به گزارش قدس آنلاین، در این گفتوگوها موضوعاتی همچون مواضع و شیوه حضور سیاسی احزاب در انتخابات اسفند، شبکه مسائل حکمرانی و راهکارهای منتج به حضور حداکثری مردم در عرصه سیاسی بررسی میشود. در نخستین گام این مسیر (۲۶دی۱۴۰۲) با مهندس مهدی چمران گفتوگو کردیم و اینک در دومین گام با اسدالله بادامچیان بهگفتوگو نشستهایم.
اسدالله بادامچیان را باید یکی از چهرههای بانفوذ، دارای احترام و روابطی گسترده و نزدیک با چهرهها و جریانهای اصولگرایی، حتی نیروها و تشکلهای جناحهای دیگر ازجمله برخی اصلاحطلبان دانست؛ ویژگیای که او را به یکی از ریشسفیدان میدان سیاسی کشور بدل کرده است.
او پس از حبیبالله عسکراولادی و محمدنبی حبیبی سومین دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، یکی از قدیمیترین و باسابقهترین احزاب انقلابی بوده و در حال حاضر بهخاطر همان ویژگیها و ارتباطاتش، عضو کمیته سهنفره جبهه وحدت برای رایزنی و مذاکره با شورای نگهبان بهمنظور بازتر شدن دایره بررسی صلاحیتها و تجدیدنظر این شورا در مورد برخی چهرهها و نیروهای رد صلاحیت شده و بهویژه افراد احراز صلاحیت نشده است.
خودش میگوید باور داریم شورای نگهبان در رد صلاحیتها اشتباه عمل نکرده اما ممکن است در مورد برخی افراد اسناد و شواهد جدیدی وجود داشته باشد اما در مورد موضوع عدم احراز صلاحیتها محکم خواهیم ایستاد تا حقی از کسی ضایع نشود. با او به گفتوگو نشستیم تا از ترکیببندی داخلی نیروهای اصولگرا و نگاه این جریان به انتخابات مجلس دوازدهم باخبر شویم.
مهمترین شاخصه و ضرورت برای انتخابات سال جاری مجلس را چه میدانید؟
در مسیری که هستیم قطعاً نیازمند یک مجلس تحولگرا و تکاملگراییم؛ چنین مجلسی هم با نمایندگان تحولآفرین به وجود میآید.
مگر در چند دهه گذشته و چند دولت و مجلسی که پشت سر گذاشتیم، همه وعده ارزانی مسکن را ندادند؛ آیا مشکل مسکن حل شد؛ آیا مسکن ارزان شد؟ مگر ما مسکن مهر و مسکن اجتماعی یا مسکن ملی را اجرا نکردیم یا طرح مالیات بر خانههای خالی، آیا اجرا شد؟ مگر همه دولتها و مجلسها وعده ندادند؟
چرا هیچکدام از این برنامهها و شعارها اجرایی نمیشود؟
ما معتقدیم دلیلش این است دولتها و مجلسها میخواهند به همان روش گذشته کار را انجام دهند و رویهها را تکرار کنند، اما این جوابگو نیست.
همه اینها نیازمند یک مجلس قوی، متخصص، دارای برنامه و پشتوانه فکری و حزبی است که نگاهی نو به مسائل داشته باشد.
در این مسیر به دنبال نمایندگانی هستیم که این ضرورت را درک کرده و تحول و تکامل نظام را بشناسند و بتوانند این مسیر را در مجلس دنبال کنند و شجاعت پیشبرد این برنامه را داشته باشند.
از مجلس هفتم به اینسو اکثریت با اصولگرایان بوده، البته که هشت سال از آن، دولت در اختیار جریان اصلاحطلب و آقای روحانی بوده، اما مسائلی مثل مسکن، تورم، معیشت، کسری بودجه، انرژی، کسریها و... لاینحل باقیمانده، شما انتقادهای زیادی به همین مجلس یازدهم داشتهاید؛ این دور چه تفاوتی میبینید که بتواند این چرخه را بشکند؟
بله، ما به مجلس یازدهم نقد داریم، این موضوع سر جای خودش، ولی نمایندگان مجلس یازدهم را افراد خوب و مثبتی میدانیم که علاقه داشتند مسائل مردم را حل کنند. موضوع توانمندی آنها بود.
