یک مهارت مقابله ای که در مورد بسیاری از افرادی که متحمل ضربه ی روانی شدید شده اند مؤثر است، ابراز این تجربه به شیوه ی معنی دار است.

معرفی "نیروی ابراز خود" به عنوان یک مهارت مقابله‌ای

بررسی چند آزمایش

ارزش ابراز خود به عنوان یک مهارت مقابله ای در مطالعه ای که سه گروه از افراد را مقایسه میکرد نشان داده شد. یک گروه از افراد، هرگز ضربه عاطفی شدیدی (مرگ یک عضو خانواده یا دوست نزدیک، طلاق و جدایی، تجاوز جنسی، خشونت) را تجربه نکرده بودند. افراد گروه دوم، ضربه ی روانی شدیدی را تحمل کرده بودند ولی هرگز در مورد آن با کسی حرف نزده بودند. افراد گروه سوم ضربه ای را تجربه کرده بودند و در مورد آن با دیگران حرف زده بودند. جای تعجب نیست افرادی که هیچ نوع ضربه ای را تجربه نکرده بودند در مقایسه با افرادی که ضایعه ای را تجربه کرده و هرگز با کسی در مورد آن صحبت نکرده بودند، بیماری کمتری داشته باشند. در مطالعه ی دیگری، از همسران بازمانده افرادی که در اثر مرگ تکان دهنده ای (تصادف اتومبیل و خودکشی) مرده بودند سؤال شد که آیا در مورد تجربه ی خـود با کسی صحبت کرده اند یا نه؟ نتایج این مطالعه مشابه قبلی بود. آنهایی که درباره ی مرگ همسرانشان با دیگران صحبت کرده بودند، در مقایسه با افرادی که این کار را نکرده بودند، مشکلات سلامت کمتری داشتند.

نقطه ی مقابل ابراز تجارب و احساسات خود، کتمان خویشتن است که می توان آن را به این صورت تعریف کرد: (تمایل فرد به مخفی نگه داشتن اطلاعات شخصی خود از دیگران، که به نظرش ناراحت کننده و منفی میرسد.)

مقیاس کتمان خویشتن شامل موارد زیر هستند:

۱- راز مهمی دارم که هرگز با کسی در میان نگذاشته ام.

۲- اسرار من آن قدر شرم آور است که نمیتوانم آن را با کسی در میان بگذارم.

۳- من برخی افکار منفی درباره ی خود دارم که هرگز آن را به کسی نمی گویم.

۴- چیزهای زیادی در مورد خود دارم که از دیگران پنهان میکنم.

افرادی که متحمل تجربه ی تلخی شده اند، اگر نمره شان در مقیاس کتمان خویشتن بالا باشد، به احتمال زیاد از علایم اضطراب، افسردگی و نیز علایم جسمی رنج میبرند.

مطالعاتی که به آنها اشاره شد، نشان میدهد افرادی که درباره ی ضربه های عاطفی خود با کسی صحبت نمیکنند، به طور مداوم آنها را مرور میکنند و هیچ وقت فرصت حل و فصل و پایان دادن به آنها را پیدا نمیکنند. این مطالعات نشان میدهد که تلاش فعال برای ابراز تجارب تلخ خود، میتواند مهارت مقابله ای مفیدی باشد.

این نظریه در یک سری مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است. شرکت کنندگان این مطالعات داوطلب شدند تا درباره ناراحت کننده ترین تجربه تلخ زندگیشان صحبت کنند و یا بنویسند. این تکلیف برای شرکت کنندگان بسیار هیجان انگیز بود. آزمایشگران ابتدا رضایت آگاهانه شرکت کنندگان را جلب کردند: (باید به شما هشدار بدهم که برای بسیاری از افراد این مطالعه بسیار ناراحت کننده بوده. بسیاری از افراد در طول مطالعه میگریستند و در طی و بعد از آن تا حدودی احساس غم و اندوه میکردند.)

به علاوه آزمایشگران بسیار میکوشیدند تا با هر یک از شرکت کنندگان ارتباط برقرار کنند، رازداری و محرمانه بودن مسائل را تضمین میکردند و به دقت هر یک از شرکت کنندگان را در سرتاسر مطالعه کنترل میکردند. بعد از اتمام آزمون افشای خود، آزمایشگرانی که تحصیلات بالینی داشتند، اطلاعاتی از شرکت کنندگان به دست آوردند. برای شرکت کنندگانی که به خدمات مشاوره ای نیاز داشتند، این نوع خدمات در دسترس بود. انواع تجارب ابراز شده در این مطالعات شامل مرگ، جدایی، طلاق، تعارضات خانوادگی، بیماری و برای شرکت کنندگانی که دانشجو بودند، استرس های مرتبط با دانشگاه بود. ذکر این امر ارزشمند است که بیشتر شرکت کنندگان بیان کردند که این تجربه برای آنها ارزشمند و معنادار بود. ۹۸ درصد آنها گفتند حاضرند مجددا این کار را انجام دهند. ارزش تجربه افشای خود با انواع جمله های زیر توصیف میشود:

- این آزمون به من کمک کرد تا خود را از بیرون نظاره کنم.

- این تجربه فرصتی برای شناخت افکارم بود.

نتایج آزمایشات

احساس افسردگی و اضطراب بیشتر به دنبال فاش سازی تجارب تکان دهنده در شرکت کنندگان بعید نبود. با این حال اثرات طولانی مدت این فاش سازی سودمند بود. شرکت کنندگانی که به فرایند ابراز احساسات خود (خود فاش سازی) پاسخ مثبت داده بودند، در مقایسه با همتایان خود که این کار را انجام نداده بودند، مشکلات بهداشتی و واکنس های فیزیولوژیکی کمتر و عملکرد ایمنی سالم تری داشتند.

الهه ضمیری-خبرنگار تحریریه جوان قدس

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.