هوشنگ توکلی از بازیگران پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بازیگری را از سال ۱۳۴۶ با نقش آفرینی در یک تئاتر آغاز کرد و تقریباَ ۱۰ سال بعد در یک فیلم کوتاه به کارگردانی سیامک بیات جلوی دوربین رفت.

هوشنگ توکلی از سیر بازیگری در دهه‎‌های گذشته می‌گوید/در نسل جدید بازیگران خوبی می‌بینم

به گزارش قدس آنلاین، توکلی در سال ۱۳۶۴ با «خانه ابری» به کارگردانی اکبر خواجویی وارد سینما شد و مدتی هم مدیر اداره هنرهای دراماتیک بود. توکلی که در تهیه‌کنندگی نیز دستی بر آتش داشته پس از سال‌ها به حرفه مورد علاقه خود یعنی تهیه و تولید بازگشته و به تازگی پیش‌تولید فیلمی جاده‌ای را به کارگردانی سعید جلیلی آغاز کرده و این فیلم اجتماعی را سال آینده کلید می‌زد. او که خودش هم در این فیلم ایفاگر یکی از نقش‌ها خواهد بود درباره تجربه همکاری با نسل جوان و سیر بازیگری در دهه‌های گذشته تا به امروز می‌گوید و به دلایلی که بازیگری را در این روزگار از اصالت دور کرده اشاره می‌کند.

توکلی درباره سیر بازیگری و مسیری که هم نسلان او برای تجربه‌اندوزی و پیشرفت طی کرده‌اند، می‌گوید: در دهه چهل دغدغه تولید آثار هنری به ویژه تئاتر بسیار زیاد بود اما هنوز جامعه به درستی با این هنر ارتباط برقرار نکرده بود، طبیعتاً این دهه برای جوانانی که می‌خواستند وارد عرصه هنر شوند دوران سختی بود. البته چند معضل اساسی هم در این میان وجود داشت که به این سختی‌ها دامن می‌زد، از کمبود استاد و دانش و آگاهی گرفته تا جالی خالی نشریات و صحنه‌ای که اصلاً وجود نداشت. سخت‌گیری‌هایی که از سوی خانواده‌ها برای ورود فرزندانشان به عرصه هنر هم دیده می‌شد نشأت گرفته از همین ضعف‌ها و ابهام در فعالیت هنری بود که البته حق هم داشتند.

نمایشی که دید مردم را به هنر تغییر داد

وی ادامه می‌دهد: در آن دوره اگر ما می‌خواستیم فعالیت هنری داشته باشیم باید خیلی تلاش می‌کردیم چون مرجع و منبعی که به آن مراجعه کنیم بسیار کم بود و اگر هم وجود داشت بسیار دور از دسترس بود. در همان دوران من وارد فضای هنر شدم و خاطرم هست موفق‌ترین کاری که در آن دوره مردم را با تئاتر آشنا کرد نمایش «شهر قصه» بود که در سنگلج اجرا می‌شد و آن زمان تالار ۲۵ شهریور نام داشت. این نمایش یک‌باره با استقبال میلیونی مردم روبرو شد و برای اولین بار اکثر خانواده‌ها به این آگاهی رسیدند که هنری به اسم تئاتر وجود دارد. البته تلویزیون ملی هم در معرفی این فعالیت‌ها نقش عمده‌ای داشت و باعث شد مردم بیشتر با هنر آشنا شوند و کم کم ابهامات نسبت به این هنر کمرنگ شد.

توکلی تاکید می‌کند: اما خوشبختانه امروز می‌بینیم که منبع و مرجع فکری وجود دارد، نشر آثار زیاد و اعتماد به نفس جوانان فوق‌العاده است، امروز نزدیک به یک میلیون فارغ‌التحصیل رشته هنر داریم که بیش از ۳۰۰ هزار نفر آنها دانش‌آموخته تئاتر و سینما هستند؛ خب در آن دوران چنین چیزهایی اصلاً وجود نداشت.