چه برخوردی با نمایندههایی که به قول شما شاسیبلند گرفتند یا فرزندانشان بورسیه رانتی شدند صورت گرفته است؟
یکی از دلایل رد صلاحیت برخی از نمایندگان همین است. نماینده یا داوطلبی میگوید چرا من را به خاطر التزام نداشتن به اسلام و نظام جمهوری اسلامی رد صلاحیت کردهاند؟ خب، یکی از مواردش همین است. از او باید پرسید وقتی وارد مجلس شدی چه داشتی و الان چه داری، ماشینت چه بود و الان چیست؟ خانهات کجا بود و حالا کجاست. بعد از نمایندگی بچههایش در خارج زندگی میکنند یا کسبوکارهای آنچنانی دارند؛ خب از کجا؟
ما نمیگوییم فرزندان نمایندگان یا وزرا کاسبی نکنند، اما مثلاً شرکت فرزند فلان نماینده یکمرتبه قرارداد مقاطعه فلان پروژه مهم را به سفارش پدر نمایندهاش میگیرد؛ این را باید عوض کنیم، چون نمایندهای که در جیبش باز است، دهانش بسته است.
این موارد استثنا و کم بودهاند، آنها را نباید عامل ضعف و موفق نبودن مجالس دانست.
بله من هم موافقم. اکثریت نمایندگان انسانهای خدومی هستند. ما ۱۱مجلس داشتهایم، یعنی حدود ۲هزار نفر در این مدت به مجلس رفتهاند (با احتساب چنددورهایها) از این عده تعدادی شهید شدند. برخیهایشان انسانهای بسیار سالمی هستند، مثل آقای امانی که در مدت نمایندگی، تجارتش را هم کنار گذاشت و حقوق نمایندگی را هم به ملت داد و در آخر عمر، فرزندانش او را اداره کردند.
حالا یک عده از اصلاحطلبان هم سروصدا به راه انداختهاند که صلاحیتشان توسط شورای نگهبان رد شده؛ یک نگاه به زندگی اینها بیندازید. من میگویم صلاحیت تو را باید رد کنند. تو سالم باش! شورای نگهبان به عقیده سیاسیات چکار دارد؟
کل حرف ما این است مردم در این مرحله که گام دوم انقلاب است باید با دقت بیشتری انتخاب کنند و نمایندگانی را به مجلس بفرستند که دارای رانت یا دنبال رانت نباشند، شجاع باشند، به تحول و اصلاح امور اعتقاد داشته و از تخصص و توانایی لازم برای این برنامه برخوردار باشند.
معتقدم باید در ملت هم یک تحول به وجود آید تا به هرکسی و فهرستی رأی ندهند. حتی اگر به جمعبندی رسیدند، در همان فهرستها هم میتوانند گزینشی رأی بدهند و بهویژه آدمهای باندی را به مجلس راه ندهند.
برگردیم به سؤال قبل که من جوابم را نگرفتم. در این ۲۰ سال گذشته چه چیز سبب شد در مجالس اصولگرا مشکلاتی که اشاره کردید، حل نشود؟
من هم این را قبول دارم، اما موانع این اتفاق گوناگون است. همانطور که گفتم ما یک نظام نوپا بودیم.
نظامی که ۴۵ ساله است را نمیتوان نوپا دانست!
ما از هیچ جا الگو نداشتیم. به همین دلیل سلیقهها و روشهای مختلف روی کار آمدند و دست به تجربه زدند. مسئله بعد، تحریمها و فشارهای بینالمللی است که توان زیادی از ما گرفت. پیش از آنهم که هشت سال جنگ بود. همین حالا فشار آمریکا برای جلوگیری از فروش نفت ما چقدر در اقتصاد کشور اثر دارد؟
موضوع ضرورتها را هم نباید نادیده گرفت. ما یک نظام مردمی هستیم و میخواهیم با مردم و برای مردم کار کنیم. مردم سلیقههای مختلف دارند و به همین دلیل هم در ادوار مختلف، جریانها و دیدگاههای مختلف برندهشدهاند و قدرت دستبهدست شده؛ خیلیها هم به مجلس یا دولت رفتهاند که انسانهای خوب و پاکی بودهاند اما نمیتوانستند کار کنند.
این دوره چه ضمانتی برای مردم دارید که یک مجلس اصولگرا بتواند تحول و تغییری در این سطح را ایجاد کند؟
نمایندهای که به مجلس میرود اگر تخصص، تجربه، توانایی و شجاعت کار را داشته باشد که فبها! وگرنه یکی دو سال باید دور خودش بچرخد تا به یکچیزی برسد و بفهمد کجاست.
