت که خداوندا شاهد باش که من به مسجد الحرام آمدم و از مسلمانان کمک خواستم و کسی به من کمک نکرد. امیرالمومنین که از یمن به طور شخصی برای خود انگشتری تهیه کرده بودند و به دست داشتند، به این سائل اشاره کردند و سائل رفت و این انگشتری را از دست امیرالمومنین در آورد و این سابقه ای برای نزول سوره مائده شد. سوره مائده عصر روز عرفه در عرفات بر پیغمبر اکرم نازل شد که آیه سوم، آیه «اکمال» بود. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا»

و در آیه 55 سوره مائده آیه «ولایت» نازل شد، «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَیُؤتونَ الزَّکاهَ وَهُم راکِعونَ»؛ ولی شما خدا و پیغمبر است و شخص مومنی که در حال رکوع نماز صدقه داد. صدقه یا زکات یعنی همان انگشتری که امیرالمومنین به آن سائل دادند.

و در آیه 67 آیه «تبلیغ» نازل شد: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»

بنابراین در آیه 55 یعنی آیه ولایت، ولی مسلمین در ردیف بعد از خدا و پیغمبر و وصی و جانشین پیغمبر، امیرالمومنین علی(ع) اشاره شده است و با فاصله 10 آیه یعنی آیه 67 به پیامبر(ص) دستور داده شد که ولایت امیرالمومنین را به مردم ابلاغ کند و در حقیقت آنچه در این آیه بر پیامبر نازل شده است را برای مردم بیان کند.

البته برعهده پیامبر گذاشته شد که در زمان و مکانی مناسب این ابلاغ را انجام دهد و پیامبر در روز عرفه و حَجَّهُ الوَداع نفرمودند و زمانی که از حج به سمت مدینه برگشتند و به منزل آبگیر غدیر رسیدند، این آیات را بر مردم خواندند و خطبه غدیر را به مردم ابلاغ کردند، در واقع دستور «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ» را عملی کردند.

وی گفت: بعد از تمام شدن خطبه، پیغمبر اکرم(ص) دستور دادند که مسلمانان بر امیرالمومنین علی(ع) وارد شوند و خیمه ای (چادری) برای امیرالمومنین نصب شد و حضرت به دستور پیغمبر در این خیمه نشستند و مسلمانان ظاهراً 10 نفر، 10 نفر بر حضرت علی(ع) وارد می شدند و با وصف «امیرالمومنین» بر حضرت سلام می کردند: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏»؛ و سپس از خیمه بیرون می رفتند و این اقدام به منزله بیعت با امیرالمومنین علی(ع) بود و این همان بیعت غدیر خم است که گفته می شود به دستور پیغمبر اکرم(ص) صورت گرفت.

آیت الله یوسفی غروی در پایان بیان کرد: آنچه گفته شد خلاصه موضوع غدیر است که البته به طور مفصل در کتاب «تاریخ اسلام» که ترجمه جلدهای اولیه کتاب «موسوعه التاریخ الإسلامی» است، چاپ و منتشر شده که علاقه مندان برای دریافت اطلاعات بیشتر در این خصوص را به این کتاب ارجاع می دهم.

پی نوشت:

1- «غدیر» به معنای «آبگیر» است و «خم» اسم آن آبگیر مشخص و معین است که نزدیکی های میقات جحفه است. یکی از مواقیت حج در اسلام، «میقات جحفه» است که تقریباً نزدیکی های جِده می شود. فارس ها غالباً جَده تلفظ می کنند در صورتی که جَده اشتباه است و درست آن، جِده به معنای ساحل سنگی است. برخی ادعا کردند که در این منطقه قبر جَده بشر حضرت حواست و قبری نزدیک 20 متر درست کردند و به حضرت حوا نسبت دادند در صورتی که صحیح آن جِده است و ربطی به جَده ندارد و این قبری که به حضرت حوا نسبت داده شده، بی سند و مدرک است.

2- مرحوم طبرسی از علمای طبرستانی است که در نیمه قرن هفتم هجری در شهر حله عراق که در همان زمان مرکزیت حوزه شیعه را پیدا کرده بود و ایشان یکی از علمای شهر حله در میانه شهر عراق یعنی در فاصله بین نجف اشرف، کربلای معلی و بغداد بود.

3- محمد بن مسعود عیاش السلمی السمرقندی معروف به عیاشی و صاحب کتاب «تفسیر عَیّاشی» از اهل سنت بوده، اما بعدها به مذهب اهل بیت(ع) هدایت شد و کتاب تفسیر چهار جلدی داشته که فقط دو جلد آن به دست ما رسیده است. در زمان مرحوم مجلسی صاحب بحارالانوار هر چهار جلد در دست مرحوم مجلسی بوده، اما متأسفانه بعدها تار و مار شده و فقط دو جلد آن به دست مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان رسید و مرحوم سیدهاشم رسولی محلاتی این دو جلد کتاب را چاپ کردند که روایات اهل بیت(ع) در تفسیر آیات قرآن تا سوره کهف در این تفسیر آمده است.

منبع: شفقنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.