درخششی در یک نسل وجود داشت که به پایان رسید

وی در واکنش به انتقادهایی که به کیفیت بازی برخی بازیگران این نسل می‌شود و اصالتی که کمرنگ‌تر از همیشه شده و دیگر درخشش نسل‌های قبلی را بر پرده سینما نمی‌بینیم، متذکر می‌شود: آن دوران تمام شد و هرچه داشت به پایان رسید و نسل من هم آخرین بازمانده‌های آن دوران است. واقعیت این است که تا پیش از انقلاب یک نظمی در دنیا وجود داشت و ورود به مدرنیته دغدغه اهالی فرهنگ و هنر و روشنفکران بود و طبیعتاً وقتی وارد عرصه مدرنیته شدند به بخشی از سوالاتشان هم پاسخ داده می‌شد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فعالیت‌های هنری به سمت انتقام‌گیری در وجه کلان خودش رفت و مکاتب جدیدی تعریف شد که این مکاتب عمدتاً ریشه در حقیقت و صداقت نداشت و بیشتر برای جنگ و انتقام‌گیری بود. بنابراین این وضعیت یک هرج و مرجی را وارد تولید آثار هنری کرد.

به گفته این بازیگر پیشکسوت؛ این هرج و مرج به ایران هم وارد شد و می‌بینید که امروز هر کسی هر عملی را می‌تواند انجام بدهد و آن را به عنوان پست مدرنیسم و یا با تعاریفی جدید ارائه می‌دهد. طبیعتاً در این دوران هرج و مرج نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که اثر درستی به وجود بیاید. درباره بازیگران جوان هم همینطور است و از خوراکی که به آنها داده می‌شود تغذیه می‌کنند و از آنجایی که در حوزه فرهنگ و هنر خوراک خوبی در اختیارشان قرار نمی‌گیرد طبیعتاً بازدهی خوبی هم ندارند.

طی کردن راه یک شبه و تقلید به شکست می‌انجامد

توکلی کیفیت و سطح بازیگری نسل جوان را اینگونه ارزیابی می‌کند و می‌گوید: به طور کلی بازیگری یک وجه غریزی دارد و برخی‌ها به طور غریزی بازیگرند و به چشم هم می‌آیند و کارشان دیده می‌شود و اگر آموزش ببینند اینها تک خال‌های بازیگری می‌شوند که البته تعدادشان هم زیاد نیست. بقیه باید تلاش کنند تا به توانایی اینها برسند که این هم برای خودش فرایند زمان‌بری است اما برخی زمان نمی‌گذارند و با حداقل غریزه می‌خواهند جایگاهی را تسخیر کنند که متعلق به بازیگران غریزی است. به عنوان مثال اکبر عبدی دیگر تکرار نمی‌شود و مانند او را پیدا نمی‌کنید. زمانی که او وارد عرصه بازیگری شد یک نوجوان کم سن و سال بود که خودش را ساخت و بالا آمد. حالا کسانی که بخواهند اکبر عبدی را تقلید کنند شکست می‌خورند.

در نسل جدید بازیگران خوبی می‌بینم

این بازیگر پیشکسوت در ادامه با بیان اینکه ما با این نگاه نسل جدید را قضاوت می‌کنیم، گفته‌های خود را اینگونه تکمیل می‌کند: من در این نسل جدید ۱۰ـ ۲۰ بازیگر خوب و اثرگذار می‌بینیم که اگر شرایط خوب برای آنها هموار شود به جایگاه‌های بهتری هم می‌رسند.

این بازیگر پیشکسوت در بخش دیگری از این گفت‌وگو به فعالیت‌های تازه خود اشاره می‌کند و می‌گوید: امسال یک فیلم سینمایی تهیه می‌کنم و خودم هم نقش کوچکی در آن دارم. کارگردان این فیلم یک جوان بااستعداد است که اولین فیلم بلندش را تجربه می‌کند اما پر از توانایی است و من هم ترجیح می‌دهم تجربیاتم را به جوانانی منتقل کنم که قدرش را بدانند.

ارتباط نسل جوان و پیشکسوت می‌تواند بازدارنده هم باشد

وی در پایان درباره ارتباط نسل جوان و پیشکسوتان و تاثیر آن در جهت‌دهی به مسیر درست این نسل می‌گوید: البته این ارتباط گاهی اوقات می‌تواند بازدارنده باشد، چون ریتم و نگاه این نسل‌ها با همدیگر فرق می‌کند و معلوم نیست که همه تجربیات من به درد یک جوان بااستعداد امروزی بخورد؛ به نظرم این تجربیات باید گزینش شوند و این گزینش فقط در کلاس‌ها و دانشکده‌ها و روابط مستقیم میان پیشکسوت و هنرمندان جوان می‌تواند برقرار شود، در غیر این‌صورت مخرب است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.