حالا یک نماینده توانایی، تخصص و تعهد هم داشته باشد، تک و تنها که نمیتواند کار زیادی انجام دهد، بنابراین کار گروهی و پشتوانه سیاسی، اجتماعی، علمی و تجربی احزاب و کار تشکیلاتی است که میتواند یک نماینده توانا و متخصص را کارآمد کند. از این رو توصیه اول ما به مردم رأی دادن به لیستهاست. توصیه دوم هم این است به لیستها و احزاب سالم و آنها که برنامه درست و مسیر درست دارند رأی دهند، نه احزابی که رانتی و به دنبال منافع خود هستند.
آیا این را در مورد همه ائتلافها صادق میدانید؛ منظورم در جریان اصولگرایی است؟
نه! طبیعی است که همه ائتلافها و اسامی را تأیید نمیکنیم.
شما در ادوار گذشته به ائتلافها پیوستهاید، اما این دوره به نظر میرسد ممکن است این اتفاق رخ ندهد یا در سطح دوره قبل نباشد؟
ما در گام اول انقلاب مجبور بودیم و باید این کار را میکردیم. جریانی که در خط امام(ره) بود در مقابل جریانهای دیگر مثل جریان نفاق، جریان نفوذی، مهرههای بیگانه، در مقاطعی لیبرالیستها و حتی کمونیستها و زمانی هم اصلاحطلبان، مجبور بود جمعی و متحد حرکت کند و به همین دلیل هم با همه همراهی کردیم و موفق هم بودیم. در گام دوم برای ائتلاف حرف و شرط اول ما این است به مجلس تحول و تکاملگرا باور دارند یا نه؟ به مجلس با برنامه و هدفمند اعتقاد دارند یا نه؟
الان شاید ۱۰جریان و گروه با اسامی مختلف در تهران کار میکنند و میخواهند فهرست ۳۰ نفره بدهند. خب بدهند. همه که جمع هم بشوند میشود ۳۰۰ نفر. در تهران ۲هزارو۵۰۰ نامزد تأیید صلاحیت شدهاند. حالا شاید در بررسی اعتراضها بشود ۳هزار نفر، اما فقط ۳۰ نفر میتوانند به مجلس بروند.
وظیفه ما این است اصلح را به مجلس بفرستیم. حالا اگر افراد اصلح هزار نفر هم باشند باید ۳۰ نفر به مجلس بروند در اینجا باید اصلح ارجح را پیدا کنیم.
طبیعی است برای این فهرست ۳۰ نفره و کل کرسیهای مجلس نیازمند این هستیم که شاخصههای نماینده اصلح ارجح را تعیین کنیم. بدین منظور یک هیئت هفت نفره تشکیل دادهایم که با دوستانمان در تشکلهای دیگر مثل شریان و پایداری و نزدیکان آقای قالیباف در شورای ائتلاف و... در تماس هستیم و از آنها خواستهایم معیارها و گزینههای مورد نظرشان را بدهند. آخر کلام اینکه ما حاضریم ائتلاف کنیم، اما باید روی چارچوب و معیار باشد. جایی هم ممکن است مجبور باشیم یک، دو یا سه کرسی را بدهیم.
یعنی سهم بدهید؟
نه ما سهم نمیدهیم. سهم دادن در انتخابات از نظر ما حرام است. گاهی در برخی جاها شرایط اقتضا میکند، مثلاً درجایی آرا طایفهای و عشیرهای است، آنجا نمیشود خیلی دنبال اصلح بود.
به قول آقای باهنر، صالح رأیآور یا اصلح بدون رأی؛ مسئله این است!
بههرحال جایی هم اقتضائاتی وجود دارد. اصل و اولویت این است نماینده باید اصلح ارجح باشد. حالا جایی هم میان اصلح رأی نیاور و صالح رأیآور، بله ما دومی را ترجیح میدهیم. حتی گاهی میان ناجور و ناجورتر هم مجبوریم ناجور را برای دفع افسد به فاسد انتخاب کنیم؛ این عقلانی است.
با این وصف بالاخره پیشبینی شما ائتلاف و لیست واحد است یا حضور اصولگرایان با چند لیست؟
پیشازاین به شما گفته بودم در این دوره ما تکثر لیستها را داریم و رقابتها زیاد است. اصولگرایان هم با لیستهای مختلف ادامه خواهند داد. همین حالا شورای ائتلاف آمادگی اینکه با شورای وحدت ائتلاف کند را ندارد. تیمشان را هم چیدهاند. دوستان پایداری هم همینطور.
آقای چمران در مصاحبهای با ما گفتند پیغامهایی برای شورای وحدت فرستادهاند اما بیجواب مانده است.
آقای چمران این را گفته است!(با تعجب) ما در شورای وحدت آماده تعاملیم. لیستشان را بدهند تا بررسی کنیم.
شما تماسی با آنها گرفتهاید؟
بله. گفتم یک شورای هفتنفره داشته و با همه گروهها تماس داریم.
منظورم شورای وحدت است نه مؤتلفه!
در شورای وحدت هم آقای متکی مسئول ارتباطگیری با دیگر تشکلها و گروهها هستند. با آقای حداد تماس هم داشتند و دو سه هفته پیش با آقای حداد صحبت کردند، اما ظاهراً نتیجهای نداشت.
هم شما در یک مصاحبه و هم آقای حداد عادل، رئیس شورای ائتلاف گفتهاید اگر ائتلاف نکنیم شکست میخوریم؛ آیا منظورتان از جریان مقابل است؟
نه، من اصلاحطلبان را در کشور دارای موقعیت نمییابم. از قبل هم گفتم اصلاحطلبان دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
به موضوع بررسی صلاحیتها اشاره کردید. شورای وحدت هم یک هیئت سه نفره برای مذاکره با شورای نگهبان در مورد صلاحیتها انتخاب کرده که شما یکی از اعضای آن هستید. این یعنی شورای وحدت هم در مورد صلاحیتها حرف دارد. در این دوره اساساً روند بررسی صلاحیتها را چگونه ارزیابی میکنید؟
شنیدیم شنبهشب گذشته شورای نگهبان جلسه خوبی داشته و خیلیها در همان نخستین جلسه پس از اعتراضها تأیید شدند. اما من نظرم را در مورد شورای نگهبان از همان اول گفتم. ما از طریق فراکسیون خودمان در مجلس موضوع مهلت زمانی را برای نامنویسی داوطلبان دنبال کردیم که به نتیجه هم رسید. نظر ما این بود داوطلبان یک سال پیش از انتخابات ثبتنام کنند. قانون پیشثبتنام در انتخابات را هم دنبال کردیم.
الان بیش از ۲۰میلیون نیروی تحصیلکرده و متخصص اعم از دانشگاهی، روحانی، زن و مرد داریم که یک ثروت بزرگ ملی است. از اینها ۱۰درصد هم که بخواهند نامزد انتخابات شوند حق آنهاست، اما شورای نگهبان چطور میخواهد صلاحیت آنها را بررسی کند.
پس باید فرصت کافی داشته باشد تا صلاحیتها را بررسی کند. این دوره به شورای نگهبان نامه نوشتم و گفتم شما عدم صلاحیت داوطلبان را اعلام کنید و در موضوع عدم احراز صلاحیتها تصمیم و تشخیص را به مردم بسپارید.
وقتی حدود ۲۵هزار نفر ثبتنام میکنند طبیعی است شورای نگهبان نمیتواند صلاحیت همه را احراز کند. اما چرا مردم را عصبانی کنیم؟ وقتی نمیتوانید صلاحیت کسی را احراز کنید به مردم واگذار کنید. اکثریت این افراد هم از دو سه رأی تا چند صد رأی دارند؛ چرا هزینه ایجاد کنیم.
البته این را هم نباید فراموش کنیم که برای نخستین بار است بیش از ۱۱هزار نامزد
تأیید صلاحیت شدهاند.
اما آمار رد صلاحیت و عدم احرازها هم ۵۵درصد بوده که بیشتر از هر دوره است.
تعداد ثبتنامها هم چند برابر دورههای دیگر بوده است. قطعاً شورای نگهبان بیخود کسی را ردصلاحیت نمیکند.
پس کمیته سه نفره میخواهد درباره چه چیزی با شورای نگهبان مذاکره کند؟
موضوع ما مسئله عدم احراز صلاحیتهاست. در مورد برخی نامزدها هم ممکن است اطلاعات درست به شورای نگهبان رسیده باشد. ما تحمیلی به شورا نداریم. ما در مورد افرادی که میشناسیم، اطلاعاتی را که داریم به شورای نگهبان میدهیم. اگر هم شورای نگهبان اطلاعات بیشتر و اسنادی دارد که هیچ.
در مورد عدم احراز صلاحیتها اما نه! آنجا محکم میایستیم و میگوییم شما میگویید نتوانستهاید صلاحیت این گروه را احراز کنید. ما در موارد افرادی که میشناسیم شهادت میدهیم که فرد خوبی است.
برای نامزدهای خودتان و شورای وحدت یا همه اصولگرایان؟
برای همه نامزدها، حتی اصلاحطلبان. من شخصاً نگاهم گسترده است و نمیخواهم رقیب حزبیمان را حذف کنم.
مؤتلفه با شورای وحدت لیست واحد میدهد، این قطعی شده است؟
نه! قطعی نیست. اگر لیست مناسبی بدهند که همسو با معیارهای ما باشد، وحدت میکنیم. با شورای وحدت هم در حال مذاکره هستیم و اگر فهرستی بدهند که به درد نخورد، نمیتوانیم تأییدشان کنیم. این دوره نمیتوانیم تأیید کنیم، چون مصلحت به شکل کلان که در دور قبل بود، نیست.
اشتراک نسبی و درصدی در لیستها احتمال زیادی دارد؟
این موضوع اواخر بهمن روشن میشود. شاید هم برخی دوستان به یک لیست واحد برسند اما تشکیلات واحد مثل گذشته که مرحوم آیتالله مهدوی کنی محور همگرایی بودند دیگر شکل نمیگیرد. یعنی الان نه آن نیاز هست و نه آن شخص. در این دوره تکثر خواهیم داشت و حداقل چند لیست بیرون خواهد آمد.
به نظرتان این کثرت اسامی که همه هم خلاصهشدهاند مثل جمنا، شانا، شریان، شورای وحدت و پایداری و رزما و... مردم را گیج و سردرگم و تصمیمگیری را برایشان سخت نمیکند؛ نمیگویند چرا اصولگرایان بین خودشان اینهمه اختلاف دارند؟
به نظرم این اتفاق طبیعی این دوران است. به چه علت؟ چرا که همه میبینند آنچه میخواستند و دنبالش بودند، نشد؛ برای همین فکر میکنند شیوه مدنظر خودشان را باید به کار بگیرند.
ازاینرو است که آقای اللهکرم میگوید باید پادگانی و باقدرت و ضربت عمل کنیم و چون در مؤتلفه و شورای وحدت و شورای ائتلاف این خواسته او شکل نمیگیرد، میرود رزما را شکل میدهد. آقای بذرپاش به همین روش شریان را درست میکند و آقای رائفیپور میگوید تشخیص من درستتر است و مصاف را راهاندازی میکند، آقای چمران گمان میکند هنوز جمنا به قوت و اساس خود باقی است و هنوز رئیس جمناست درحالیکه جمنایی باقی نمانده است.
آقای قالیباف مبنا را تشکیل داده و ۴هزار نفر دعوت میکند که البته ۸۰۰-۷۰۰ نفری رفتند که عمدتاً هم کارمند شهرداری و مجلس بودند. در کنار اینها آقای محصولی جبهه پایداری را درست کرد و بهواسطه همین فردمحوریها هم به تازگی قدری بین ایشان و آقای آقاتهرانی اختلاف افتاد.
مشکل این است این تشکیلات شخصگرا هستند و حول افراد پدید آمدهاند. این یک آفت و مشکل است که بهجای تحزب، تشکیلات شخصگرا رشد کنند که فاصله زیادی با مدل علمی احزاب دارد.
البته اینها مسیر طبیعی تحول یک انقلاب است و وقتی میدان باز است هر کس امیدوار است به مجلس برود و زمان نیاز است تا پختگی ایجاد شود.
با آقای لاریجانی هم این دوره در تماس هستید، از فعالیتهای انتخاباتی ایشان چه خبر؟
بله، با ایشان هم رفاقت داریم و هم ارتباط. ایشان این دوره به دنبال این نیست که مجمعی داشته باشد. آقای لاریجانی فرد باهوش و زرنگی است، او به نمایندگانی که در گذشته با هم کار کردهاند میگوید با هم باشند و همکاری کنند و پشتیبانی نامحسوسی هم از آنها دارد، اما کار تشکیلاتی نمیکند و فهرست نمیدهد، ولی اینکه یک عدهای جمع شوند و بگویند ما فهرست مورد حمایت لاریجانی هستیم که آقای حقیقتپور دنبال آن است ممکن است شکل بگیرد. آقای لاریجانی طرف ائتلافها و شوراها نمیآید.
نظر شما